گروه دفاعی امنیتی دفاعپرسـ رحیم محمدی؛ بیست و هشتم خرداد ۱۴۰۰ مصادف است با برگزاری سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران که به همین منظور سوالات متعددی پیرامون انتخابات و داوطلبان این دوره از انتخابات مطرح است؛ بر این اساس، معاونت سیاسی سپاه بهمنظور آگاهیبخشی، تعدادی از این سوالات پرتکرار را مطرح کرده و به آنها پاسخ داده است.
بخش اول این پرسش و پاسخها را میتوان در «اینجا» و بخش دوم آنها را نیز میتوان در «اینجا» ملاحظه کرد.
بخش سوم این سوالات و پاسخها را در ادامه میخوانید:
سوال هفتم: چرا شورای نگهبان فقط افراد صددرصد انقلابی را تایید صلاحیت نمیکند تا آینده کشور و مسیر درست حرکت نظام اسلامی تضمین شود؟
برای پاسخ به این سوال به چند نکته باید توجه کرد:
۱- ابتدا باید توجه داشت که مسئله صلاحیتها را میتوان دال مرکزی توزیع قدرت در نظام سیاسی در اسلام دانست. در نظام اسلامی هیچ مسند قدرتی نیست که صاحب آن بدون داشتن صلاحیت، مشروعیت تکیه زدن بر آن را داشته باشد. هر فرد در نظام اسلامی اگر به اندازه ذرهای از قدرت برخوردار باشد، باید به همان اندازه از صلاحیت برخوردار باشد، وگرنه حق اعمال آن قدرت را ندارد و قدرت مذکور نامشروع خواهد بود. به واقع، صلاحیت رمز مشروعیت به حساب میآید و این منطق جاری در نظام اسلامی است که حاصل آن شایستهسالاری و تکیه زدن صاحبان صلاحیت بر مسند قدرت است.
۲- در نظام اسلامی برای تحقق شایستهسالاری، فرایندی دومرحلهای طرحریزی شده است. شورای نگهبان نهاد مرجعی است که مطابق با قانون اساسی بررسی صلاحیتها در انتخابات مختلف کشور را بر عهده دارد. شورای نگهبان با استعلام از نهادهای قانونی اعم از دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی، صلاحیت حداقلی نامزدها را مطابق با قانون نوشته شده کشور بررسی و صالحان را به جامعه معرفی میکند.
اما گام دوم احراز صلاحیتها که از آن میتوان به عنوان احراز صلاحیت حداکثری یاد کرد، بر عهده مردم گذاشته شده است. آنچه از آن با عنوان انتخاب اصلح یاد شده است، به واقع مرحله تکمیلی و پایانی احراز صلاحیتهاست که تشخیص و انتخاب آن به مردم واگذار شده است نه مسئولان و نخبگان.
۳- اگر قرار باشد که اصلح را نیز شورای نگهبان معرفی کند، دیگر مفهوم انتخاب مردمی رنگ خواهد باخت! و نظام مردم سالاری دینی به نظامی نخبهسالار و دیکتاتوری تبدیل خواهد شد که رای مردم در آن جایی ندارد و نخبگان و اقلیت حاکم به جای مردم تصمیم میگیرند!
۴- در میان نامزدهای انتخاباتی باید تنوعی از گرایشها و سلیقههای مختلف نیز باشد تا مردم با سلیقههای مختلف گزینهای را برای انتخاب داشته باشند و گرنه رغبتی برای شرکت در انتخابات نخواهند داشت و حاصل آن کاهش مشارکت خواهد بود که در تعارض با سیاست مشارکت حداکثری نظام اسلامی است.
۵- توجه داشته باشیم که مفهوم انقلابیگری، مفهومی تشکیکی است. بدین معنا که همه از صفت انقلابیگری به یک اندازه برخوردار نیستند. اما کمرنگی در انقلابیگری به معنای خروج از دایره آن نیست. توضیحات رهبر معظم انقلاب اسلامی در اینباره روشنگر است:
«انقلابیگری مقول به تشکیک است. ممکن است یک نفر نسبت به مفاهیم انقلاب و عمل انقلابی بهتر حرکت کند، یک نفر به آن خوبی حرکت نکند، اما در همان راه دارد حرکت میکند. اینکه ما هر کسی خوب حرکت نکرد، یا به طور کامل حرکت نکرد را متهم بکنیم به غیرانقلابی یا ضدانقلابی این هم خطا است؛ نه، ممکن است یک نفری صد درجه میزان حرکت او ارزش دارد، یک نفری کمتر ارزش دارد، یک نفری از او کمتر ارزش دارد، اما همه در این راه حرکت میکنند. مهم این است که آن شاخصها تطبیق بکند.» (۱۳۹۵/۳/۱۴)
سوال هشتم: مبنای شورای نگهبان برای احراز و اعلام صلاحیت افراد واجد شرایط ریاستجمهوری چیست؟ این شورا برای انجام رسالت مهم خود در جلوگیری از مسئولیت افراد بدون صلاحیت چه باید بکند؟
قانون اساسی وظایف متعددی را برای شورای نگهبان برشمرده است که از بین آنها، سه وظیفه مهم «نظارت بر قانونگذاری»، «تفسیر قانون اساسی» و «نظارت بر انتخابات» دارای اهمیت ویژهای هستند. بیشک، هر چه به انجام متقن و مستحکم این ماموریتها و وظایف توجه شود، خروجی فیلتر شورای نگهبان مطلوبتر خواهد بود. مثلا درباره نظارت بر انتخابات ریاستجمهوری از حیث اهمیت راهبردی و پرمسئولیتی این قوه، بند۱۰ سیاستهای کلی انتخابات، معیارها و شرایط لازم برای تشخیص رجل سیاسی، مذهبی و مدیر و مدبر بودن نامزدهای ریاست جمهوری را بر عهده شورای نگهبان قرار داده است.
منطقا، این ارزیابی از جنس اطلاعیابی و به اصطلاح استطلاعی نخواهد بود بلکه طبق استفساریه از اعضای شورای نگهبان، این نظارت از جنس استصوابی و دارای ضمانت اجرایی در خصوص احراز صلاحیتها و شایستگیهاست. به تعبیر مرحوم آیت الله مومن که بیش از ۳۰ سال عضو فقهای این شورا بود، «تنها نظارت عقلایی، نظارت استصوابی است» و الا نظارت صرف برای اطلاع از روندها و احوالات افراد، کاری بیهوده خواهد بود.
به رغم هجمههای سیاسی به شورای نگهبان در این باره، اعضای آن باید با تمام قوت و دانش و تجربه این رسالت را انجام دهند و باز به تعبیر آن مرحوم، «شورای نگهبان به مثابه صافی و فیلتر نظام اسلامی» نگذارد افراد نامناسب برای مناصب راهبردی نظام وارد مسئولیت شوند.
شورای نگهبان حکم صافی و گلوگاه ورودی برای مسئولیتهای کلیدی و راهبردی در جمهوری اسلامی را دارد. مطمئنا در انجام وظیفه خود باید بیشترین دقت، حساسیت، مسئولیتپذیری و خداترسی را داشته باشند و تنها عمل به مر قانون را وجه همت خود قرار دهند.
سوال نهم: یکی از سوالات مهم این روزها، سوال از نسبت سپاه با انتخابات ریاستجمهوری است. سیاست سپاه مبنی بر عدم ورود مصداقی در انتخابات، در عین ترغیب به مشارکت حداکثری و ضرورت انتخاب اصلح چگونه محقق میشود؟
سپاه یک نهاد انقلابی است که اقدام و عمل و رفتار سیاسی دارد، اما نه مثل یک حزب سیاسی. سپاه، باند و گروه سیاسی نیست و تابع احزاب و گروههای سیاسی هم نیست و اجازه هم نمیدهد احزاب و گروههای سیاسی بخواهند در درون سپاه ورود کنند. سپاه در ورود به حوزه سیاسی قلمرو مجاز و ممنوعه دارد، یعنی مجاز است کارها و اقداماتی را انجام دهد و همچنین از انجام یکسری کارها ممنوع شده است.
این قلمرو مجاز و ممنوعه در اسنادی همانند قانون اساسی، اساسنامه، آئیننامه انضباطی و دکترین رفتار سیاسی سپاه مشخص شده است. سند بالادستی «دکترین رفتار سیاسی سپاه» با ۱۲ اصل و تعدادی شاخصهای تجویزی (بایدها) و تحذیری (نبایدها)، که مبتنی بر مفاد قانون اساسی، اساسنامه سپاه، فرامین امام و رهبری تدوین و از سوی نماینده محترم، ولی فقیه و فرمانده محترم کل سپاه ابلاغ شده، تلاش کرده با روشن کردن این نسبت، نه بیتفاوت به بایدها از جمله تلاش برای مشارکتآفرینی حداکثری و انتخاب اصلح باشد و نه اذن ورود مصداقی کارکنان و سازمان سپاه در انتخابات را مجاز میشمارد.
علاوه بر این، برای انتخابات ۱۴۰۰، سندی در آبان و بهمن ماه سال گذشته به ترتیب با امضاهای نماینده محترم ولی فقیه و فرماندهی محترم کل سپاه به همه ردههای سپاه و بسیج ابلاغ شده است که پنج هدف راهبردی را مشخص کرده و کنش سپاه در انتخابات را معطوف به تحقق این اهداف پنجگانه کرده است.
در راس این اهداف، زمینهسازی، بسترسازی و کمک به مشارکت حداکثری مردم در انتخابات و تبیین معیارها و ملاکهای انتخاب اصلح مطابق با بیانات و رهنمودهای رهبر معظم انقلاب است. بنابراین، سپاه هرچند در قبال انتخابات بیتفاوت نیست، اما همانند یک حزب سیاسی هم نیست که رفتار سیاسی حزبی داشته باشد؛ بلکه در راستای عمل به دکترین رفتار سیاسی، دنبال تحقق انتخاباتی دشمنشکن، امن، با مشارکت بالا و با رویکرد صیانت از هویت سازمانی سپاه، از ورود مصداقی به انتخابات و هزینه کردن سپاه برای رایآوری جریانات و افراد نیز ممانعت به عمل آورد.
سوال دهم: دولت جوان انقلابی (حزباللهی) چه ویژگیهایی دارد که میتواند حلال مشکلات کشور باشد؟
لازم به ذکر است که منظور از واژه «جوان» در دولت جوان حزباللهی یا دولت جوان مومن انقلابی، صرفا براساس معیار سن و سال تقویمی افراد تعیین نمیشود، بلکه «جوان» در اینجا مفهومی استعاری است که بر صدق وجود ویژگیها و اوصاف جوانی اعم از مسئولیتپذیری، پیشگامی، چابکی، نشاط، چالاکی، روحیه پیگیری و جهادی داشتن برای به ثمر رساندن سیاستها و برنامهها در دولت دلالت دارد.
به بیان دقیقتر، در دولت جوان حزباللهی، لازم نیست شخص رئیسجمهور جوان باشد بلکه منظور داشتن روحیه و رویکرد جوانانه در دولت برای کار بیشتر و جهادیتر است. دولت جوان حزباللهی، دولتی برخوردار از روحیه و انگیزه جهادی، ولایتمداری، نشاط کاری و کارآمدی برای حل مشکلات کلان کشور است.
چنین دولتی در بزنگاههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و بینالمللی به جای بهانهتراشی برای فرار از مسئولیت، از تمامی ظرفیتهای موجود کشور و محیط پیرامونی آن برای رفع موانع حرکت نظام جمهوری اسلامی به سمت اهداف مادی و معنوی خود، بهره میبرد. آنچه که اعتباربخش به این گزاره ادعایی است، همانا تجربیات مختلف موفق برای خنثیسازی تحریمها در داخل کشور در بزنگاههای بحرانی و خطیری همانند دوران دفاع مقدس و سازندگی و تقویت قدرت بازدارندگی دفاعی و خوداتکایی صنعتی کشور است.
با توجه به برخی از برداشتهای نادرست از مفهوم دولت جوان حزباللهی، مقام معظمرهبری در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ در بخشی از بیاناتشان در نشست تصویری با مجموعهای از جوانان دانشجو و تشکلهای دانشگاهی، با اشاره به لزومِ داشتن دولت جوان حزباللهی، فرمودند: «مکرر گفتهام که به چنین دولتی معتقد و امیدوارم، اما معنای این حرف صرفا این نیست که یک جوان سی و چند ساله رئیس دولت باشد؛ بلکه معنای دولت جوان حزباللهی، یک دولت سرپا، پای کار، آماده و با نشاط است که بتواند کار کند و خسته و از کار افتاده نباشد.
بعضیها تا سنین بالا به یک معنا جوان هستند، همین شهید عزیزی که شما اسم بردید یعنی شهید سلیمانی عزیز که بنده شب و روز به یادش هستم، ایشان نزدیک ۶۰ سال سن داشتند و جوان نبودند، اگر ۱۰ سال دیگر هم زنده میماند و بنده هم زنده میماندم و بنا بود که من مشخص کنم، او را در همینجا نگه میداشتم و کنار نمیگذاشتم.»
ادامه دارد...
انتهای پیام/ 231