گروه استانهای دفاعپرس ـ حجتالاسلام «محمدرضا مدیح» امام جمعه سابق شهرستان «رودهن»؛ در آیه ششم از سوره مبارکه انشقاق آمده است: «یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیهِ»؛ یعنی: «اى انسان! قطعاً تو با سختى خودت را به سوى پروردگارت مىکشانى و سپس وى را ملاقات خواهى کرد.» نتیجهای که از این آیه میتوان گرفت، این است که مسئله «سیر الیالله» با سکوت و سکون امکانپذیر نیست.
نمیتوان بدون خدمت و زحمت بهسوی خدا حرکت کرد. ممکن است این مسئله در ادیان و مذاهب دیگر امکانپذیر باشد؛ ولی طبق فرمایش نبی اکرم (ص) که فرمودند: «لا رهبانیة فی الاسلام» متوجه میشویم که در اسلام رهبانیتی وجود ندارد. ممکن است عدهای از روی جهل این روش را بپسندند؛ اما در تاریخ مشاهده میکنیم که هیچیک از پیامبران صرفاً با انزوا، گوشهگیری، بیتفاوتی و خانهنشینی بهاختیار خود، به جایی نرسیدهاند. همانگونه که پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «إنّما رَهبانِیَّةُ اُمَّتی الجِهادُ فی سبیلِ اللّه» (رهبانیت امّت من جهاد کردن در راه خداست.)
البته بخشی از سیر الیالله، اجباری است. همچنان که خداوند در آیۀ ۱۵۶ سوره بقره آورده است: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» (ما ازآن خداییم و یقیناً بهسوی او بازمیگردیم)؛ پس، بشر برای «سیر الیالله» آفریده شده است. این سیر به ۲ گونه محقق میشود:
۱- سیر گامبهگام و تدریجی: این سیر بهصورت آرامآرام و اصطلاحاً لاکپشتی صورت میگیرد. سیر و سلوک بسیاری از عابدان، عرفا و یا کسانی که به ریاضت معتقدند، از همین دسته است. در این نوع سیر، بشر باید از هر گناهی (حتی صغیره) بپرهیزد.
در آیۀ ۱۴۳ از سوره اعراف قرآن کریم میخوانیم «وَ لَمَّا جاءَ مُوسی لِمیقاتِنا وَ کَلَّمَهُ رَبُّهُ قالَ رَبِّ أَرِنی أَنْظُرْ إِلَیْکَ...» (چون موسى در موعدى که براى او مقرر کرده بودیم، آمد و پروردگارش با او سخن گفت، گفت: پروردگارا، خودت را به من بنماى تا به تو بنگرم...) و بدینصورت حضرت موسی (ص) از خداوند متعال درخواست ملاقات کرد؛ اما خداوند فرمود «لَنْ تَرَانِی» (مرا تا ابد نخواهی دید).
۲- سیر جهشی: این نوع سیر، تأکید بر «جَذبه» دارد؛ بدین شکل که شخص بهصورت جهشی از شرایطی بسیار معمولی به شرایطی بسیار ویژه میرسد. بهترین نمونه آن، ماجرای یکشبه به معراج رفتن پیامبر اکرم (ص) است که خداوند متعال در آیه ابتدایی سوره اسراء میفرمایند: «سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا...» (پاک و منزه است خدایی که در (مبارک) شبی بنده خود (محمّد) را از مسجد حرام (مکّه معظّمه) به مسجد الاقصایی که پیرامونش را مبارک و پر نعمت ساختیم، سیر داد تا آیات و اسرار غیب خود را به او بنماییم).
پیامبر اسلام (ص) با این روش تا جایی به عرش الهی نزدیک شدند که در محضر خدا با او تکلم کرد؛ همچنان که در آیه ۹ از سوره «نجم» آمده است: «فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَی» ([بدان نزدیکی که] با او به قدر دو کمان یا نزدیکتر از آن شد)، جایی که حتی حضرت موسی (ع) را راه ندادند.
برای رسیدن به این درجه (سیر جهشی)، باید پس از ترک گناه و پاک شدن از معصیت، دو عنصر اصلی را مدنظر قرار داد؛ ۱- جهاد در راه خدا ۲- شهادت در راه خدا
جهاد و شهادت در راه خدا به اندازهای اجر و قُرب دارد که نبی مکرم اسلام (ص) فرمودند: «فَوقَ کُلِّ ذِی بِرٍّ بِرٌّ حتّى یُقتَلَ الرجُلُ فی سبیلِ اللّه، فإذا قُتِلَ فی سبیلِ اللّه ِ فلیسَ فَوقَهُ بِرٌّ» (بالاى هر نیکوکارى، نیکوکاری [دیگرى] است تا آنگاه که مرد در راه خدا کشته شود. پس چون در راه خدا کشته شد، بالاتر از آن نیکى [ارزشى] وجود ندارد.) وقتی که به هشت در بهشت مینگریم، «بابالمجاهدین» را میبینیم؛ اما اثری از «بابالعُبّاد» نیست؛ یعنی عاقبت کسی که ۷۰ سال خدایش را عبادت کرده، مشخص نیست؛ ولی جوان سادهای که به جبهه رفته، جزو دسته مجاهدین [و شاید شهدا] قرار میگیرد و مشمول عبور از این در بهشت میشود.
همانگونه که در آیه ۲۴ سوره رعد میخوانیم که فرشتگان بههنگام دیدار بهشتیان میگویند: «سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ» (بهخاطر استقامتى که کردید، بر شما درود باد.)
نکاتی که گفته شد، نشان میدهد که چرا حضرت امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی تا این اندازه قدر مجاهدین و شهدا را میدانستند؛ زیرا که قبل از آنان خداوند متعال و پیامبرانش و ائمه اطهار (ع) بیش از همه برای این دو دسته ارج مینهادند. خدا را شکر تا امروز مسائل دفاع مقدس و امور حزبالله و... بهخوبی سپری شده است.
حضور و رأی به اصلح در مسئله انتخابات، واجب شرعی و ادای دین به پیشگاه شهداست. شهدای ما در عملیاتهای گوناگون جان دادند؛ در نتیجه ما نباید بهخاطر مشکلاتی همچون قیمت اجناس که بخش مهمی از آن از سوی دشمنان است، انتخابات را کنار بگذاریم.
کماهمیت شمردن این مسئله، موجب فراموش کردن جبهه تکلیفگرایی و دینی ما میشود. بهخصوص انتخابات امسال که تبدیل به «جنگ احزاب» شده است. دیگر بحث اصلاحطلب و اصولگرا در میان نیست؛ بلکه گروههای مختلف با حواشی زیاد آمدهاند تا بهرهشان را از انقلاب بگیرند؛ نه اینکه خدمتی به مردم بکنند.
عدهای هم واقعا «پیادهنظام دشمن» شدهاند؛ اوایل انقلاب، بنابر توصیههای امام خمینی (ره) و گرایشهای مذهبی، گرایش به غرب منفور بود؛ اما اینبار علنی با غرب دست دادهاند تا به پیروزی غرب کمک کنند و ممکن است در دورههای بعد، پرچم غرب را علنی بالا ببرند تا عرصه حزبالله را تنگ کنند. استکبار، همه قدرتش را به میان آورده تا دینداران انتخاب نشوند.
عدهای با لباس میش، صدای گرگ سر میدهند و نشان از رسوایی منافقین است. امیدواریم که خودیها کار را خراب نکنند. در این هشت سال، بهاندازه ۸۰ سال به آنها فشار وارد شد؛ اما همچون نادرشاه بهگونهای حرف میزنند که گویی فاتح میدان بوده و همه تقصیرات به گردن مسلمانان است. گویا همچون «جنگ احزاب» قصد تصرف مدینه را دارند. در آن زمان پیامبر اکرم (ص) سلمان، ابوذر و... را داشتند؛ اما ممکن است اکنون رهبر معظم انقلاب اسلامی تنها باشند. اولویت، بیدارگری و یادآوری است. عصر آخرالزمان و ظهور رسیده و فشارها بهمنظور غربالگری است.
انتهای پیام/