به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، مسلمبن عقیل، پدرش پسرعمو و از صحابه پیامبر (ص) بود. وی در دوران خلافت حضرت امام امیرالمؤمنین علیه السلام و در جنگ صفین حضور داشت و داماد آن حضرت نیز بود. در دوران امامت حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام از یاران باوفای ایشان به شمار میرفت (رجال طوسی، محمدبن حسن طوسی، ج ۱، ص ۹۶) و بالاخره در دوران امامت حضرت امام حسین علیهالسلام از یاران و شیعیان ایشان بود. وی هنگام خروج آن حضرت از مدینه بهسوی مکه، یکی از همراهان امام بود.
پس از آنکه نامههای مردم کوفه به امام رسید، مسلم را به کوفه فرستاد تا اوضاع و شرایط آن شهر را بررسی کند؛ از این رو به کوفیان پاسخ داد «من برادر، پسرعمو و مورد اعتماد از خانوادهام را بهسوی شما فرستادم و به وی دستور دادم تا نظر برگزیدگان و خردمندان شما را برای من بنویسد. پس، با پسرعموی من بیعت کنید و او را تنها نگذارید؛ و قد بعثت إلیکم أخی و ابنعمّی و ثقتی من أهلبیتی (مسلمبن عقیل) و أمرته أن یکتب إلیّ بحالکم و أمرکم و رأیکم»؛ بعد از آن، امام حسین علیهالسلام نامه را به مسلم داد و به ایشان فرمود «من تو را به کوفه میفرستم، خداوند هر آنچه را مورد رضا و علاقه اوست برای تو مقدّر خواهد کرد و من امیدوارم که با تو در مرتبه شهدا قرار گیریم، پس بر تقدیر پروردگار خشنود باش.» (الفتوح ابنمیثم کوفی، ج ۵، ص ۳۰)؛ بنابر برخی روایات، امام حسین قیسبن مسهر صیداوی، عمارةبن عبدسلولی و عبدالرحمانبن عبدالله ارحبی را نیز بههمراه مسلمبن عقیل، به کوفه فرستاد. ذکر این نکته خالی از لطف نیست که امام تعبیر «ثِقَتی مِن أهلِبَیتی» را در حق مسلم بیان فرمود؛ یعنی کسی که مورد وثوق خاندان عترت است.
مسلم در ۵ شوال به کوفه رسید و در خانه مختاربن ابیعبید ثقفی و بنابر برخی روایات در خانه مسلمبن عوسجه ساکن شد. شیعیان به محل اقامت مسلم رفتوآمد میکردند و ایشان نیز نامه امام حسین را برای آنها میخواند. در کوفه ۱۲ هزار یا بهقولی ۱۸ هزار نفر با مسلمبن عقیل بهنمایندگی از امام حسین علیه السلام بیعت و برای همراهی امام اعلام آمادگی کردند. مسلم نیز در ۱۱ ذیقعده نامهای مبنی بر خوشعهدی کوفیان به امام نوشت.
وقتی گزارش این رویداد به یزید لعنة الله علیه رسید، او عبیداللهبن زیاد را راهی کوفه کرد. عبیدالله پس از ورود به کوفه بیعتکنندگان را یافت و سران قبایل را تهدید کرد تا مشخصات بیعتکنندگان از قبیله خود را در اختیار او قرار دهند و یا متعهد شوند که کسی از قبیله ایشان، مخالفت امویان نخواهد کرد وگرنه خونشان را خواهد ریخت و اموالشان را مصادره خواهد کرد، این امر سبب شد بهمرور زمان یاوران مسلم اندک و اندک شوند تا آنکه دیگر کسی از اهل کوفه برای یاری پیک امام باقی نماند، در نهایت ایشان توسط سربازان عبیدالله دستگیر شد و پس از جدا کردن سر از بدن مطهرش، ایشان را از بام دارالاماره به پایین انداختند. پس از شهادت مسلم، در هشتم ذیحجهٔ سال ۶۰ ق هانیبن عروة را دستگیر و بهدستور عبیداللهبن زیاد، سر از بدنش جدا کردند.
تلاش و مجاهدت حضرت مسلمبن عقیل در راه دعوت مردم به حق و بیعت گرفتن برای امام حسین علیه السلام، درسهای فراوانی در تاریخ بههمراه دارد؛ مردمی که گروهگروه برای بیعت با امام زمان خود بهسراغ پیک آن حضرت میرفتند و بهشیوههای گوناگون اظهار ایمان و محبت به امام میکردند، با ورود لشکر خبیث عبیداللهبن زیاد فوراً رنگ عوض کرده تغییر چهره دادند و آنقدر پایههای ایمانی و اعتقادی سستی داشتند که ۹ تنها امام حسین علیه السلام را یاری نکردند، بلکه پیک مظلوم ایشان، مسلمبن عقیل را ناجوانمردانه به شهادت رساندند.
زمانی که خبر شهادت مسلمبن عقیل و هانی به امام حسین علیه السلام رسید، آن حضرت بسیار ناراحت و گریان شدند و بعد از گفتن آیۀ استرجاع (إنا للّه و إنا إلیه راجعون)، فرمود «لا خَیْرَ فِی الْحَیاةِ بَعْدَکُمْ؛ بعد از شما هیچ خیری در زندگی نیست.»
منبع: تسنیم
انتهای پیام/ ۹۱۱