به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس از کرمان، معلم شهید امان الله غلامحسین پور در دهم شهریور سال 1333 هجری شمسی در شهرستان بردسیر از توابع استان کرمان چشم به جهان گشود. وی از دبیران بسیجی آمورش و پرورش شهرستان جیرفت بود که علاوه بر تدریس و همکاری با امور تربیتی در ارگان های مردمی مثل بسیج نیز فعالیت داشت. سرانجام در عملیات کربلای یک، ترکشی به پهلوی چپ و پشتش اصابت کرد و در تیرماه سال 1365 به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
بخشی ازمقاله منتشر نشده معلم شهید غلامحسین پور در خصوص ویژگی های یک معلم نمونه را مرور می کنیم:
چرا معلم شده ای؟
برادر و خواهر معلم: آیا لحظه ای اندیشیده ای؟ چرا معلم شده ای؟
انگیزه و نیت تو برای انتخاب این کارچه بوده است؟ آیا معلمی را به عنوان یک شغل همانند سایر شغلها برای کسب درآمد گزیده ای؟ آیا در طلب این کارِ به اصطلاح بی درد سر و با چند ماه تعطیل با مزد و مواجب بوده ای؟ اگر چنین است در خود تجدید نظر کن و مسئولیت خدایی و انسانی ات را بخاطرآور که تو همانند یک کارمند اداره نیستی، تو با انسانهایی سرو کار داری که بسیاری از مسائل زندگی شان را از تو می آموزند، اعمال و حرکات تو را الگو قرار می دهند، بخش عظیمی از شخصیتشان را حرف ها و رفتار تو می سازد.
اگر فاسد باش،ی نسلهایی را فاسد کرده و اگر صالح باشی نسلها را اصلاح کرده ای، معمولا سوال می شود که در کلاس چگونه باید بود؟ در حالیکه سوال مهم تو این است که اساسا چرا باید معلم بود؟ ما تا نقش انسان در هستی را درک نکرده باشیم، نقش معلم در کلاس را نخواهیم فهمید و تا چرا بودن انسان پاسخ نگیرد، چگونه بودن او جواب نخواهد گرفت.
کار من حرکت است و رفتن است
آیا نقش تو تعیین کننده شغلت بوده است؟ چگونه می توان از یک معلم صبر، تحمل و فداکاری و ازخودگذشتگی انتظار داشت در حالیکه نداند چرا باید صبور و ایثارگر باشد؟
کار من حرکت است و رفتن است. وقتی کارمن حرکت باشد، دنیا می شود راه من و من دراین راه نباید گَردی بپا کنم و در این راه نباید سنگی بشوم و باز با شناخت مقدار استعدادهای من، مشخص می شود.
معلمی که بر اساس شناخت هایش، عشق به کار یافت، تحرک هم خواهد یافت. و بنابر این، کار اول من و تو این می شود که: خود را بسازیم زیرا دیگر سازی ممکن نیست تا خودسازی صورت نگرفته باشد، و خود سازی نمی شود مگر اینکه انسان شهامت خود سوزی را بیابد و با دو دست توانای خویش شعله ای برافروزد،آلودگی های وجودیش را بسوزاند و تولدی تازه بیابد.
معلم قبل از هر چیز باید "حُر" شود
نمی توان بار رسالت الله را بر دوش داشت تا زمانی که بنده غیر اوئیم. پس باید از حاکمیت غیر او آزاد شد؛ این است که معلم قبل از هر چیز باید "حُر" شود و به آزادی برسد: آزادی از خویش آزادی از غیر و حتی آزادی ازآزادی. و در این مرحله است که به عبودیت می رسد.
بله ممکن است که یک معلم در کلاس سخنان خیلی خوب و جالبی بگوید ولی مسئله این است که پیش از حرفها این رفتار و عمل ماست که روی دیگران تاثیر می گذارد معلم باید اعمال خود را کنترل کند و توجه داشته باشد که طرز راه رفتن او، خندیدن او، لباس پوشیدن او، شکل تفریحات و حتی طرز نگاه کردن او در شاگرد تاثیر می گذارد. کافی نیست حرفهای خوب بزنیم، وقتی تو داری از یک زندگی ساده و بی تجملات و رفت و آمدهای مومنانه بی تشریفات سخن می گویی، شاگرد کنجکاو است که بداند خانه خود تو چگونه است، فرشهایت، لوازمت حتی عکسهایی که به دیوار خانه ات آویخته ای، نشان دهنده شخصیت واقعی توست چون شخصیت انسان را می توان از روی نوع انتخابش درک کرد.
معلم باید بیش ازهرکس«صداقت» داشته باشد
معلم باید بیش ازهرکس«صداقت» داشته باشد چون الگو است، چون اسوه است و صدق چیزی نیست بجزهماهنگی میان حرف و عمل و نیت.
معلم خوب چون خدا را دوست دارد خلق خدا را دوست دارد و فرزندان خلق را عاشق است، او فقط یک آشنا نیست که «دوست» است و می گویند:
دوست تو، کسی است که تورا برای خودت می خواهد
ودشمن تو، کسی است که تو را برای خودش می خواهد.
و انسان عاشق خدا، خودش ودیگران و همه هستی را برای خدا می خواهد و دراین مرحله است که انسان به اخلاص می رسد.
معلم باید ابتداهدفش رابشناسد
معلم باید ابتداهدفش را بشناسد و بداند که شاگردانش را تا کجا می خواهد برساند؟ راه رسیدن به این هدف کدام است ؟ ابزارو لوازم عبور چیست و موانع حرکت چه باشد ؟ وازهمه مهمتر معلم باید ضرورت حرکت را حس کند باید عشق به حرکت را در او آفرید.
معلم مومن دارای صبر وحوصله است . از کار و تلاش زود خسته نمی شود از زیر بار انجام وظیفه شانه خالی نمی کند.
معلم مومن اعمال صرفا به بیدار کردن دانش آموزان می اندیشد آن هم با توجه به توانائی وظرفیت جسمی و روحی وی.
انتهای پیام/