به گزارش خبرنگار دفاعپرس از سمنان، حدود ۱۸ ماه از آغاز جنگ تحمیلی میگذشت و گردان مهندسی رزمی جهاد سازندگی استان سمنان با شرکت در چند عملیات بزرگ، منسجم و یکپارچه شده بود. «ابوالفضل حسنبیگی» فرمانده این گردان که در صحنه نبرد، تجربه و شخصیت جدیدی کسب کرده بود، مورد وثوق فرماندهان جنگ واقع شده بود. مخصوصاً احداث جاده پیروزی در عملیات «طریقالقدس» سبب شده بود که گردان جهاد سازندگی سمنان بهعنوان گردان جهادی شاخص شناخته شود.
«ابوالفضل حسنبیگی» فعالیتهای گردان مهندسی رزمی جهاد سازندگی سمنان، پیش از عملیات «بیتالمقدس» چنین روایت کرده است:
در این عملیات پشتیبانی زیادی لازم نبود؛ به دلیل اینکه همه گردانها و تیپها خودشان پشتیبانی داشتند. دلیل دومش این بود که در محدودهای که میخواست عملیات انجام شود، شهرهای آبادان، ماهشهر، اهواز، سوسنگرد، حمیدیه و نیسان عقبه عملیات بود. پس نیاز به حمام، تأسیسات و تدارکات کمتر بود.
به استان سمنان منطقه جنوب اهواز یعنی منطقه نبرد اهواز واگذار شد. همچنین به ما ابلاغ کردند که بخشی از نیروهایمان را در منطقه فکه نگه داریم؛ زیرا احتمال پاتک دشمن وجود داشت و احتمال داشت که ما عملیاتهای ایذایی داشته باشیم.
مجدداً قرارگاه تاکتیکی فتح، نصر و قدس تشکیل شد. کار جهاد سازندگی استان خراسان در منطقه «برغازه» به پایان رسید و مسئولیت مهندسی عملیات در اختیار استان خراسان و استان سمنان قرار گرفت. در این قرارگاه، سمنان زیر نظر استان خراسان عمل میکرد.
به جهاد سازندگی سمنان مأموریت جاده اهواز به خرمشهر را دادند که در این جاده دو تا کار باید انجام میدادیم؛ مقدار زیادی لوله، شن و خاک قبل از عملیات داخل جنگلهای جنوب کارخانه نورد اهواز دپو کردیم تا وقتی رزمندگان آن طرف «سر پل» را گرفتند، ما به سرعت جاده را دایر کنیم؛ بهدلیل اینکه وقتی عراقیها نورد اهواز را گرفتند، برای دفاع از اهواز، آن منطقه را آب انداختیم؛ بنابراین عراقیها جلوی آب را خاکریز زدند و آب به دور شهر اهواز هدایت شد. در نتیجه نیروهایی دشمن که در جنگلهای جنوب شهر و نورد اهواز بودند، عقبنشینی کرده بودند.
این طرف آب را ما خاکریز زدیم تا آب زیر پای نیروهایمان نیفتد. آن طرف آب را هم عراقیها با خاکریز تقویت کرده بودند. فاصله بین ما و دشمن، عملاً به رودخانهای با عرض یک کیلومتر تبدیل شده بود. همان زمان عراقیها جاده را بریده بودند تا آب را به طرف کارون هدایت کنند، این قسمت را باید درست میکردیم.
در جناح راست جاده، یک بخش از باتلاقها را جاده میساختیم. برای عملیات پمپهای آب را خاموش کرده بودند. روز به روز آب فرو میرفت و تبخیر میشد. این مناطق باتلاق به وجود آورده بود. ما باید برای تیپ ثارالله جاده درست میکردیم. خاک میآوردیم در باتلاق میریختیم تا آن را خشک کنیم. بعضی از مناطق از صفر شروع میکردیم تا ارتفاع دو متر خاک روی هم انباشته کرده و میکوبیدیم.
حدود یکماه آنجا بودیم و از مناطق دورتر خاک میآوردیم و دپو میکردیم. چهار، پنج دستگاه کمپرسی و دو دستگاه لودر در قسمت جلو کار میکردند. کمپرسیها به سرعت این مسیر را میرفتند و از دپو خاک میآوردند. این قسمت داخل جنگل هم بود و دشمن هم دید کافی نداشت. حجم خاکبرداری زیاد و در عین حال، کار ظریف و حساس بود.
وقتی جاده درست شد، رفتیم به نقطهای که قرار بود شب عملیات بچههای تیپ ثارالله بجنگند. آنجا عمق آب سه متر و عرضش هم حدود ۷۰ یا ۸۰ متر بود. خاک دپو میکردیم. شن دپو میکردیم تا اگر آن شبی که بچهها آن طرف رفتند، این جاده باز نشد، سریع آن ۷۰ یا ۸۰ متر که عراقیها به عمق سه چهار متر کنده بودند را پر کنیم تا قابل عبور شود. البته در این بخش قبل از عملیات، دو گردان تیپ ثارالله تک زدند. آن طرف رفتند، ولی نتوانستند محور را نگه دارند تا ما اینجا را پر کنیم. دو مرتبه عقبنشینی کردند.
محور سوم مسئولیت ما در کانال «بیوض» بود. جاده نهر بیوض را ما آماده و شنریزی کردیم. رفتیم تا نقطهای که حدود ۸۰ تا ۱۰۰ متر و عمقش حدود سه متر بود. آن طرف مزارع کشاورزی بود. برای آنجا هم با بلدوزر خاک دپو میکردیم.
وقتی مرحله دوم عملیات شروع شد، همه نیروها و امکانات گردان را پای کار آوردیم. شب وقتی نیروها میرفتند، ما آماده میشدیم تا برویم آنجا خاکریز بزنیم. بعد که رفتیم، دیدیم جبهه خالی شده است؛ یعنی دشمن با استفاده از تاریکی شب فرار کرده بود، رفتیم تا به مرز ایران و عراق رسیدیم. البته این موضوع سه تا چهار روز طول کشید. چندین کیلومتر هم از مرز عراق عبور کردیم. وقتی سؤال شد که چه باید کرد، قرارگاه مرکزی دستور داد که برگردید و پشت مرز بایستید. البته آن طرف مرز عراق، هیچ نیرویی نبود. آنجا خالی بود تا بصره اگر میخواستیم برویم میتوانستیم. عراق در همه جبههها عقبنشینی کرده بود. خطوط مقدمش ضربه خورد. عقبه آنها فرار کردند و تا مرز رفتند. در قسمت جنوبی ما هم تا چند کیلومتری خرمشهر عقب نشستند.
در این زمان، محل بریدگی که در جاده اهواز به خرمشهر بود را خاک ریختیم و جاده را ترمیم کردیم و جاده باز شد. طی دو روز ما در هیچ نقطهای با عراقیها درگیری نداشتیم. عراقیها تا پادگان «حمید» و سپس به داخل خاک عراق عقبنشینی کردند.
پس از این مراحل، با توجه به عملکرد گردان مهندسی رزمی جهاد سازندگی استان سمنان و امکانات و نیروهایش، این گردان به یکی از گردانهای شاخص مهندسی رزمی شده بود و تیپها و لشکرهای مختلفی دوست داشتند به آنها مأمور شوند.
انتهای پیام/