معرفی کتاب؛

«گذر از تنگه احد»

کتاب «گذر از تنگه احد» خاطرات «علی حسین‌شاهی اردکانی» رزمنده دفاع مقدس است که توسط انتشارات «خط شکنان» وابسته به اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس یزد به چاپ رسیده است.
کد خبر: ۴۵۸۷۲۸
تاریخ انتشار: ۰۴ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۸:۱۴ - 25May 2021

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از یزد، کتاب «گذر از تنگه احد» خاطرات «علی حسین‌شاهی اردکانی» رزمنده دفاع مقدس است که توسط انتشارات «خط‌شکنان» وابسته به اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس یزد به چاپ رسیده است.

این کتاب توسط «ولی سلطانی گردفرامرزی» در ۲۸۳ صفحه و در ۹ فصل در بهار ۱۴۰۰ به زیور طبع آراسته شده است.                      

در بخشی از متن کتاب خاطرات این رزمنده را از نحوه عضویت و آموزش در سپاه را از نظر می‌گذرانید؛

زمانی که به‌عنوان بسیج ویژه در سپاه مشغول بودم، مرتب به واحد گزینش که اکنون درمانگاه امام جعفر صادقع آنجا ساخته شده و جنب ساختمان سپاه ناحیه یزد در بلوار شهید صدوقی قرار داشت، مراجعه می‌کردم و از مسئولان می‌خواستم با عضویت من به عنوان پاسدار رسمی موافقت کنند، اما هر بار به دلیل سن کم و کوچکی جثه، تقاضایم را رد می‌کردند. خیلی سماجت کردم تا با تقاضایم موافقت شد و برای عضویت در سپاه گزینش شدم.

به دلیل سابقه حدوداً هجده‌ماهه در بسیج، برای ورود به سپاه نیازی به تحقیقات اولیه، کمیسیون پزشکی و مصاحبه نبود. فقط در همان محل گزینش یک آزمون عقیدتی از من گرفته شد و بعد از قبولی در اواخر مهر ۱۳۶۰ جهت گذراندن دوره آموزش عمومی پاسداری به پادگان شهید بهشتی یزد واقع در باغ خان معرفی شدم.

پیش از اینکه برای آموزش بروم، سپاه یزد مجوز برگزاری دوره آموزش عمومی پاسداری را نداشت و پاسداران یزدی طبق تقسیمات کشوری دوره را در اصفهان می‌گذراندند. با گذشت زمان و تکمیل کادر مربیان مجرب، مجوز برگزاری دوره عمومی پاسداری به سپاه یزد هم داده شد و برادر محمدحسین فخر‌الساعه به عنوان مسئول آموزش، با همکاری دیگر مربیان این دوره را در باغ خان برگزار می‌کردند.

زمانی که در مرحله گزینش بودم، اولین دوره آموزش پاسداری در یزد در حال برگزاری بود. در هر دوره افراد مستعد برای مربی‌گری انتخاب، و ما‌بقی نیرو‌ها بر اساس استعداد و تجربه در دیگر رسته‌ها و رده‌ها به کار گرفته می‌شدند. در دوره اول افرادی، چون محمدحسین سلطانی، حسین رنجبر و چند نفر دیگر که استعداد مربی‌گری داشتند، به عنوان مربی انتخاب شدند و دیگر مربیان را در برگزاری دوره بعدی که من هم جزء آن‌ها بودم یاری می‌دادند.

دوره ما فشرده برگزار شد و حدود ۶۶ نفر دیگر هم همراه با من در این دوره دوماهه شرکت داشتند. روز اول آموزش، ما را در تیم‌های هفت‌نفره سازماندهی کردند. من در تیم برادر مجید جعفری سازماندهی شدم. برادران غلامحسین دشتی، حسین فتوحی، محمود قنبری‌زاده، دشتی و علیزاده نیز دیگر اعضای تیم هفت‌نفره ما بودند.

مربیان نظامی ما افرادی مانند اصغر باقری، حسین فخرالساعه، محمد‌حسین سلطانی، حسین رنجبر، لباف‌زاده، حسن رشیدی و اکبر فتوحی بودند. برادر حاج مهدی بیدآبادی علاوه بر مربی‌گری فرماندهی گردان آموزش را هم بر عهده داشت. تدریس دروس عقیدتی ما هم بر عهده ائمه جمعه شهرستان‌های مختلف استان از جمله آیت‌الله سید‌جواد مدرسی، حجت‌الاسلام‌والمسلمین جواد حسنعلی بود، البته بعضی از دروس عقیدتی را نیز برادر فخرالساعه که واقعاً فرد مسلطی بود تدریس می‌کرد.

طبق برنامه سین (روش جاری)، هر روز یک ساعت پیش از اذان صبح بیدارباش بود. بعد از نماز و زیارت عاشورا، رختخواب‌ خود را در آسایشگاه (زیرزمین باغ خان) مرتب می‌کردیم و برای ورزش صبحگاهی آماده می‌شدیم. هر روز صبح، فاصله بین باغ خان تا ساختمان سپاه واقع در بلوار شهید صدوقی را که رفت و برگشت بیش از ده کیلومتر بود می‌دویدیم، سپس نرمش می‌کردیم، بعد از ورزش صبحانه خورده و برای شرکت در کلاس‌های آموزشی آماده می‌شدیم.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها