خاکریز خاطرات(2)
فقط یک جلد قرآن برام بیارید...
نوجوان که بود ساواک دستگیرش کرد رفتم ملاقاتش دیدم اوضاع زندان اصلاً خوب نیست اتاقهای زندان بسیار کوچک و قدیمی و کاملاً غیر بهداشتی بود به سید حسین گفتم: چه چیزی لازم داری برات بیارم؟ گفت: فقط یه جلد قرآن برام بیارین...