به گزارش خبرنگار دفاعپرس از یزد، شهید «جواد فتاحی» در پانزدهم تیرماه سال ۱۳۳۷ هجری شمسی در شهرستان اردکان و در خانوادهای متدین و کشاورز چشم به جهان گشود.
خانواده متدین و ولایی «محمد فتاحی» پدر شهید به عشق اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و هم بنا به اصول اعتقادی خود نامش را جواد گذاشتند که جواد هم نام فرزند صاحب کشور ایران امام رضا (ع) بود و هم از نامهای خداوند سبحان.
جواد با دسترنج پدری متدین از کار پر مشقت کشاورزی و در دامن پرمهر مادری متعهد و ولایی کودکی را پشت سر گذاشت. همگام با رشد جسمی، پایههای تفکر مذهبی و دینیاش نیز مستحکم گردید.
قبل از ورود به دبستان به مکتب رفت و دوران مکتب را با موفقیت طی کرد و قرائت قرآن و اصول و فروع دین را فراگرفت. در دوران مکتبخانه بسیار باهوش و کنجکاو بود و مرتب از موضوعاتی چون نماز٬ اصول و فروع دین سؤال میکرد.
پس از ۶ سالگی وارد دبستان فردوسی اردکان شد. دورهی ابتدایی را با موفقیت تمام پشت سر گذاشت و از دانش آموزان ممتاز شهرستان محسوب میشد؛ بهطوریکه در کلاس پنجم رتبهی دوم شهرستان را به دست آورد. دوره متوسطه را در دبیرستان شرف اردکان در رشتهی تجربی گذراند.
جواد از دانش آموزان برجسته و شاخص در دبیرستان شرف بود. هم مورد توجه و علاقهی مسئولین دبیرستان بود و هم دانش آموزان او را دوست میداشتند. بسیار مؤدب و متین و دوستداشتنی بود. در کلام و رفتارش همواره جدیت موج میزد و همیشه لبخند ملیحی بر لب داشت.
همیشه بعد از نماز صبح تلاوت قرآن داشت
سادهپوش و سادهزیست بود. برای همه احترام قائل بود، در کارهای کشاورزی و خانه به پدر و مادر کمک میکرد. پدر و مادر در نزد او احترامی خاص داشتند. او عاشق قرآن بود. همیشه بعد از نماز صبح تلاوت قرآن داشت و به دیگران هم توصیه میکرد. در مراسم مذهبی محرم و رمضان حضوری فعال داشت. از یاد دادن آنچه آموخته بود به دیگران مضایقه نمیکرد.
در زمینه ادبیات و خوشنویسی و شعر و عرفان استعداد خوبی داشت. به ورزش خصوصاً فوتبال علاقه داشت و خود فوتبالیست زبده بود. صحبت و کلام او بهقدر ضرورت بود. از گزافهگویی و کلام بیهوده پرهیز میکرد. در پی نام و نشان نبود و از اینکه مطرح شود، گریزان بود. خدمت و کاری که برای انقلاب میکرد هرگز بازگو نمیکرد.
جواد از دانشآموزان فعال زمان خود در دبیرستان «شرف» بود. در جلسات کتابخوانی٬ دعای کمیل٬ جلسهی گفتوشنود دینی که مهمترین جلسهی مذهبی آن زمان در اردکان بود حضوری فعال داشت. به خاطر عدم ثبتنام در شاخه جوانان حزب رستاخیز از امتحانات نهایی محروم شد. پس از شرکت در کنکور سراسری در سال ۱۳۵۶، در رشته مهندسی زمینشناسی دانشگاه اصفهان پذیرفته شد. در دانشگاه اصفهان در صف دانشجویان متعهد و مبارز دانشگاه قرار گرفت.
دوران دانشگاه او همزمان بود با دوران شروع و اوج انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) و تظاهرات میلیونی مردم در مخالفت با رژیم ستمشاهی پهلوی که کمکم ردههای درس دانشگاهی نیز تعطیل شد. درنتیجه وقت جواد در مبارزات داخل دانشگاه یا در شهر اصفهان و گاهی در اردکان میگذشت. بیشتر وقتش در شبها از نیمههای شب تا صبح به کار پخش اعلامیه و نوارهای امام میگذراند. او یکی از اعضای اصلی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه اصفهان بود.
از طریق ساواک و پاسگان (گارد) دانشگاه مورد شناسایی قرار گرفت. یکبار در تظاهرات دانشجویی از ناحیهی پا به شدّت مجروح شد. جواد با پیروزی انقلاب بهمحض تشکیل جهاد سازندگی با توجّه به توان فنی مهندسی که داشت در کنار جهاد گران قرار گرفت و به یاری محرومان شتافت. او در راه اندازی جهاد سازندگی اردکان نقش محوری داشت.
در یککلام او عاشق دیدار و وصال پروردگارش بود
در سال ۱۳۵۹ به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و در سپاه اصفهان با فعالیت در زمینه فرهنگ و تبلیغات، یکی از مسئولین اصلی بخش فرهنگی و روابط عمومی سپاه با مردم و جبهههای جنگ شد. جواد عاشق انقلاب و شهادت و در یککلام او عاشق دیدار و وصال پروردگارش بود و همهی خدمات و اعمالش بهانه این وصال بود.
با اینکه تازه از جبهه برگشته بود، چون زمزمه عملیات شد و دوستانش تصمیم به رفتن جبهه داشتند، او نیز با اصرار با آنها حرکت کرد؛ گویا به او الهام شده بود که این دفعه مژدهی وصل است و دیدار محبوب و معشوق. او دیگر خودش نبود؛ همه وجودش الهی شده بود؛ و شهادت که عمری در آرزویش بود، او را در کربلای شلمچه دعوت میکرد و بهسوی خود میخواند.
سرانجام لحظه وصال فرارسید. در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱، در عملیات بیتالمقدس در محور آبادان – خرمشهر براثر اصابت ترکش، روح بلندش از قفس کوچک جسمش به ملکوت اعلی پرواز کرد و با شهادتش به وصال محبوب نائل شد.
پیکر پاکش پس از تشییع باشکوه بر دوش و دستان مردم قدرشناس اردکان و شهرستانهای همجوار اردکان و جمعی از عاشقان جهاد و شهادت از استان اصفهان، در بهشت شهدا به خاک سپرده شد.
انتهای پیام/