به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، بعد از پیروزی ایران در عملیات فتح خرمشهر و عقبنشینی ناقص رژیم بعثی به پشت مرزهای بینالمللی خود با ایران، عراقیها و متحدین منطقهای و بینالمللی آن و به ویژه آمریکاییها که نگران موقعیت برتر ایران در این جنگ بوده و منافع خود را در منطقه در خطر میدیدند، سعی کردند از راههای مختلف دیپلماتیک و سیاسی این تغییر توازن قدرت در منطقه به نفع ایران را بر هم زده و با اعمال فشار بر ایران این توازن را به تعادل رسانیده و برتری ایران را مهار کنند.
«هیگ، وزیر خارجه وقت آمریکا اعلام کرد که آمریکا در برابر هرگونه تغییر اساسی در منطقه خلیج فارس که ناشی از جنگ ایران و عراق باشد، بیتفاوت نخواهد بود.
کسینجر، وزیر خارجه اسبق آمریکا طی تحلیلی، چالشهای موجود در منطقه (غرب آسیا) را به چهار دسته تقسیم کرد: رادیکالیسم شیعه، نهادگرایی اسلامی، انقلاب ایران و امپریالیسم شوروی. وی درعینحال بهضرورت توازن قوا در منطقه تأکید کرد.» ۱
بدین ترتیب اقدامات و تلاشهای سازمان ملل، آمریکاییها و رژیمهای وابسته به آن در منطقه در تاریخ ۱۳۶۱/۰۴/۲۱ (۱۲ ژوئیه ۱۹۸۳) منجر به صدور قطعنامه ۵۱۴ شورای امنیت سازمان ملل بهاتفاق آرا شد.
«قطعنامه ۵۱۴ در بند اول خواستار آتشبس و خاتمه فوری همه عملیاتهای نظامی و در بند دوم خواستار عقبنشینی نیروها به مرزهای شناخته شده بینالمللی بود. در بند سوم اعزام گروهی از ناظران سازمان ملل متحد به منظور تائید و نظارت بر آتشبس و عقبنشینی پیشبینی شده بود.
در بند چهارم به کوششهای میانجیگرانه به نحوی هماهنگ از طریق دبیر کل برای دستیابی به راه حل عادلانه و شرافتمندانه مورد قبول هر دو طرف تأکید شد و در بند پنجم از همه دولتهای دیگر درخواست شد از اقداماتی که به ادامه اختلافات یاری میرساند خودداری کنند.» ۲
«ایران به دنبال یک صلح پایدار در منطقه بود، درحالیکه قطعنامه ۵۱۴ شورای امنیت هیچ نگاه جدی به صلح و لوازم آن نداشت. در بندهای ششگانه این قطعنامه، هیچ اشارهای به تعیین متجاوز، تنبیه متجاوز و پرداخت غرامت نشده بود و تنها به آتشبس اکتفا شده بود که به ابهامات موجود در راه صلح میافزود.
گذشته از آن، این قطعنامه از نظر سیاسی برای تأمین نظر عراق، با پیشنهاد اردن و حمایت آمریکا تصویب شد. قبل از این و زمانی که بخش بزرگی از خاک ایران در اشغال عراق بود، شورای امنیت هیچگاه فراتر از آتش بس حرفی نزده بود، اما در این قطعنامه خواستار عقب نشینی به مرزهای بینالمللی شده بود که درخواستی بیمعنی بود و با پیروزیهای ایران در چهار عملیات بزرگ آزاد سازی مناطق اشغالی، بخش عمده این موضوع قبلاً حاصل شده بود.» ۳
در واقع صدور این قطعنامه نشان داد که هیچ اراده بینالمللی برای احقاق حق جمهوری اسلامی ایران بهعنوان یکی از طرفین جنگ که مورد تجاوز واقع شده و اکنون بهعنوان طرف پیروز جنگ خواستار تحقق خواستهها و حقوق مشروع خود است، وجود ندارد.
«چشمپوشی بر روی منافع و حقوق مشروع ایران در چارچوب این قطعنامه به قدری روشن بود که رسانههای بیگانه نیز بر آن اذعان داشتند، چنانکه روزنامه تایمز در تحلیلی از این قطعنامه نوشت «قطعنامه شورای امنیت به منزله تائید مواضع عراق در جنگ به شمار میرود و هرچند این قطعنامه بهاتفاق آرا به تصویب رسیده است، لیکن واضح است که چنین قطعنامهای در صورت برآورده نساختن خواستههای ایران، عدم موافقت را در پی خواهد داشت.»
وزارت خارجه جمهوری اسلامی به قطعنامه ۵۱۴ واکنش نشان داد و با صدور بیانیهای، قطعنامه را به منزله حمایت علنی شورای امنیت از تجاوز عراق علیه ایران و تلاش هماهنگ و سازمانیافته ابرقدرتها برای جلوگیری از حقوق طبیعی ایران و کوشش برای حفظ حکومت عراق از سقوط حتمی ارزیابی کرد.» ۴
در واقع هرچقدر این قطعنامه برای ایران بدون سود و فایده بود، برای رژیم بعثی ارزشمند و حیاتی بود چراکه بعد از ۲۲ ماه از تجاوزش به ایران، اکنون بدون اینکه مسئولیتی متوجه او بهعنوان آغازگر جنگ باشد، بدون پرداخت غرامت و خسارت به مرزهای بینالمللی خود بازمیگشت.
منابع
{۱} درودیان، محمد، سیری در جنگ ایران و عراق-۶ (آغاز تا پایان)، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ بیستم، ۱۳۹۳، صفحات ۵۶ و ۵۷
{۲} درودیان، محمد، جنگ ایران و عراق-۳ (علل تداوم جنگ)، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ پنجم، ۱۳۹۲، صفحه ۲۰۱
{۳} درویشی، فرهاد، جنگ ایران و عراق: پرسشها و پاسخها، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ هشتم ۱۳۹۲، صفحه ۱۰۲
{۴} درودیان، محمد، جنگ ایران و عراق-۳ (علل تداوم جنگ)، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ پنجم، ۱۳۹۲، صفحه ۲۰۲ و ۲۰۳
انتهای پیام/ 118