گروه استانهای دفاعپرس ـ محمدرضا رستمی؛ زندگی در دنیای خبرها کار سختی است، خبرها گاهی با اما و اگر گره میخورند، گاهی وسواسها هزار «آیا» را به جانت میاندازند و گاهی رنگ و بوی خون میگیرند، غمگین میشوند و غمگینت میسازند.
بدون خبر هم نمیشود زندگی کرد، اگر میشد که نه وسایلی برای اطلاعرسانی در دوران قدیم شکل میگرفت و نه رسانهها در دوران جدید. بدون خبر نمیشود زندگی کرد آنهم امروزه، فاصله تو با اتفاقی که آن سوی کره زمین رخ میدهد چند ثانیه بیشتر نیست، فقط چند ثانیه با هر اتفاقی فاصله داری.
زندگی با خبرها کار سختی است، هر کجای این جامعه که ایستاده باشی، خبرها گاهی آزارت میدهند، مدیر باشی یا وکیل، وزیر و چه شهروندی ساده که عادت کرده خبرها را بخواند یا بشنود.
با این حال بین دلخوری یک شهروند ساده از خبرها با دلخوری یک مدیر یا رئیس تفاوتهای زیادی وجود دارد، خبرها گاهی شهروند را به سمت چرایی و چگونگی اتفاقات میبرند. اینکه مثلاً چرا یا چگونه سینما تعطیل شد، تیمی باخت، کسی رفت و بر صندلیاش آدم دیگری نشست، این چرایی و چگونگی ممکن است ذهن او را درگیر کند، آزردهاش سازد از این اتفاقی میشد جلوی آن را گرفت.
اما برای یک مدیر یا رئیس ماجرا کاملاً فرق میکند و گاهی تبعات تصمیمش را میبیند، در آیینه رسانهها آزرده میشود، بر میآشوبد و بعد انگشت اتهامش به سوی خبرنگار دراز میشود، گزارشگر یا... اصلاً دیگر فرقی نمیکند برای او که چرا اصلاً چنین خبری پخش شده است.
از اینکه حالا نمیشود جلوی انتشار خبری را گرفت و نمیشود از رسانهها خواست که به خبری نپردازند، مگر آنکه پای منافع و امنیت ملی در میان باشد. حالا دیوارها شیشهای شدهاند، خصوصاً برای آنهایی که افکار عمومی دنبال شنیدن یا خواندن خبری از آنهاست، دیواری نیست که آنها پشتش پناه بگیرند و از شر تصمیمی که گرفتهاند و کاری که کردهاند، بگریزند.
خاصیت زندگی در پشت شیشهها همین است، هزار پرده هم که جلوی شیشه بکشی باز روشنایی و نوری از جایی بیرون میزند، پس باید طرحی نو در انداخت، رسانه را آیینهای دید که میتواند در اصلاح امور کمک کند تا به یاریات بیاید. مثل آیینه کثیفی لباس، جابجایی دکمه و درست نبودن یقه و... را نشانت میدهد تا اصلاحش کنید.
در سانحه هم مثل آیینه میتواند زمینه اصلاح باشد برای کسانی که نسبت به واکنش افکار عمومی حساس هستند و باید هم باشند؛ اما انگار باید زاویه نگاه را عوض کرد قواعد زندگی در بین شیشهها را پذیرفت، روبروی آینه ایستاده و نقصها را اصلاح کرد.
شکستن آیینه که لطفی ندارد و کمکی به کسی نمیکند از قدیم گفتهاند:
آینه، چون نقش تو بنمود راست/ خود شکن، آیینه شکستن خطاست
انتهای پیام/