شهید مطهری: برمبنای وظیفه شرعی و نیاز جامعه عمل کردم

"سی سال است که قلم می‏‌زنم و سخنرانی می‏‌کنم، امّا هنوز یک سخنرانی یا یک مقاله، آن طور که دلم می‏‌خواهد صورت نگرفته است. تمامی آن سخنرانی‏‌ها و مقاله‌‏ها و نوشته‏‌ها، بر مبنای نیاز جامعه و وظیفه شرعی بوده است. کارهایی را که خودم می‏‌خواهم، هنوز فرصت نیافته‏‌ام که انجام دهم"...
کد خبر: ۴۵۷۵۶
تاریخ انتشار: ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۰۸:۰۳ - 03May 2015

شهید مطهری: برمبنای وظیفه شرعی و نیاز جامعه عمل کردم

به گزارش سرویس حماسه و جهاد دفاع پرس، گروهک تروریستی فرقان قبل از پیروزی انقلاب اسلامی فعالیّت داشت و به دلیل دیدگاههای انحرافی و تند، از همان ابتدا با افکار و شیوه مبارزات و فعالیتهای استاد مطهری مخالف بود؛ چرا که استاد مطهری، متوجه اشتباهات و انحرافات فکری و اعتقادی این گروه شده بود و به مناسبتهای مختلف، این اشتباهات را متذکر میشد و مورد نقد و انتقاد قرار میداد.

شهید مطهری در این راستا مقدمه مفصلی بر کتاب "علل گرایش به مادیگری" نوشت و در آن، به صورت مستدل، عقاید این گروه را به نقد کشید.

به دنبال نشر این اثر، گروهک فرقان احساس خطر کرد و عوامل این گروهک به طور مستقیم به استاد مطهری پیام فرستادند که اگر بخواهید این روش را ادامه بدهید، گروه فرقان شدّت عمل به خرج خواهد داد.

بعد هم این گروه اعلامیهای صادر و اعلام کرد که هر کس در مسیر افکار ما قرار گیرد، به طریق انقلابی پاسخ او را میدهیم.

وقتی دوستان استاد مطهری موضوع را با وی در میان می گذارند،  با شجاعت و شهامت کامل می گوید: «میدانید چیست؟ اگر قرار باشد که انسان از دنیا برود، چه بهتر که در راه اصلاح عقاید و دفاع از اسلام باشد و من در این راه، کوچکترین تردیدی ندارم».

***

عشق به مطالعه و نوشتن

علاقه وافر شهید مطهری به مطالعه و کار علمی، بسیار شگفت انگیز بود، به گونهای که هرگز از این کار احساس خستگی به او دست نمیداد.

یکی از شاگردان ایشان میگوید: "اواخر اسفند 1356 بود. به ایشان عرض کردم ما برای تعطیلات نوروز برنامهای داریم؟

گفتند: خستهام و دلم میخواهد در گوشه خلوتی، چند روزی استراحت کنم. به ایشان عرض کردم بنده عازم شمال هستم. آنجا جای مناسبی را برای رفع خستگی و استراحت سراغ دارم.

مرحوم استاد مطهری شماره تلفن را از بنده گرفتند و گفتند: اگر توانستم، تلفن می زنم و به شما اطلاع می دهم. چند روز از فروردین گذشته بود که استاد تلفن زدند و آمدند. در تمام یک هفتهای که ایشان تشریف آوردند، با وجود هوای مساعد و محیط مناسب برای قدم زدن و گردش، در داخل ساختمان ماندند. فقط مشغول نوشتن و مطالعه بودند.

روزی به ایشان عرض کردم: شما که خسته بودید و برای رفع خستگی و استراحت مسافرت کردهاید، بهتر نیست قدری هم قدم بزنید و رفع خستگی کنید؟ گفتند: «اگر یک ماه هم در اتاق بنشینم و به وظایف علمی خود مشغول باشم، راحتم و احساس خستگی نمیکنم. خستگی من در اثر نداشتن فرصت مناسب برای انجام کارهای علمی خودم است. استراحت من این است که در فرصت مناسب، مطالبی را که لازم میدانم بنویسم و در اختیار علاقهمندان قرار بدهم»."

***

احترام به استاد

یکی از صفات زیبا و پسندیده شهید مطهری، احترام فوق العاده او به استاد بود. در این باره نقل شده است که وقتی به شهرش فریمان میرفت، به صاحب مکتبخانهای که در آن جا قرآن آموخته بود، بسیار احترام میکرد. حتی گاهی کمکهای مالی هم به او مینمود.

یکی از شاگردان شهید مطهری میگوید: "احترام عجیبی به اساتید مینمود، تا جایی که به یکی از اساتیدشان که از نظر خطّ فکری در مسیر انقلاب با او همراه نبود، نیز احترام میگذاشت. من گفتم: شما با ایشان در ارتباط هستید و به ایشان این قدر احترام مینمایید؟! در جواب فرمود: «ایشان حق استادی بر گردن من دارد»."

***

کمک به محرومان

استاد مطهری در حدّ توان به افراد نیازمند کمک میکرد. یکی از کارمندان دانشکده الهیات می گوید: "یک روز در یک خیابان فرعی کمعرض میرفتیم. تقریبا وسطهای خیابان بودیم که دیدیم پدری فرزندش را به دوش میکشد.

آقای مطهری گفتند: فلانی نگه دارید. من ایستادم، اما چون خیابان کمعرض بود، نتوانستم دور بزنم و مجبور شدم عقب عقب بروم تا رسیدم به آن شخص. بعد پیاده شدم. پیش مرد رفتم و گفتم: آقا بیایید اینجا. مرد آمد و بغل دست استاد نشست. استاد پرسیدند: پدر چرا بچّهات را به دوش میکشی؟ چه شده است؟ ناراحتیاش چیست؟ مرد گفت: بچهام مریض است و پیش هر دکتری که میبرم، جوابم میکند. پول هم ندارم که او را در بیمارستان بستری کنم. کسی را هم ندارم. همان طور که مرد حرف میزد، ماشین را روشن کردم و به راه افتادم.

بالاخره استاد پرسیدند: منزلت کجاست؟ و بعد اضافه کردند که: راضی هستی فردا من بچه را در بیمارستان بخوابانم؟ مرد گفت که بله از خدا میخواهم. استاد گفتند: فردا صبح همین آقا میآید به منزل شما. حالا برویم منزل را نشان بده. صبح فردا استاد به من گفتند: آقای فلانی! شما اوّل برو دنبال آن مأموریت دیروزی، من خودم میروم. آن پدر و پسر را سوار کردم و بردم بیمارستان. بچه را با سفارشی که استاد به رئیس بیمارستان کرده بود، در بیمارستان بستری کردند و بعد از ده یا پانزده روز، مداوا شد. آن وقت استاد مقداری پول به من دادند. من رفتم بیمارستان و حساب مخارج بیمارستان را کردم و مریض را آوردم»."

***

دقّت در بیت المال

یکی از کارکنان دانشکده الهیات، درباره رفتار استاد مطهری میگوید: "بنده از سال 1337 در خدمت استاد مطهری بودم. ایشان اتاقی در کنار اتاق شورای دانشکده داشتند. وقتی استادان دانشکده جلسه داشتند یا ورقههای امتحانی را تصحیح میکردند، تا ساعت سه بعدازظهر در همان اتاق میماندند و از سوی دانشکده برای آنها ناهار و نوشابه و میوه میآوردند، اما استاد مطهری وقتی ظهر میشد، به اتاق خودشان تشریف میبردند. همیشه مقیّد بودند اوّل نماز بخوانند، سپس ناهار مختصری که معمولاً نان و پنیر و یا نان و انگور بود و از منزل همراه میآوردند، صرف کنند. استادان و مسؤولان اصرار میکردند که استاد مطهری به اتاق شورا برود و از ناهار دانشکده که مثلاً چلوکباب برگ و غیره بود، صرف کنند، اما استاد قبول نمیکردند و عذر میآوردند که: «غذای من مخصوص است و غذای دانشکده با من سازگار نیست»، امّا اظهار نمیکردند که چرا از غذای استادان نمیخورند. من علتش را میدانستم، استاد نیز گاهی میگفتند: «این ناهارها، حقّ خدمتگزاران و از بیت المال است. استادانْ حقوق خوبی دارند، خودشان بروند از بازار بخرند و بخورند. این غذا حقّ ضعفاست»."

***

دانشگاه به منزله مسجد

استاد مطهری، علاوه بر آن که خود همیشه با وضو بود، به دوستان و شاگردان خود نیز توصیه میکرد سعی کنید همیشه با وضو باشید.

عجیب این بود که در مدّت 24 سالی که در دانشکده الهیات بود، دانشکده را سنگر علمی میدانست و بسیاری از کارهای علمی و تحقیقاتی خود را، در همان دانشکده انجام میداد و برای دانشگاه و دانشکده، احترام زیادی قائل بود. شهید مطهری بارها به دانشجویان میگفت: «دانشگاه، به منزله مسجد است. سعی کنید بدون وضو وارد دانشگاه نشوید». خود او به یکی از دانشجویان گفته بود: «من هیچ وقت بدون وضو وارد کلاس نمی شوم».

***

کار بر اساس وظیفه شرعی

تمام فعالیتهای شهید مطهری، در راستای انجام وظیفه شرعی و کمک به برطرف شدن نیازهای فکری و اعتقادی اقشار مختلف جامعه بود. حتی وی بارها به این حقیقت تصریح داد که هدفش از قلم به دست گرفتن، سخنرانی کردن و... انجام وظیفه است.

شهید مطهری مینویسد: «سی سال است که قلم میزنم و سخنرانی میکنم، امّا هنوز یک سخنرانی یا یک مقاله، آن طور که دلم میخواهد صورت نگرفته است.

تمامی آن سخنرانیها و مقالهها و نوشتهها، بر مبنای نیاز جامعه و وظیفه شرعی بوده است. کارهایی را که خودم میخواهم، هنوز فرصت نیافتهام که انجام دهم».

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها