به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، در نیمه ماه رمضان سال سوم هجری آسمان مدینه، منور به نور نورسیدهای از تبار رسول خدا (ص) شد. وقتی صدای گریه این نوزاد پربرکت در خانه محقر، اما پرصفای حضرت علی (ع) و فاطمه زهرا (س) پیچید، ملائک تسبیحگوی و شکرگزار پروردگار متعال شده و میلاد میوه بوستان نبوت و امامت را به یکدیگر تهنیت گفتند و زمینیان نیز غرق سرور گشتند.
وجود نازنین رسول خدا (ص) از تولد اولین فرزند پسرعمو و دخت گرامی خویش شادمان گشتند، کام او را با خرما برداشتند، و در گوش او اذان گفتند و در روز هفتم ولادت، برای او گوسفندی قربانی کردند و دعایی برای عقیقه خواندند که خواندن آن به هنگام عقیقه سنت شد.
سپس او را با الهام الهی «حسن» نامیدند؛ سبطالنبی، سید، زکی، مجتبی، تقی، طیب و، ولی از القاب آن حضرت هستند. برخی تقی را مشهورترین لقب آن حضرت دانستهاند، اما لقب «سید» را رسول خدا (ص) به او عطا فرمودند. دو گفتار مشهور از پیامبر اکرم (ص) مبنی بر این که «ان ابنی هذا سید» و «سیدا شباب اهل الجنه» مؤید این امر است. امام مجتبی (ع) به دلیل بخششهای فراوان به «کریم اهل بیت» نیز مشهور بودند.
پیامبر (ص) موهای سر حسن (ع) را ستردند و دستور دادند به وزن موهای سرش نقره صدقه دهند. رسول خدا (ص) به تأسی از حضرت ابراهیم (ع) که برای فرزندش اسحاق و اسماعیل تعویذ خواند، تعویذی مخصوص خواندند.
در بیشتر منابع، امام حسن (ع) را شبیهترین افراد به رسول خدا (ص) وصف کردهاند. در روایتی پیامبر (ص)، امام حسن (ع) را در خوی و خصلت و چهره، شبیهترین مردم به خود وصف کرده است.
افزون بر ویژگیهای ظاهری، ازنظر نسبی نیز آن حضرت ویژگیهایی دارند که خود آن حضرت در خطبهای طولانی در حضور معاویه به معرفی آنها پرداختند.
امام در روزگار حیات رسول خدا (ص)
امام حسن مجتبی (ع) هفت سال از عمر شریفشان را در دوران پیامبر (ص) سپری کردند و بسیاری از اعمال عبادی ازجمله نمازهای پنجگانه خود را از شخص حضرت آموختند. امام مجتبی (ع) ضمن حفظ برخی آیاتی که بر پیامبر نازل میشد، روایاتی نیز از آن حضرت نقل کردهاند. روایات زیادی نشستن امام حسن (ع) را بر دوش پیامبر (ص) در حال سجده و طولانی شدن سجده آن حضرت را تأیید میکنند. پیامبر (ص) پس از اتمام نماز حسن (ع) و برادرش حسین (ع) را بر زانوهای خود مینشاندند.
رسول خدا در بیان حقایق در مورد حسین (علیهماالسلام) اصرار داشتند و پیوسته علاقه خود را نسبت به آن دو آشکار کرده؛ سخنان خود را در مورد آن دو جهت میدادند، تا جایگاه واقعی آنان را به مسلمانان نشان دهند.
امام حسن (ع) علاوه بر درک محضر پیامبر (ص) در بسیاری از حوادث دوران هجرت همراه ایشان بودند، گرچه اخبار اندکی در این زمینه رسیده است. مانند حادثه مهم مباهله که همه ادیان، نحلهها و گروههای سیاسی مدینه حضور داشتند. آن حضرت مشمول حدیث کسا و آیه تطهیر شدند که از دلایل مهم بر عصمت آن حضرت است. علاوه بر آن، همراه برادرش حسین (ع) در بیعت رضوان (سال ششم)، حاضر بودند.
وی هنگام رحلت پیامبر (ص) همراه برادرش بالای سر آن حضرت آمدند. به نقل جابر بن عبدالله، در لحظات آخر عمر مبارک پیامبر، فاطمه همراه حسین بر آن حضرت وارد شدند. دو فرزند خودشان را روی سینه رسول خدا (ص) انداختند. حضرت علی (ع) خواست آنها را جدا سازد، پیامبر فرمودند: «آن دو را رها کن تا من آن دو را ببویم و آن دو نیز مرا ببویند و این چنین بهرهمند شویم.»
پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) رابطه عاطفی امام حسن (ع) با مادر داغدیدهاش حضرت فاطمه (س) پررنگتر شد. این ارتباط صمیمی در اواخر عمر مادر اوج گرفت؛ تا آنجا که این دو به همراه هم و با تن و قلبی آزرده به زیارت قبر رسول الله و بقیع میرفتند و شگفت آن که این رابطه پس از ارتحال مادر نیز باقی ماند؛ بهطوری که فاطمه (س) پس از وفات دستهای مجروح خویش را از کفن بیرون آورد و حسنش را در آغوش کشید. امام حسن نیز سالها بعد در حضور دشمنانی همانند معاویه و مغیره بن شعبه مصیبت مضروب شدن مادر را یادآور شد.
امام حسن در دوران پیش از خلافت حضرت امیرالمؤمنین (ع)
از این دوران اطلاع زیادی در دست نیست. فقط این مقدار مسلم است که امام علیه السلام در خدمت پدر بوده است؛ گاه در تأمین رفاه حضرت علی (ع) میکوشیده و گاه همراه او در برخی فعالیتهای اجتماعی شرکت میکرده است (همانند شرکت در بدرقه ابوذر به هنگام تبعید)، و گاه پارهای مأموریتهای مهم را از طرف پدر عهدهدار بوده است (همانند آبرسانی به منزل عثمان در حال محاصره.) سیاستهای عملی امام حسن (ع) کاملاً هماهنگ با پدر بزرگوارشان است، لذا همانند ایشان در هیچیک از جنگها و فتوحات پس از رسول خدا در تمام این دورهی ۲۵ ساله شرکت ننموده است.
در دوران خلافت پدر
امام حسن از آغاز بیعت مردم با حضرت علی علیه السلام تا لحظه شهادت آن حضرت در مقام قویترین بازوی آن حضرت عمل کرد. در جریان بیعت، حضوری جدی داشت؛ در سه جنگ جمل، صفین و نهروان حاضر بود. پیش از جنگ جمل هم به همراه عمّار یاسر و قیس بن سعد به کوفه رفت و با سرکوب کردن فتنهی ابوموسی اشعری، مردم را به جنگ با مردم بصره فرا خواند. گهگاه بهجای پدر نماز جمعه بر پا داشت. در شب ضربت خوردن پدر قصد داشت همراهیاش کند که با منع پدر، منصرف شد. پس از ضربتخوردن پدر نیز تمام تلاش خود را برای بهبود و استراحت آن حضرت به کار بست و در پایان به وصایای او گوش سپرد.
جانشینی پس از شهادت پدر
حضرت علی علیه السلام قبل از شهادت، امام حسن را وصی خود تعیین کرد. رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم نیز قبل از آن به دو گونه این وصایت را اعلام کرده بودند؛ یکی بهصورت تصریح به امامت امام حسن و امام حسین علیهماالسلام پس از پدرشان، و دوم تصریح به امامت اوصیاء دوازدهگانهی خود، با ذکر اسامی آنها.
امام پس از خلافت
دوران کوتاه چند ماهه خلافت ظاهری امام حسن علیه السلام، پرماجرا سپری شد. بلافاصله پس از شهادت حضرت علی علیه السلام، امام حسن به مسجد آمد و در سخنانی شیوا تلویحاً مردم را به بیعت با خویش فراخواندند.
پس از سخنرانی و با تبلیغ نافذ ابن عباس مردم کوفه با آن حضرت بیعت کردند. امام نیز بیعتشان را براین اساس که از او پیروی کنند و با هر کس جنگید، بجنگند و با هر کس صلح کرد، صلح کنند، پذیرفت؛ و سپس به تحکیم پایههای حکومت خویش پرداخت، ابن ملجم، قاتل پدر، را گردن زد و اکثر فرمانداران مناطق را که به دست پدرش نصب شده بودند، تثبیت نمود و برخی را تغییر داد.
امام حسن (ع) در حالی به خلافت رسید که امیرمؤمنان پیشتر به او فرموده بود که بنی امیه غالب خواهند شد. به هرحال، بیعت با امام حسن (ع) در روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان سال چهلم هجری و بعد از شهادت امیرمؤمنان (ع) انجام گرفت. آن حضرت پس از بیعت، بهرسم خلیفگان پیش از خود خطبه خواندند و امتیازات اهل بیت (علیهم السلام)، حقوق و ویژگیها، شایستگیها و فضایل بیهمتای امام علی (ع) را در ایمان و عمل، مجاهدت در رکاب پیامبر (ص) و بیمیلی به دنیا برشمردند. سپس به روابط صمیمی خود با پیامبر (ص) اشاره کردند و آنان را به بیعت عمومی فراخواند؛ و از آنان بر اساس کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) بیعت گرفتند
اعلام خلافت امام حسن (ع) توسط مردم عراق، و تأیید ضمنی مردم مکه و مدینه، زنگ خطر بزرگی برای معاویه بود. زیرا شهادت امام علی (ع) مشکل بزرگی را از جلو راه معاویه در رسیدن به خلافت برداشته بود، لذا معاویه بهمحض شنیدن این خبر، آن را تقبیح کرد و در سخنان و نامههایش تصمیم صریح خود را به سرکشی در برابر خلیفه اعلام کرد
سازماندهی لشکر برای جنگ با معاویه نخستین اقدام امام حسن (ع) بعد از بیعت بود. معاویه نیز سرانجام تصمیم به جنگ گرفت و همه فرماندهان خودش را از شام، فلسطین و اردن فراخواند و با شصت هزار نیرو علیه امام حسن (ع) به راه افتاد. او با نمایش توان نظامی، امیدوار بود امام حسن (ع) را به کناره گیری مجبور کند و اگر موفق نشد، به نیروهای عراقی- قبل از این که فرصت یابند موقعیت خود را تحکیم کنند- حمله نماید. البته در این مدت، نامههای زیادی بین معاویه و امام حسن (ع) رد و بدل شد.
در مقابل این حرکت معاویه، فضای سیاسی- اجتماعی عراق به دنبال تبلیغات سوء امویان با شایعه اراده امام حسن (ع) بر صلح با معاویه و قدرت بلامنازع ارتش شام، بهشدت ملتهب، وسوسه انگیز و نگران کننده شد، بهطوری که با شایعه پراکنی بدنه سپاه را متزلزل ساخت و فرماندهان اصلی سپاه را به طمع انداخت. ضمن این که روحیه مردم عراق با عبور از جنگهای بدون غنیمت و طاقت فرسای جمل، صفین و نهروان، شکسته و ناامیدکننده بود و زمینه بیشتری را برای تحمیل صلح، فراهم میکرد.
آن حضرت افرادی مانند حجر بن عدی را برای تشویق مردم به جنگ به نخیله فرستادند، اما جز اندکی به ندای ایشان پاسخ مثبت ندادند. حضرت در پی سستی و نافرمانی مردم مجدد زبان به ملامت کوفیان گشودند، ولی باز عدهای با شنیدن کلام امام ندای صلح سر دادند. امام فرمود: «شما همان کسانی هستید که حکمیت را در صفین بر پدرم تحمیل کردید.» سپس خود نیز به نخیله رفتند و ده روز در آن جا ماندند، اما تنها چهار هزار نفر حاضر شدند؛ لذا امام به کوفه برگشتند و به منبر رفتند و ضمن مذمت اهل کوفه و تحلیل وضعیتی که بعدها بنی امیه نسبت به اهل کوفه خواهند داشت فرمودند: «اگر یارانی داشتم، هرگز امر حکومت را به بنی امیه تسلیم نمیکردم، زیرا حکومت بر بنی امیه حرام است.» در مجموع همراهی نکردن کوفیان؛ خیانت فرماندهان سپاه و نیروهای نظامی و خیانت سران قبایل را میتوان از علل صلح امام دانست.
امام با قید شرایطی، حکومت را به معاویه واگذار کردند معاویه نیز از آن جا که میکوشید به هر قیمتی خلافت را به چنگ آورد، حاضر بود با هر شرایطی صلح را امضا کند. ازاین رو، امام از این فرصت استفاده کردند و شرایطی را در صلحنامه گنجاندند که مهمترین آنها عبارتند از:
عمل به کتاب، سنت نبوی و سیره خلفای صالحین، عدم تعیین جانشین و واگذاری تعیین خلیفه به شورای مسلمانان، در امان ماندن مسلمانان از دست و زبان معاویه، ایمنی شیعیان و عدم توطئه بر ضد اهل بیت.
جانشینی امام بعد از معاویه، از اساسیترین و مهمترین بندهای صلحنامه بود. گنجاندن این ماده در صلحنامه، معاویه را از حق تعیین جانشین خود خلع ید میکرد و تا امام حسن (ع) زنده بودند، معاویه زمینه را برای طرح، ولی عهدی یزید مساعد نمیدید.
معاویه بعد از صلح وارد کوفه شد و در حضور جمعیت کوفه، اعلام کرد به شرایط صلح عمل نخواهد کرد. سقوط کوفه و تحمیل صلح به امام، از دردناکترین حوادث تاریخ شیعه است. امام تصمیم گرفتند به مدینه برگردند. با بازگشت امام به مدینه، مرکزیت شیعه در عراق باقی ماند. هنگام خروج امام از کوفه، معاویه از ایشان خواست که در کوفه بماند و به یاری شیعان خود با خوارج بجنگد، اما آن حضرت در پاسخ معاویه جنگ با او را مقدم بر خوارج دانستند. سپس آن حضرت با اهل بیت خود به مدینه برگشتند و بقیه عمر شریف خود را در آن شهر گذراندند.
معاویه پس از به دست آوردن حکومت، به هیچ یک از شروط صلحنامه عمل نکرد و به سختترین صورت متعرض جان و مال شیعیان شد.
شهادت امام حسن (ع)
امام حسن (ع) بنابه قول مشهور در ۲۸ صفر سال ۵۰ قمری مسموم شدند و به شهادت رسیدند. بنابه قول مشهور، جعده همسر آن حضرت به تحریک معاویه، ایشان را مسموم کرد. معاویه که امام را مانع تحقق اهداف خود در موروثی کردن حکومت میدانست، با وعده ازدواج جعده و یزید و دادن اموال فراوان وی را به این کار ترغیب کرد.
اهل بیت بنا به وصیت آن حضرت (ادفنونی عند ابی)، خواستند او را در کنار قبر جدش پیامبر به خاک بسپارند، اما بنی امیه به سرکردگی مروان بن حکم حاکم مدینه، به همراهی برخی زنان پیامبر مانع شدند. بنیهاشم برای مقابله با بنی امیه آماده گردیدند که امام حسین (ع)، بنابه وصیت برادرش مانع شدند و بهناچار پیکر پاک امام حسن (ع) در قبرستان بقیع و کنار مرقد مادربزرگش فاطمه بنت اسد و عباس عموی پیامبر (ص) به خاک سپردند.
منبع: آنا
انتهای پیام/ ۹۱۱