شهید «اکبر گودرزی»:

مظلومیت انقلاب بر سینه‌ام سنگینی می‌کرد

«اکبر گودرزی» 16 شهریور سال 1351 در شهرستان کرج به دنیا آمد و در سحرگاه 14 دی سال 1366 در شلمچه هنگام احداث خاکریز و سنگر، با اصابت توپ به لودر به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
کد خبر: ۴۵۵۸۶۵
تاریخ انتشار: ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۰۸:۴۸ - 12May 2021

مظلومیت انقلاب بر سینه‌ام سنگینی می‌کردبه گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از کرج، «اکبر گودرزی» در تاریخ شانزدهم شهریور سال 1351 در شهرستان کرج به دنیا آمد. دوران پنج ساله دبستان را پشت سر گذاشت و در اوایل و بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی با داشتن سن کم همراه پدر و مادر در راهپیمایی‌ها و تظاهرات شرکت می‌کرد. پس از شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و تشکیل بسیج به‌ فرمان حضرت امام خمینی (ره) در پایگاه بسیج محل ثبت نام کرد و طی چند مرحله آموزش نظامی، خود را آماده اعزام به جبهه کرد.

وی عزیمت به جبهه را یک تکلیف می‌دانست، از طرفی عقیده داشت عمل نکردن به این تکلیف که فرمان امام خمینی (ره) بود، گناه است. به همین دلیل شناسنامه خود را دست‌کاری کرد و تاریخ تولد خود را از سال 1351 به 1349 تغییر داد و به‌عنوان راننده لودر و بلدوزر (سنگرساز بی‌سنگر) به جبهه اعزام شد. وی علاقه خاصی به امام (ره) داشت و در بین افراد فامیل و دوستان به‌عنوان یک نوجوان مؤمن، متعهد و مهربان زبانزد بود.

تمام اقشار را به وفاداری به انقلاب و اسلام و امام عزیز تشویق می‌کرد. وقتی در شلمچه بود، بر اثر اصابت ترکش خمپاره مجروح شد و پس از آمدن به مرخصی و بهبودی نسبی، دوباره به جبهه بازگشت تا به دیدار معشوق خود بشتابد. به‌راستی‌ که وی عاشق انقلاب و امام و جبهه بود و بودن و زندگی جاودانه را در بیابان‌های گرم ایران افتخار می‌دانست.

وی پس از شش ماه حضور در جبهه جنوب، به مرخصی آمد و بعد از مدت کمی دوباره اعزام شد. سرانجام در سحرگاه چهاردهم دی‌ماه 1366 در شلمچه (کربلای ایران) هنگام احداث خاکریز و سنگر، با اصابت توپ به لودر به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

وصیت‌نامه شهید

«با سلام خدمت آقا امام زمان (عج) و با سلام به رهبر کبیر انقلاب و با سلام خدمت شهیدان؛ از شهیدان کربلای حسینی تا شهیدان کربلای خمینی؛ شهدایی که با خون خود نوید پیروزی را به گوش جهانیان رساندند. برادران عزیز همانا قدر امام و انقلاب را بدانید. همان‌طور که امام می‌فرماید: «این انقلاب به‌راحتی به دست نیامده که راحت بشود آن را از دست داد.»

بدانید و آگاه باشید که برای به ثمر رسیدن این نهال، زحمت‌ها کشیده و خون‌های زیادی ریخته شده. بدانید که هیچ انقلابی در هیچ جای جهان‌دیده نمی‌شود که بسان این انقلاب شکوهمند در تمام مراحل زندگی این‌قدر عمیق ریشه دوانده باشد.

برادران قدر بسیجیان این یاران امام زمان (عج) را بدانید و جدا که آن‌ها گمنامان زمان هستند. در محافلی که برگزار می‌نمایید آن‌ها را یاد کنید و قدر آن‌ها را بدانید؛ چراکه آن‌ها در تمامی مراحل زندگی خود صادق و مخلص هستند. به‌طوری‌که امام عزیز با آن همه عظمت و شکوه خود را یک بسیجی می‌داند و افتخار می‌کند بر بسیجیان.

پدر و مادر عزیزم امیدوارم که مرا حلال نمایید. از شما خواهش می‌کنم حرف‌های امام را آویزه گوشتان نمایید و هر چه او می‌گوید بدون چون و چرا عمل نمایید؛ چرا که خیر دنیا و آخرت را به دنبال خواهد داشت و از شما خواهش می‌کنم وقتی برادر و خواهرانم بزرگ شدند، رسالتشان را به آن‌ها تعلیم دهید که مبادا از خدا و انقلاب خارج گردند و به آن‌ها بگویید که برادرت به خاطر امام و انقلاب شهید شد و تنها هدف او خدای باری‌تعالی بود و بس.

پدر عزیزم امیدوارم که مرا ببخشی به خاطر اینکه از شما خداحافظی نکردم. آن‌قدر عجله داشتم و مظلومیت این انقلاب آن‌قدر بر سینه‌ام سنگینی کرده بود که نتوانستم تحمل نمایم و بدون خداحافظی عازم راه معشوق شدم. درست است که سن من کم بود، ولی آن‌قدر روح امام و انقلاب در من ریشه داشت که عازم دیار عشق شدم. از تمام فامیل‌ها و دوستان خود حلالیت می‌طلبم و امیدوارم که مرا به بزرگی خود ببخشید.»

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار