به گزارش خبرنگار دفاعپرس از بوشهر، «عبدالحسين حمايتی» در تاریخ 1345/3/15 در بوشهر دیده به جهان گشود و تنها فرزند پسر خانواده بود. دوره ابتدایی را در مدرسه «سعادت» بوشهر و دوران راهنمايی را در مدرسه «شهيد پاسدار» گذراند. از همان خردسالی در راهپيمايی ها شركت ميیكرد و پس از پيروزی انقلاب نيز، همراه با يارانش به پاسداری از انقلاب در كلانتری ها مشغول شد. سال اول متوسطه را در دبيرستان «شريعتی» بوشهر گذراند و در همين زمان بود كه جنگ تحميلی آغاز شد.
حسین بلافاصله به عضويت بسيج سپاه پاسداران در آمد و در انجمن اسلامی «عبادالله» و «شهيد مختار» فعاليت ها خود را گسترش داد و به دليل علاقه شديدی كه به انقلاب داشت، راهی جبهههای نبرد عليه ظلمت شد و در عمليات «والفجر 2 » در سمتِ فرمانده گروهان حضور داشت و به لطف خداوند پادگان «حاج عمران» را فتح كردند و در عمليات بزرگ «خيبر» نيز شركت كرد.
در خرداد 1363 با اعلام فتح سه مجددا به سوی جبهه شتافت و در گردان «مصطفی خمینی» لشكر «فجر» مشغول خدمت شد.
حسين، پس از بازگشت از جبهه به كمك تعدادی از همرزمان خود، در كمیته شيلات به عنوان جانشين سرپرست آن كمیته منصوب شد و سپس در كمیته انقلاب اسلاميی بوشهر به عنوان مسئول واحد مبارزه با مواد مخدر انجام وظيفه نمود و پس از آن نيز مسئوليت واحد مبارزه با مواد مخدر شهرستان شهر خورموج را عهدهدار بود.
با آغاز عمليات والفجر هشت، بنا به درخواست مسئول لشكر 19 فجر، با عجله خود را به جبهه رساند و در اين عمليات نيز شركت كرد. وی همچنين در عمليات آزادسازی بندر استراتژيك «فاو»، جزو اولين نفراتی بود كه همراه با فرمانده گردان حضرت فاطمه زهرا (س) در آن بندر پياده شد.
حسين در معاشرت با خانواده، آشنايان و دوستان، مهربان، متين، مؤدب و نمونه ی كامل اخلاق اسلامی و تجسم عينی عدالت اسلامی بود و نه تنها در مصرف بيتالمال صرفهجويي می كرد بلكه با سوءاستفادهگران نيز برخورد قانونی داشت. سرانجام در دوم شهریورماه سال 1366 در يك درگيری نا برابر با اشرار و سوداگران مرگ، در كوهستان های اطراف «گاوبندی» کنگان به درجه رفيع شهادت نائل آمد.
وصیتنامه شهید
صحبت های خود را شروع می کنم باشد كه خداوند، توفيق اطاعتش را به من عطا فرمايد. در لحظاتی شروع به نوشتن می كنم كه عمليات تا 3 ساعت ديگر آغاز می گردد. در اول عرايضم، به كليه برادران عزيز و حزبالله سفارش می كنم جبههها را بيش از پيش گرم نگه داريد.
زندگی ميیگذرد؛ سختيها و راحتيها، پستيها و بلنديها؛ ولی چيزی كه می ماند برای آخرت انسان، عمل خويش است. گر چه بايد بگويم كه عمل من نتوانست حداقل خودم را راضی كند، چه رسد به خدا؛ اما هميشه در اين آرزو باشيد، عاشق خدا شويد و به او نزديک شويد.
دنيا را برای دنيا دوستان بگذاريد و هميشه پيرو خط رهبر عزيز حضرت امام خمينی باشيد و پشتيبان قاطع نماينده و نمايندگان امام باشيد و گوش به حرف هيچ يک از مخالفين خط امام ندهيد كه اينان گمراهانند. عرضی هم دارم خدمت امت عزيز، واقعاً شرمنده هستم كه می بينم با وجود اين همه از خود گذشتگی و ايثار و فداكاری، نتوانستم خود را غرق در شما كنم.
عزيزان! انقلاب را مانند هديه گرانقدری كه به شما از سوی رب سبحان رسيده است، با جان و دل محافظت كنيد و مانند حسين بن علی (ع)، خود و خانواده خود را فدای راه خدا كنيد و اين را با آخرت مبادله كنيد؛ چرا كه اين، بزرگترين و پر صرفهترين تجارت است.
خدايا! تو را شكر می گويم كه در اين خط قرارم دادی! خدايا! از درگاهت تقاضای بخشش می كنم، چرا كه نتوانستم آن طور كه خودت صلاح می بینی، بندگی ات كنم و همچنين تقاضا دارم آنهايی كه منحرفاند را هدايت و مغرضان را نابود بفرما! به اميد زيارت كربلا! و در آخر، تقاضا دارم اگر به كربلا نرسيدم، به نيابت اين حقير به حرم سرورم برويد و به جای من طواف حرم شريفش را انجام دهيد.
انتهای پیام/