به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، «محمدعلی معصومیان» در سوم خرداد ۱۳۴۴ در روستای بیشهسر از توابع بابل به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان «بهشت آیین» زادگاهش به پایان رساند و در مدرسه راهنمایی روستای «آغوزبن» ادامه تحصیل داد.
محمدعلی در این دوران که مصادف با پیروزی انقلاب بود، نتوانست مقطع راهنمایی را به پایان برساند؛ اما بعدها در جبهه تا سوم راهنمایی ادامه تحصیل داد. در همین زمان مدتی را در حوزه علمیه خاتمالانبیای بابل تحصیل کرد.
وی پس از شرکت در عملیات قدس ۱، قدس ۲ و والفجر ۸ به عنوان غواص در عملیات صاحب الزمان (عج) مجروح شد و بالاخره در ۴ دی ۱۳۶۵ در عملیات کربلای چهار که بار دیگر سمت غواصی را عهدهدار بود، بعد از رزم بسیار سنگین و رشادت تحسینبرانگیز و عبور از جزیره امالرصاص در «جزیره امالبابی» به شهادت رسید؛ رشادتی که به گفته خودش «در این عملیات ملائک را به حیرت وا داشت.» پیکر او پس از ۱۱ سال در گلزار شهدای بیشهسر به خاک سپرده شد.
در ادامه، متن مصاحبهای را که شهید محمدعلی معصومیان چند روز قبل از شهادتش در منطقه اروندکنار انجام داده بود، میخوانید.
برادر عزیز ضمن معرفی خود بفرمایید چه مدت است در جبهه هستید و در چه عملیاتی شرکت کردید؟
اینجانب «محمدعلی معصومیان» اعزامی از بابل روستای بیشهسر حدود چهار سال است در جبهههای حق علیه باطل مشغول انجام وظیفه هستم. خدمتتان عرض شود که بنده در سه عملیات شرکت کردم که دو تا در والفجر ۸ که یکی را به عنوان غواص در گردان بودم؛ و در مرحله سوم والفجر ۸ که از آن یک خاطرهای دارم که در ادامه برای شما تعریف میکنم و یکی دیگر هم در عملیات صاحب الزمان (عج).
هدفتتان از آمدن به جبهه حق علیه باطل چه بوده است؟
بر ملت ما معلوم است که ما برای چه به جبهه میآئیم و چرا خودمان را در دریای بلاها میاندازیم و کمتر کسی است که نداند ما برای چه به جبهه میآئیم و میجنگیم. اما میخواهم این را در ضمن پیامی به کسانی که نمیدانند ما برای چه میجنگیم، برسانم: اینکه بدانند در این دنیایی که ظلم و فساد گرفته و مردم دنیا در لجنزار و فساد غوطهورند، ما ملتی هستیم که در میان این همه بلاها برخاستهایم و قیام کردهایم، برای خدا. این را بدانیم که ما حتما بر حق هستیم و حق هم با ماست.
برادر عزیز! از اینکه عازم یک عملیات سرنوشتساز هستید، چه احساسی دارید؟
من احساس میکنم، دارم به صحنه کربلا وارد میشوم. حس میکنم در رکاب امام حسین (ع) شمشیر میکشم. حس میکنم خدا مرا میبیند. در خودم یک احساس رضایت میکنم. درون وجدانم آرامش خاصی دارم؛ چون دارم به آنجایی میرسم که خداوند از اول خلقت برای همین چیزها ما را خلق کرده و هدف از زندگی کردن است. دارم به آن مقام میرسم. انسان باید بیاید در عملیاتها بفهمد که اصلا برای چه زنده است و هدف از زندگی کردن چیست.
امیدوارم ملت شهیدپرور ما گوش به فرمان امام عزیز ما باشند و هرچه ایشان گفتند، بدون، چون و چرا قبول فرمایند و این را هم بدانند که ما در زیر سایه رهبری به اینجا رسیدهایم.
پیامم به کسانی که گول خوردهاند و خودشان را به شکل عروسک در خیابانها و شهرها ظاهر میکنند (البته عده کم) این است که خودشان را از قله رفیع انسانیت به پایین نیندازند. این را بدانند که ارزش انسان در لباس، موی سر و بدن نیست؛ ارزش انسان در انسانیت اوست. بیش از این مزاحم شما نمیشوم.
انتهای پیام/