گروه اجتماعی دفاعپرس: پس از حمله نیروهای عراقی به خرمشهر، یک گردان از تکاوران دریایی ارتش به فرماندهی هوشنگ صمدی، گردان دژ خرمشهر به فرماندهی علی قمری و دانشجویان دانشگاه افسری امام علی (ع) به فرماندهی حسین حسنی سعدی، همچنین تعدادی از نیروهای سپاه خرمشهر به فرماندهی محمد جهانآرا از معدود یگانهای نظامی بودند، که به مدت ۳۴ روز از شهر دفاع کردند.
پس از رشادتهای فراوان نیروهای حاضر در خرمشهر، این شهر سقوط کرد و به دست نیروهای رژیم بعثی عراق افتاد.
پس از طراحی عملیاتهای مختلف و پیروزی رزمندگان در این عملیاتها در برابر نیروهای تا بن دندان مسلح عراق، عملیات الی بیتالمقدس برای آزاسازی خرمشهر طراحی و شهر خرمشهر پس از ۵۷۶ روز اشغال توسط نیروهای ارتش عراق، در روز سوم خرداد سال ۱۳۶۱ توسط نیروهای مسلح ایران بازپس گرفته شد.
فتح خرمشهر بازتاب جهانی داشت و عراق با از دست دادن خرمشهر، از نظر سیاسی تکیهگاهش را برای مذاکره از دست داد. این نبرد از لحاظ نظامی، بهعنوان نقطهٔ عطفی در تاریخ جنگ تحمیلی عراق علیه ایران شناخته میشود.
بر این اساس، خبرنگار دفاعپرس گفتوگویی با سردار سرتیپ «قاسم رضایی» جانشین فرمانده نیروی انتظامی و یکی از فرماندهان گردانهای علمیات آزادسازی خرمشهر انجام داده است که ماحصل آن در ذیل آمده است:
برای اینکه به موضوع دفاع مقدس بپردازیم، باید علت شروع جنگ را مطرح کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی کشورمان آماده جنگ نبود و دولت نیز در آن زمان دولت بیثباتی بود. همچنین نظم دستگاهها و سازمانها ازجمله نیروهای مسلح به هم ریخته بود و دشمنان قسمخورده ما که منافع خود را در خطر میدیدند، دائماً در حال توطئه بودند. دشمن با استفاده از منافقین در پی ایجاد ناآرامی در سراسر کشور بود و با توطئههای مختلفی اعم از غائله کردستان، جنوب بلوچستان، خلق عرب و جنگ و فتنههای دیگر به سقوط انقلاب نوپای ما میاندیشید. دشمن در آن شرایط از تمام ظرفیتهای خود استفاده کرد، اما نتوانست کاری از پیش ببرد و انقلاب الهی ما مسیر خود را ادامه داد.
انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) و یک امت که بدون چون و چرا از او پیروی میکردند، یکی پس از دیگری توطئهها را خنثی کردند؛ دشمن پس از اینکه دید برنامههایش به طور پیاپی بیاثر میشود با یک برنامهریزی به دنبال یک حمله و تحمیل یک جنگ به انقلاب اسلامی ایران بود تا جغرافیای آن را بر هم بزند و ایران را تجزیه کند تا دیگر کشوری به نام ایران وجود نداشته باشد.
هدف دشمن از جنگ جلوگیری از صدور فرهنگ انقلاب اسلامی بود
هدف اصلی دشمن از ایجاد جنگ جلوگیری از صدور انقلاب و شعاع منور انقلاب اسلامی به ویژه در کشورهای مرتجع منطقه بود؛ دشمنان از این ترس داشتند که فرهنگ انقلاب اسلامی حتی به کشورهای غیرمسلمان هم نفوذ کند.
دشمن زمانی که به این موضوع رسید که فردی در کشور رئیس جمهور و سمت فرماندهی کل قوا را دارد وابسته است و بعضی از عناصر ارتش بازنشسته شدهاند و بعضیها از کشور فرار کردند و آنهایی که مانده اند نظمِ سازمانی ندارند، عزم خود را برای جنگ چند برابر کرد؛ تمامی مولفه هایی که دشمن برای حمله به ایران به آن فکر میکرد درست است اما به این موضوع فکر نمیکرد که این انقلابِ الهی صاحب دارد و ملت ایران مسلمان هستند و روح حاکم در این ملت تشیع عاشورایی است و از این غافل ماندند.
دشمن وقتی اوضاع ایران را این چنین دید جنگ تحمیلی را آغاز و هزار و ۲۰۰ کیلومتر از مرزهای کشورمان را درگیر کرد؛ آنها فکر میکردند که پیروزیشان قطعی است و کار ایران در همان چند روز اول جنگ تمام است. رجزی که صدام، معاون او و وزیر خارجه وقت عراق میخواندند نشان داد که آنها خود را پیروز حتمی جنگ میدانند.
در جنگ تحمیلی، شرق و غرب و کشورهای مرتجع منطقه از ترس اینکه فرهنگ انقلاب اسلامی باعث شود ملتشان قیام کنند و حقخواهی کنند به حمایت از صدام پرداختند؛ رژیم بعث عراق با بهره گیری از ۱۲ لشکر آماده رزم، تجهیزات مکانیزه و زرهی، توپخانهای مجهز، نیروی هوایی و از همه مهمتر حمایت استکبار و قولهایی که به او داده بودند جنگ را آغاز کرد.
پس از حمله صدام، بنی صدر خائن اعلام میکرد که «ما زمین میدهیم و زمان به دست میآوریم» و با این تفکر و شعار بخش زیادی از خاک ما به دست دشمن افتاد؛ پس از این اتفاقات حضرت امام (ره) فرمودند که «صدام دیوانه باید ادب شود»؛ پس از سخنرانی امام (ره) ملت ایران به ندای ایشان لبیک گفتند و به جبههها اعزام شدند.
نفس قدسی امام خمینی شهید چمرانها را وارد جبهه کرد
نیروهای ارتش، سپاه تازهتاسیس و نیروهای مردمی با حضور در خط مقدم به مقابله با ارتش بعثی عراق پرداختند. در اول جنگ جلوگیری از توسعه حرکت متجاوزین بعثی در دستور کار قرار گرفت و با نفس قدسی امام (ره)، شهید چمرانها وارد جبهه شدند و با ایجاد موانع فیزیکی جلوی حرکت دشمن گرفته شد.
سپاه پاسداران با تجربهای که در کردستان به دست آورده بود با استفاده از ظرفیتهای مردمی و جنگ چریکی ضربههایی به دشمن وارد کرد؛ سپاه با طراحی عملیاتهای محدود توانست ضربههای محکمی به دشمن بزند و عقبه آنها را تخریب کند؛ سپاه همچنین با اجرای عملیات یا مهدی در سوسنگرد ضربهای به دشمن وارد کرد که باعث ایجاد ترس و وحشت در دل نیروهای عراقی شد.
پس از عملیات یا مهدی، عملیات فرمانده کل قوا روح خدا در شرق کارون شروع شد؛ عملیات فرمانده کل قوا توسط سردار «یحیی صفوی» طراحی و با حدود ۳۰۰ رزمنده آغاز شد و به یک لشکر مکانیزه و تیپ کماندویی صلاحالدین ایوبی عراق و نیروهای عراقی چنان ضربهای وارد کردند که آنها ۱۰ کیلومتر عقب نشینی کردند.
ارتش، سپاه و نیروهای مردمی پله به پله در جنگ پیش میرفتند و دشمن را وادار به عقب نشینی میکردند؛ سپاه در آن زمان کار تشکیل یگانهای متناسب با جنگ منظم خود را آغاز کرد و علاوه بر یگان، گردان و تیپ تشکیل داد.
پس از اینکه تجربیات ما در مقابله با رژیم بعث عراق افزایش پیدا کرد، نیروهای ما اقدام به اجرای عملیاتهای بزرگ کردند؛ عملیات فتح المبین از مناطقی در شوش و شمال سوسنگرد شروع و در پی آن، مناطق وسیعی از خاکمان آزاد شد؛ شناساییها به قدری دقیق بود که قبل از اینکه خط مقدم شکسته شود، توپخانه عراق سقوط میکرد.
در کنار تاکتیکها، رزمها، شناساییها و طراحیهای مناسب، رفتار مسلمانی بر مدیران و رزمندگان حاکم بود و اعلام شد هر نیروی عراقی تسلیم شود با او به صورت رافت اسلامی برخورد میشود و این موضوع به جبهه مقابل انتقال پیدا کرد و باعث شد خیلی از نیروهای دشمن تسلیم شوند.
روحیه رزمندگان جنگ تحمیلی را به دفاع مقدس تبدیل کرد
همزمان با جنگ تحمیلی گروهک های کومله، دموکرات، فدائیان خلق و... در کردستان فعالیت میکردند و رزمندگان علاوه بر جنوب در غرب و شمال غرب به مقابله با دشمنان میپرداختند؛ با روحیاتی که حضرت امام داشت و تبعیت رزمندگان از امام، جنگ تحمیلی به دفاع مقدس تبدیل شده بود.
پس از تجربیات مختلف در دفاع مقدس قوه عاقله مدیریت جنگ به این نتیجه رسید که باید بین جبهه شمال و جنوب فاصله ایجاد کند و عملیات طریقالقدس طراحی و اجرایی شد؛ قبل از این عملیات، عملیات ثامنالائمه (ع) برگزار شد که باعث شد آبادان از محاصره خارج شود و روخانه کارون خط دفاعی ما شد.
با جدا کردن جبهه شمال و جنوب، دشمن در تدارک و مدیریت مشکل پیدا کرد و عملیات طریقالقدس توانست به اهدافی که از قبل پیشبینی شده بود، برسد.
مردم و رزمندگان به دنبال این بودند که «خونین شهر تبدیل به خرمشهر شود» خرمشهر زمانی که سقوط کرد به خونین شهر تبدیل شد؛ عملیات الی بیتالمقدس برای آزادسازی خرمشهر از منطقه بستان، سوسنگرد و خط نیسان در هورالهویزه خط دفاعی ما بود و به دب حردان و نزدیک ۱۰ کیلومتری اهواز و کارون ختم میشد.
عملیات الی بیت المقدس عملیاتی بزرگ محسوب میشد. در آن زمان با اتحاد بین ارتش، سپاه، نیروی انتطامی در قالب ژاندارمری، شهربانی و کمیته انقلاب اسلامی و نیروهای مردمی، مجموعه نیروهای مسلح در جمهوری اسلامی ایران به خوبی شکل گرفته بود.
شخصیت هایی همچون شهید صیاد شیرازی به عنوان فرمانده نیروی زمینی ارتش با روحیه بسیجی که داشتند باعث شدند بین ارتش، سپاه و بسیج وحدت ایجاد شود. در عملیات الی بیتالمقدس قرارگاههای مختلفی بین ارتش و سپاه شکل گرفت. عملیات آزادسازی خرمشهر از اردیبهشت ماه آغاز شد و سوم خرداد ۶۱ خونین شهر به خرمشهر تبدیل شد. مدیر این میدان شهید حاج احمد کاظمی بود و با فداکاری بسیجیان، پاسداران و همراهی و پشتیبانی توپخانهای و هواپیماهای ارتش، خرمشهر آزاد شد.
شهید کاظمی برای اولین بار اعلام کرد که خرمشهر را خدا آزاد کرد
اولین بار شهید کاظمی گفت که خرمشهر را خدا آزاد کرد؛ روح امام به فرماندهی جنگ دمیده شده و با تلاش و زحمت و انجام چندین مرحله عملیات، خرمشهر آزاد شد.
با توجه به موانعی که دشمن ایجاد کرده بود عملیات آزادسازی خرمشهر در مرحله سوم قفل و از پاسگاه کوت سواری تا نزدیک به کارون و جاده اهواز به خرمشهر با موانع بسته شده بود؛ چند روزی عملیات بیت المقدس متوقف شد و پس از آن شهید «خرازی» گردانی تشکیل داد و به همراه شهید کاظمی محورهایی ایجاد کردند و یک حرکت دوَرانی و با معماری جنگیِ شهید کاظمی، دشمن را دور میزنند و از پل نو وارد خرمشهر میشوند.
پس از فتح خرمشهر سازمان ملل شروع به موضعگیری کرد
تا زمان فتح خرمشهر سازمان ملل هیچگونه اظهار نظری در خصوص جنگ و حمله عراق به ایران نکرد و آنها فکر میکردند که صدام پیروز است. آمریکایی که از ابتدای جنگ در پشت پرده بود، پس از اینکه دید ایران به سمتی میرود که رژیم بعث عراق را به سقوط بکشاند، اعلام موضع کرد و به صورت آشکار از صدام حمایت کرد.
آمریکا در خلیج فارس به کشتیها و مراکز نفتی ما حمله کرد و اطلاعات را به روز در اختیار عراق میگذاشت؛ کشورهای مرتجع منطقه علاوه بر کمکهای پولی و نیرویی اعلام کردند که اگر قوای ایران به سمت عراق بیایند، ما هم وارد جنگ خواهیم شد.
ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر از مطالبات مردم و خانواده شهدا بود
مطالبهگر اصلی برای ادامه جنگ پس از آزادسازی خرمشهر مردم و خانواده شهدا بودند؛ مردم شهید داده بودند و انقلاب کرده بودند برای عزتمندی؛ لذا نمیتوانستند ذلت را تحمل کنند و ندا دادند «جنگ جنگ تا رفع فتنه» و «جنگ جنگ تا پیروزی» و امام به عنوان فرمانده کل قوا صدای مردم را شنید و دستور داد جنگ را ادامه دهید.
پس از فتح خرمشهر ایران دو راه داشت؛ اول اینکه با پایان جنگ موافقت کند که با این کار ذلت را میپذیرفت و این اجازه را به عراق میداد که با تجدید قوا دوباره به ایران حمله کند؛ راه دوم این بود که سیستم آسیب پذیر رژیم بعث عراق را از بین ببرد و صدام را ادب کند و در یک موضع قدرت پشت میز بنشیند؛ ایران هیچگاه به دنبال جنگ نبود و این جنگ به ما تحمیل شد و در سراسر جنگ ما از کشورمان دفاع کردیم.
هدف ما در دفاع مقدس خارج کردن دشمن از خاک کشورمان و دور کردن اهدافی همچون اهواز، خرمشهر و مراکز زیستی مردم از تیررس دشمن بود. بخشی از هدف ما نیز دفاع از مردم عراق بود و در زمان جنگ، مجاهدین مظلوم عراقی در کنار ما بودند و با رژیم بعثی عراق میجنگیدند.
انتهای پیام/ 241