شرح جزء ۳۰ قرآن/ تواصی به صبر و پیروزی در تجارت دنیا

خداوند در سوره مبارکه عصر با سوگند به روزگار انسان را به حق و صبر توصیه می‌کند و این را راه برد در تجارت دنیا می‌داند.
کد خبر: ۴۵۶۲۱۵
تاریخ انتشار: ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۷:۵۹ - 13May 2021

شرح جزء ۳۰ قرآن/ تواصی به صبر و پیروزی در تجارت دنیا

به گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، در ادامه انتشار شرح آیات منتخب قرآن و در روز عید فطر شرح و تفسیر آیات منتخب جزء ۳۰ قرآن کریم بر اساس تفسیر نور به همراه توضیحات حجت‌الاسلام محسن قرائتی تقدیم می‌شود.

سوره مبارکه عصر

«وَ الْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» به روزگار سوگند. همانا انسان در خسارت است. مگر آنان که ایمان آورده و کارهاى نیک انجام داده و یکدیگر را به حق و استقامت سفارش مى‏‌کنند.

در صدر اسلام، مسلمانان هنگام خداحافظى و جدا شدن از یکدیگر این سوره را تلاوت مى‌‏کردند. [۱]سوگند خدا به همه زمان‌ها

خداوند در قرآن، به همه مقاطع زمانى سوگند یاد کرده است. فجر: «وَ الْفَجْرِ» [۲]، صبح: «وَ الصُّبْحِ» [۳]، روز: «وَ النَّهارِ» [۴]، شب: «وَ اللَّیلِ» [۵]، چاشت: «وَ الضُّحى‏» [۶]، سحر: «وَ اللَّیلِ إِذْ أَدْبَرَ» [۷]عصر: «وَ الْعَصْرِ» گر چه به سحر چند بار سوگند یاد کرده است.

قسم به عصر، کدام عصر؟

در حدیثى از امام صادق علیه‌السلام نقل شده است که منظور، عصر خروج حضرت مهدى علیه‌السلام است. [۸]بعضى مراد از عصر را عصر ظهور اسلام گرفته‏‌اند. بعضى عصر را به معناى لغوى آن یعنى فشار گرفته‌‏اند، زیرا که فشار‌ها سبب غفلت زدائى و تلاش و ابتکار انسان‏هاست. بعضى مراد از عصر را عصاره هستى یعنى انسان کامل گرفته‌‏اند و بعضى آن را هنگام نماز عصر دانسته‏‌اند. [۹]خسارت در مال قابل جبران است، امّا خسارت در انسانیت، بالاترین خسارت‌هاست. «إِنَّ الْخاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ» [۱۰]تواصی به حق و صبر

سفارش دیگران به حق، ممکن است عوارض تلخى داشته باشد که باید با صبر و استقامت به استقبال آن رفت. «تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» فخر رازى مى‏‌گوید: انسان در دنیا مانند یخ فروشى است که هر لحظه سرمایه‌‏اش آب مى‏‌شود و باید هرچه زودتر آن را بفروشد و گرنه خسارت کرده است. [۱۱]با اینکه سفارش به حق و صبر جزء اعمال صالح است ولى به خاطر اهمیت جداگانه بیان شده‏اند. همان‌گونه که صبر و استقامت نیز حق است و «تَواصَوْا بِالْحَقِّ» شامل آن مى‏‌شود ولى به خاطر اهمیت صبر جداگانه آمده است. «تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ»

قرآن در آیه‏‌اى دیگر فضل و رحمت الهى را عامل دورى از خسارت شمرده و مى‏‌فرماید: «فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِینَ» [۱۲]بنابراین ایمان و عمل صالح و تواصى به حق، در سایه فضل و رحمت الهى حاصل مى‏‌شود و انسان بدون لطف خداوند، نه هدایت مى‌‏شود که به ایمان برسد و نه اهل عمل صالح مى‏‌گردد.

بازار دنیا و برندگان این بازار

نگاه اجمالى به آیات قرآن ما را به این نکته اساسى مى‌‏رساند که دنیا بازار است و تمام مردم عمر و توان و استعداد خودشان را در آن عرضه مى‏‌کنند و فروش جنس در این بازار اجبارى است. حضرت على علیه السلام مى‏‌فرماید: «نفس المرء خطاه الى اجله» [۱۳]یعنى نفس کشیدن انسان گامى به‌سوی مرگ است. پس انسان الزاماً سرمایه عمر را هر لحظه از دست مى‏‌دهد و ما نمى‌‏توانیم از رفتن عمر و توان خود جلوگیرى کنیم. بخواهیم یا نخواهیم توان و زمان ما از دست ما مى‏‌رود؛ لذا در این بازار آنچه مهم است انتخاب مشترى است. افرادى با خدا معامله مى‌‏کنند و هر چه دارند در طبق اخلاص گذاشته و در راه او و براى رضاى او گام بر مى‏‌دارند این افراد، عمر فانى را باقى کرده و دنیا را با بهشت و رضوان الهى معامله مى‌‏کنند.

این دسته برندگان واقعى هستند، زیرا اولًا خریدار آن‌ها خداوندى است که تمام هستى از اوست. ثانیاً اجناس ناچیز را هم مى‏‌خرد. «فَمَنْ یعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیراً یرَهُ» [۱۴]ثالثاً گران مى‏‌خرد و بهاى او بهشت ابدى است. «خالِدِینَ فِیها» [۱۵]رابعاً اگر به دنبال انجام کار خوب و بدیم، امّا موفق به عمل نشدیم باز هم پاداش مى‏‌دهد. «لَیسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى‏» [۱۶]یعنى اگر کسى سعى کرد گرچه عملى صورت نگرفت کامیاب مى‌‏شود. خامساً پاداش را چند برابر مى‏‌دهد. «أَضْعافاً مُضاعَفَةً» [۱۷]وقتی یک کار نیک ۷۰۰ برابر می‌شود

به قول قرآن تا هفتصد برابر پاداش مى‏‌دهد و پاداش انفاق‏‌هاى نیک مثل دانه‏‌اى است که هفت خوشه از آن بروید و در هر خوشه صد دانه باشد. امّا کسانى که در این بازار، عمر خود را به هوس‌هاى خود یا دیگران بفروشند و به فکر رضاى خداوند نباشند، خسارتى سنگین کرده‌‏اند که قرآن چنین تعبیراتى در مورد آن‌ها دارد: تجارت بد انجام داده‌‏اند. «بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ» [۱۸]تجارتشان سود ندارد. «فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ» [۱۹]زیان کردند. «خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ» [۲۰]زیان آشکار کردند. «خُسْراناً مُبِیناً» [۲۱]در زیان غرق شدند. «لَفِی خُسْرٍ» [۲۲]زرنگ کیست و زرنگی چیست؟

در دید این گروه، زرنگ و زیرک کسى است که بتواند با هر کار و کلام و شیوه‏اى، خواه حق و خواه باطل، زندگى مرفهى براى خود درست کند و در جامعه شهرت و محبوبیتى یا مقام و مدالى کسب کند و در غیر این صورت به او لقب باخته، عقب افتاده و بدبخت مى‏‌دهند.

امّا در فرهنگ اسلامى، زیرک کسى است که از نفس خود حساب بکشد و آن را رها نکند، براى زندگى ابدى کار کند و هر روزش بهتر از دیروزش باشد. از مرگ غافل نباشد و به‌جای هرزگى و حرص و ستم به سراغ تقوا و قناعت و عدالت برود. امام هادى علیه‌السلام فرمودند: «الدنیا سوق ربح قوم و خسر آخرون» دنیا بازارى است که گروهى سود بردند و گروهى زیانکار شدند. [۲۳]پیام‏‌هایی از سوره عصر

۱- دوران تاریخ بشر، ارزش دارد و خداوند به آن سوگند یاد کرده است. پس از عبرت‏‌هاى آن پند بگیریم. «وَ الْعَصْرِ»  

۲- انسان از هر سو در خسارت است. «لَفِی خُسْرٍ»

۳- انسانِ مطلق که در مدار تربیت انبیا نباشد، در حال خسارت است. «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ»

۴- تنها راه جلوگیرى از خسارت، ایمان و عمل است. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»

۵- به فکر خود بودن کافى نیست. مؤمن در فکر رشد و تعالى دیگران است. «تَواصَوْا بِالْحَقِّ»

۶- سفارش به صبر به همان اندازه لازم است که سفارش به حق. «بِالْحَقِّ- بِالصَّبْرِ»

۷- ایمان بر عمل مقدم است، چنانکه خودسازى بر جامعه سازى مقدم است. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا ... وَ تَواصَوْا»

۸- بدون ایمان و عمل و صالح و سفارش دیگران به حق و صبر، خسارت انسان بسیار بزرگ است. «لَفِی خُسْرٍ» (نکره بودن «خُسْرٍ» و تنوین آن نشانه عظمت خسارت است.)

۹- اقامه‏ حق به استقامت نیاز دارد. «تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ»

۱۰- جامعه زمانى اصلاح مى‏‌شود که همه مردم در امر به معروف و نهى از منکر مشارکت داشته باشند. هم پند دهند و هم پند بپذیرند. «تَواصَوْا بِالْحَقِّ» (کلمه «تَواصَوْا» براى کار طرفینى است)

۱۱- نجات از خسارت زمانى است که انسان در صدد انجام تمام کارهاى نیک باشد گرچه موفق به انجام آن‌ها نشود. «عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» (کلمه «الصَّالِحاتِ» به‌صورت جمع محلّى به الف و لام آمده است)

۱۲- ایمان باید جامع باشد نه جزئى. ایمان به همه اجزا دین، نه فقط برخى از آن. «إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا» (ایمان، مطلق آمده است تا شامل تمام مقدسات شود.)

پی‌نوشت

[۱]. تفاسیر نمونه و درّ المنثور
[۲]. فجر، ۱
[۳]. تکویر، ۱۸
[۴]. لیل، ۲
[۵]. لیل، ۱
[۶]. ضحى، ۱
[۷]. مدّثر، ۳۳
[۸]. تفسیر نور الثقلین
[۹]. تفسیر نمونه
[۱۰]. زمر، ۱۵
[۱۱]. تفسیر کبیر
[۱۲]. بقره، ۶۴
[۱۳]. نهج البلاغه، حکمت ۷۴
[۱۴]. زلزال، ۷
[۱۵]. آل‌عمران، ۱۵
[۱۶]. نجم، ۳۹
[۱۷]. آل‌عمران، ۱۳۰
[۱۸]. بقره، ۹۰
[۱۹]. بقره، ۱۶
[۲۰]. اعراف، ۵۳
[۲۱]. نساء، ۱۱۹
[۲۲]. عصر، ۲
[۲۳]. تحف العقول، کلمات امام هادى

منبع: فارس

انتهای پیام/ ۹۱۱

نظر شما
پربیننده ها