به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، در ادامه انتشار شرح آیات منتخب قرآن و در روز عید فطر شرح و تفسیر آیات منتخب جزء ۳۰ قرآن کریم بر اساس تفسیر نور به همراه توضیحات حجتالاسلام محسن قرائتی تقدیم میشود.
سوره مبارکه عصر
«وَ الْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» به روزگار سوگند. همانا انسان در خسارت است. مگر آنان که ایمان آورده و کارهاى نیک انجام داده و یکدیگر را به حق و استقامت سفارش مىکنند.
در صدر اسلام، مسلمانان هنگام خداحافظى و جدا شدن از یکدیگر این سوره را تلاوت مىکردند. [۱]سوگند خدا به همه زمانها
خداوند در قرآن، به همه مقاطع زمانى سوگند یاد کرده است. فجر: «وَ الْفَجْرِ» [۲]، صبح: «وَ الصُّبْحِ» [۳]، روز: «وَ النَّهارِ» [۴]، شب: «وَ اللَّیلِ» [۵]، چاشت: «وَ الضُّحى» [۶]، سحر: «وَ اللَّیلِ إِذْ أَدْبَرَ» [۷]عصر: «وَ الْعَصْرِ» گر چه به سحر چند بار سوگند یاد کرده است.
قسم به عصر، کدام عصر؟
در حدیثى از امام صادق علیهالسلام نقل شده است که منظور، عصر خروج حضرت مهدى علیهالسلام است. [۸]بعضى مراد از عصر را عصر ظهور اسلام گرفتهاند. بعضى عصر را به معناى لغوى آن یعنى فشار گرفتهاند، زیرا که فشارها سبب غفلت زدائى و تلاش و ابتکار انسانهاست. بعضى مراد از عصر را عصاره هستى یعنى انسان کامل گرفتهاند و بعضى آن را هنگام نماز عصر دانستهاند. [۹]خسارت در مال قابل جبران است، امّا خسارت در انسانیت، بالاترین خسارتهاست. «إِنَّ الْخاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ» [۱۰]تواصی به حق و صبر
سفارش دیگران به حق، ممکن است عوارض تلخى داشته باشد که باید با صبر و استقامت به استقبال آن رفت. «تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» فخر رازى مىگوید: انسان در دنیا مانند یخ فروشى است که هر لحظه سرمایهاش آب مىشود و باید هرچه زودتر آن را بفروشد و گرنه خسارت کرده است. [۱۱]با اینکه سفارش به حق و صبر جزء اعمال صالح است ولى به خاطر اهمیت جداگانه بیان شدهاند. همانگونه که صبر و استقامت نیز حق است و «تَواصَوْا بِالْحَقِّ» شامل آن مىشود ولى به خاطر اهمیت صبر جداگانه آمده است. «تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ»
قرآن در آیهاى دیگر فضل و رحمت الهى را عامل دورى از خسارت شمرده و مىفرماید: «فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِینَ» [۱۲]بنابراین ایمان و عمل صالح و تواصى به حق، در سایه فضل و رحمت الهى حاصل مىشود و انسان بدون لطف خداوند، نه هدایت مىشود که به ایمان برسد و نه اهل عمل صالح مىگردد.
بازار دنیا و برندگان این بازار
نگاه اجمالى به آیات قرآن ما را به این نکته اساسى مىرساند که دنیا بازار است و تمام مردم عمر و توان و استعداد خودشان را در آن عرضه مىکنند و فروش جنس در این بازار اجبارى است. حضرت على علیه السلام مىفرماید: «نفس المرء خطاه الى اجله» [۱۳]یعنى نفس کشیدن انسان گامى بهسوی مرگ است. پس انسان الزاماً سرمایه عمر را هر لحظه از دست مىدهد و ما نمىتوانیم از رفتن عمر و توان خود جلوگیرى کنیم. بخواهیم یا نخواهیم توان و زمان ما از دست ما مىرود؛ لذا در این بازار آنچه مهم است انتخاب مشترى است. افرادى با خدا معامله مىکنند و هر چه دارند در طبق اخلاص گذاشته و در راه او و براى رضاى او گام بر مىدارند این افراد، عمر فانى را باقى کرده و دنیا را با بهشت و رضوان الهى معامله مىکنند.
این دسته برندگان واقعى هستند، زیرا اولًا خریدار آنها خداوندى است که تمام هستى از اوست. ثانیاً اجناس ناچیز را هم مىخرد. «فَمَنْ یعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیراً یرَهُ» [۱۴]ثالثاً گران مىخرد و بهاى او بهشت ابدى است. «خالِدِینَ فِیها» [۱۵]رابعاً اگر به دنبال انجام کار خوب و بدیم، امّا موفق به عمل نشدیم باز هم پاداش مىدهد. «لَیسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى» [۱۶]یعنى اگر کسى سعى کرد گرچه عملى صورت نگرفت کامیاب مىشود. خامساً پاداش را چند برابر مىدهد. «أَضْعافاً مُضاعَفَةً» [۱۷]وقتی یک کار نیک ۷۰۰ برابر میشود
به قول قرآن تا هفتصد برابر پاداش مىدهد و پاداش انفاقهاى نیک مثل دانهاى است که هفت خوشه از آن بروید و در هر خوشه صد دانه باشد. امّا کسانى که در این بازار، عمر خود را به هوسهاى خود یا دیگران بفروشند و به فکر رضاى خداوند نباشند، خسارتى سنگین کردهاند که قرآن چنین تعبیراتى در مورد آنها دارد: تجارت بد انجام دادهاند. «بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ» [۱۸]تجارتشان سود ندارد. «فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ» [۱۹]زیان کردند. «خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ» [۲۰]زیان آشکار کردند. «خُسْراناً مُبِیناً» [۲۱]در زیان غرق شدند. «لَفِی خُسْرٍ» [۲۲]زرنگ کیست و زرنگی چیست؟
در دید این گروه، زرنگ و زیرک کسى است که بتواند با هر کار و کلام و شیوهاى، خواه حق و خواه باطل، زندگى مرفهى براى خود درست کند و در جامعه شهرت و محبوبیتى یا مقام و مدالى کسب کند و در غیر این صورت به او لقب باخته، عقب افتاده و بدبخت مىدهند.
امّا در فرهنگ اسلامى، زیرک کسى است که از نفس خود حساب بکشد و آن را رها نکند، براى زندگى ابدى کار کند و هر روزش بهتر از دیروزش باشد. از مرگ غافل نباشد و بهجای هرزگى و حرص و ستم به سراغ تقوا و قناعت و عدالت برود. امام هادى علیهالسلام فرمودند: «الدنیا سوق ربح قوم و خسر آخرون» دنیا بازارى است که گروهى سود بردند و گروهى زیانکار شدند. [۲۳]پیامهایی از سوره عصر
۱- دوران تاریخ بشر، ارزش دارد و خداوند به آن سوگند یاد کرده است. پس از عبرتهاى آن پند بگیریم. «وَ الْعَصْرِ»
۲- انسان از هر سو در خسارت است. «لَفِی خُسْرٍ»
۳- انسانِ مطلق که در مدار تربیت انبیا نباشد، در حال خسارت است. «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ»
۴- تنها راه جلوگیرى از خسارت، ایمان و عمل است. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»
۵- به فکر خود بودن کافى نیست. مؤمن در فکر رشد و تعالى دیگران است. «تَواصَوْا بِالْحَقِّ»
۶- سفارش به صبر به همان اندازه لازم است که سفارش به حق. «بِالْحَقِّ- بِالصَّبْرِ»
۷- ایمان بر عمل مقدم است، چنانکه خودسازى بر جامعه سازى مقدم است. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا ... وَ تَواصَوْا»
۸- بدون ایمان و عمل و صالح و سفارش دیگران به حق و صبر، خسارت انسان بسیار بزرگ است. «لَفِی خُسْرٍ» (نکره بودن «خُسْرٍ» و تنوین آن نشانه عظمت خسارت است.)
۹- اقامه حق به استقامت نیاز دارد. «تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ»
۱۰- جامعه زمانى اصلاح مىشود که همه مردم در امر به معروف و نهى از منکر مشارکت داشته باشند. هم پند دهند و هم پند بپذیرند. «تَواصَوْا بِالْحَقِّ» (کلمه «تَواصَوْا» براى کار طرفینى است)
۱۱- نجات از خسارت زمانى است که انسان در صدد انجام تمام کارهاى نیک باشد گرچه موفق به انجام آنها نشود. «عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» (کلمه «الصَّالِحاتِ» بهصورت جمع محلّى به الف و لام آمده است)
۱۲- ایمان باید جامع باشد نه جزئى. ایمان به همه اجزا دین، نه فقط برخى از آن. «إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا» (ایمان، مطلق آمده است تا شامل تمام مقدسات شود.)
پینوشت
[۱]. تفاسیر نمونه و درّ المنثور
[۲]. فجر، ۱
[۳]. تکویر، ۱۸
[۴]. لیل، ۲
[۵]. لیل، ۱
[۶]. ضحى، ۱
[۷]. مدّثر، ۳۳
[۸]. تفسیر نور الثقلین
[۹]. تفسیر نمونه
[۱۰]. زمر، ۱۵
[۱۱]. تفسیر کبیر
[۱۲]. بقره، ۶۴
[۱۳]. نهج البلاغه، حکمت ۷۴
[۱۴]. زلزال، ۷
[۱۵]. آلعمران، ۱۵
[۱۶]. نجم، ۳۹
[۱۷]. آلعمران، ۱۳۰
[۱۸]. بقره، ۹۰
[۱۹]. بقره، ۱۶
[۲۰]. اعراف، ۵۳
[۲۱]. نساء، ۱۱۹
[۲۲]. عصر، ۲
[۲۳]. تحف العقول، کلمات امام هادى
منبع: فارس
انتهای پیام/ ۹۱۱