به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، مناجاتنامههای شهدا بیانگر اندیشههای پاک و عاشقانهای است که در دل شبهای جبهه با خدا داشتند و زینتبخش صفحات کاغذ و دفتر میشد و امروز به عنوان گنجینهای پربها برای نسل جوان و چراغ راهی برای دلهای پریشان و ناامید است.
در ادامه، بخشی از الهینامه شهدای مازندران را انتخاب کردیم که از نظر میگذرد.
شهید کریم بهمنی
نام پدر: رجبعلی
تاریخ تولد: 20 فروردین 1345
تحصیلات: سوم راهنمائی
منطقه عملیات: مجنون
تاریخ شهادت: 22 اسفند 1363
وضعیت اشتغال: بخش دولتی
بخش از دست نوشته: «خداوندا تو آگاهی که تلاش و پیکار ما به این جهت است که نشانهها و پرچم دین تو را برافرازیم و در جهان شایستگی را پدید آوریم تا بندگان ستمدیده تو امان یابند و ستمگران به کیفر خویش برسند. سپاس خدائی را که مرا از خاک خلق کرده و به خاک بر میگرداند و سپاس باید گفت پروردگار متعال را که بر شغل پاسداری که در اصل خدمتگزار مردم و اسلام است مرا منت نهاد و رحمت بر پیامبران و فرستادگان او که سعادت در راه خود را به ما نشان دادند.
خداوندا من خجالت میکشم که سرور شهیدان حسین علیه السلام در روز قیامت بدنش پاره پاره، ولی بدن من سالم باشد.»
شهید یوسف رمضانی
نام پدر: قدرت
تاریخ تولد: 7 آبان 1339
تحصیلات: چهارم دبیرستان
منطقه عملیات: سومار
تاریخ شهادت: 31 تیر 1367
وضعیت اشتغال: بخش دولتی
بخشی از دست نوشته: «خدایا هجرتم برای تو و برای رضای تو و خونم را فدای تو خواهم کرد.»
شهید حسین بابائی
نام پدر: حیدرعلی
تاریخ تولد: 3 فروردین 1345
تحصیلات: دیپلم
منطقه عملیات: ام الرصاص
تاریخ شهادت: 4 دی 1365
بخشی از دست نوشته: «خدایا شکرت که بنده گناهکار و روسیاهت توفیق عنایت کردی که در راه دفاع از دینت قدم بردارم. خدایا تو خود شاهد و گواهی که من بنده گنه کار و روسیاهم و از بس که گناه و نافرمانی تو را کرده ام در درگاه تو آبرویی ندارم. وقتی به دریای گناهان مینگرم خود را ناامید و معذب به خشم و غصب تو میبینم و وقتی به یاری رحمت و مغفرت و به لطف بیکران تو مینگرم انبوه گناهانم را ناچیز در برابر آقائی و رحمانیت تو میبینم و بارقۀ امید و راه بازگشت در خود میبینم.
خدایا با این همه گناهانم چیزی جز شهادت نمیتواند باعث رضا و خشنودی تو نسبت به بنده حقیر شود. پس بارالها به مقربان درگاهت سوگند که این فوز عظیم را بفرما. خدایا دوست دارم در آخرین لحظه عمرم با بدن خونین به سوی تو بشتابم و این جان ناقابلم را در راه احیای دین اسلام و هدف حسینی تقدیم کنم.
من در این برهه از زمان که ابرقدرتها همه کمر همت برای نابودی اسلام و عاشورای حسینی بسته اند و ندای هل من ناصر ینصرنی حسین (ع) از حلقوم فرزند زهرا و یادگار رسول الله ملت را جهت یاری دین حق میخواند وظیفه شرعی و انسانی خودم دانستهام به دفاع از اسلام و قرآن کشورم برخیزم و سکوت و نیامدن به جبهه در این مقطع حساس زمانی را برای خودم ننگ و خود را در پیشگاه خدا مسئول میدانستم.»
شهید سید رضا رستار
نام پدر: سید عباس
تاریخ تولد: 19 خرداد 1346
تحصیلات: اول راهنمائی
منطقه عملیات: قلاویزان
تاریخ شهادت: 13 تیر 1365
وضعیت اشتغال: بخش غیردولتی
بخشی از دست نوشته: «خدایا ما را جز کسانی قرار بده که در جوار پیامبران و پیامبر اسلام (ص) و علی (ع) و فرزندانش باشیم.»
شهید رضا علیجانپور
نام پدر: حسینجان
تاریخ تولد: ۴/۳/۱۳۴۴
تحصیلات: اول دبیرستان
منطقه عملیات: فاو
تاریخ شهادت: ۱۱/۲/۱۳۶۵
وضعیت اشتغال: دانش آموز
بخشی از دست نوشته: «خدایا به عزت و جلالت قسم که امام عزیز را سلامت و مؤید بدار تا قیام مهدی (عج) حتی در کنار آن حضرت.»
شهید علی اصغر رمضان نتاج
نام پدر: امامعلی
تاریخ تولد: ۳۰/۱/۱۳۴۴
تحصیلات: سوم دبیرستان
منطقه عملیات: پاسگاه زید
تاریخ شهادت:۳۰/۴/۱۳۶۱
وضعیت اشتغال: بخش غیردولتی
بخشی ز دست نوشته: «پروردگارا ندای نداکننده را که مردم را به سوی ایمان میخواند یا اینکه به پروردگار خویش ایمان بیاورید بیتردید شنیدیم و ایمان آوردیم. پس گناهان ما را بریز و بدیهای ما را بپوشان و ما را با نیکوکاران بمیران. ای خدا، ای یکتا، ای رحمان، ای حبیبم، ای سبحان و ای خالق، ستایشم را در درگاهت بپذیر و مرا مورد لطف خود قرار ده و دریچه رحمتت را بسویم بازگردان، پس آنگاه شهادت راهت را نصیبم گردان چرا که نمیخواهم در مرگ عادی بمیرم. چون مردن حق است و من میخواهم این مردنم را اینطور انتخاب کنم که در راه رضای تو باشد.»
شهید مهدی باباجانیان
نام پدر: ابراهیم
تاریخ تولد: 9 شهریور 1341
تحصیلات: چهارم دبیرستان
منطقه عملیات: جفیر
تاریخ شهادت: 25 اردیبهشت 1361
وضعیت اشتغال: دانش آموز
بخشی از دستنوشته: «خدایا، ای پروردگار منان، تو خودت میدانی که من فقط به عشق تو و به رضایت تو و به خاطر اسلام و قرآن تو به جبهه آمدم. من دیدم امروز حسین زمان تنهاست صدای هل من ناصر ینصرنی در گوش هر آزاده و مسلمان فرو میرود.
نتوانستم بنشینم و این صدا را بشنوم و سکوت کنم ای خدا تو به من قدرت ایمان استطاعت رزم نیات خالص، قوت قلب عطا بفرما و به من نیروئی ده تا بر همه سدهائی که مانع رسیدنم به توست غالب شوم و به جوار رحمت تو بپیوندم.
اللهم تقبل منی، خدایا این شهادت را از من قبول کن شکر بی حد و حصر بر خداوند که اجر جهاد را به من عطا کرد.»
انتهای پیام/