یاران خراسانی ۱۹؛

پیغمبر غربتی‌ها

«حسن فیوجی گاهی شب‌ها بیرون می‌رفت. از او سؤال می‌کردم کجا می‌روی؟ می‌گفت می‌خواهم به مسجد غربتی‌ها بروم و سخنرانی کنم که به همین خاطر اسم او را پیغمبر غربتی‌ها گذاشته بودیم.»
کد خبر: ۴۵۳۴۳۴
تاریخ انتشار: ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۱:۳۲ - 28April 2021

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از نیشابور، سردار «حسن فیوجی» از فرماندهان گردان تیپ ۲۱ امام رضا (ع) در یکم فروردین ۱۳۳۷ در نیشابور متولد شد؛ وی در سوم فروردین ۱۳۶۱ در عملیات «فتح‌المبین» در منطقه «عین‌خوش» به فیض شهادت نائل آمد.

به منظور گرامیداشت یاد و خاطره شهدای استان خراسان رضوی به سه خاطره در خصوص این فرمانده دفاع مقدس اشاره خواهیم داشت.

پیغمبر غربتی‌ها

راوی: سردار شهید نورعلی شوشتری

حسن گاهی شب‌ها بیرون می‌رفت. از او سؤال می‌کردم کجا می‌روی؟ می‌گفت می‌خواهم به مسجد غربتی‌ها بروم و سخنرانی کنم. ما هم به همین خاطر اسم او را پیغمبر غربتی‌ها گذاشته بودیم.

بعد از مدتی تلفنگرام آمد که درخواست شش نفر نیرو از ما داشتند و از ما خواسته بودند که به آنها اعلام کنیم که در این مأموریت صددرصد شهید می‌شوند. صبح به نیروها اعلام کردیم چنین تلگرافی آمده، چه کسانی حاضر هستند در این مأموریت شرکت کنند؟ حسن گفت من می‌خواهم بروم. گفتم شما محافظ من هستید و اگر بروید برای من سخت است.

آن زمان ترورها هم خیلی زیاد بود. یک روز صبح که من به مسجد جامع می‌رفتم تا درس بدهم، به من حمله شد اما گلوله گیر کرد و منافقین دستگیر و اعدام شدند، یک مرتبه هم کوکتل مولوتف داخل خانه انداختند. خوشبختانه داخل زیر زمین افتاد و آنجا هم وسایلی که قابل سوختن باشد، نبود و فقط آجر بود و سریع خاموش شد.

به حسن گفتم چون بحث شهادت هست من از حضور شما در این مأموریت ممانعت نمی‌کنم. ایشان به همراه مرحوم طاهری و مرحوم علیرضا عمرانی و سه نفر دیگر رفتند. آنها باید در حالی که نیروها در محاصره هستند با آرپی‌جی به دل دشمن می‌زدند. هنگام بر‌گشت دشمن متوجه می‌شود و آنها را به رگبار می‌بندد و یک تیر به سر حسن اصابت می‌کند و به شهادت می‌رسد.

پیغمبر غربتی‌ها

حلال و حرام

راوی: مادر شهید

حسن روی حلال و حرام خیلی حساس بود. یادم می‌آید در زمان جوانی‌اش یك پتویی که در آن زمان 2 یا 3 تومان ارزش داشت را از بازار خریدم و به خانه آوردم. وقتی شهید پتوی نو را دید از من سؤال کرد که پتو را چه قیمت خریده‌ام و پول آن را از کجا آورده‌ام. من در پاسخ گفتم از پس‌انداز خرجی خانه این پتو را خریداری کرده‌ام.

حسن می‌خواست از این طریق بفهمد این جنس ناچیز از راه حلال بدست آمده یا راه غیر حلال، چون از ورود مال حرام به زندگی خیلی تنفر داشت.

پیغمبر غربتی‌ها

نامگذاری فرزند

راوی: فاطمه افرادی طرقی

پدر و مادر حسن به منزل ما در مشهد زنگ زدند و گفتند که حسن فردا از کردستان می‌آید. او فرزند دخترمان را که تازه به دنیا آمده بود هنوز ندیده بود. من به منزل پدرشان رفتم. فامیل و دوستان به دیدنش آمده بودند. آنقدر جمعیت دور همسرم جمع شده بود که من مانده بودم چگونه او را ببینم.

فقط من ذوق داشتم که بیاید و دخترش را ببیند. یک وقت متوجه شدم که حسن از بین در نگاه می‌کند. به من اشاره کرد که به من خبر دادند خداوند به من یک دختر داده که پروردگار را شکر می‌کنم، روزیش را هم خدا می‌دهد. میهمان‌ها که رفتند ایشان آمد و فرزندش را از ما گرفت و کمی به او نگاه کرد، معلوم بود که خیلی خوشحال است. حسن نام دخترمان را سمیه گذاشت.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها