نقد سریال/

«زیرخاکی» روایتی از نفوذ معاندان وطنی و حسرت ناتمام طبقه محروم است

جلیل سامان در سریال «زیرخاکی» با لحن طنزی تلخ به نفوذ معاندان وطنی به بدنه انقلاب پرداخته است؛ نفوذ معاندانی که از حسرت ناتمام طبقه محروم به نفع خود استفاده می‌کنند و به سدی تبدیل می‌شوند تا آرمان‌های انقلاب اسلامی به درستی محقق نشود.
کد خبر: ۴۶۱۹۹۷
تاریخ انتشار: ۲۶ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۲:۰۰ - 16June 2021

گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس‌ـ رسول حسنی؛ دهه ۶۰ در تاریخ ایران، دهه‌ای پرتلاطم است، این دهه به دلیل وقوع اتفاقات بسیار می‌تواند محلی برای بحث و بررسی باشد. بخصوص در حوزه فیلم و سریال که حس نوستالژی مخاطب را نیز به شدت تحریک می‌کند. در دهه ۷۰ و سال‌های بعد از آن آثار متعددی با محوریت وقایع دهه ۶۰ ساخته شدند، رویه‌ای که همچنان ادامه دارد.

جلیل سامان از جمله فیلمسازانی است که در کارنامه خود سریالی در این حوزه ساخته که البته با استقبال مخاطبان نیز مواجه شده است. «زیرخاکی ۲» عنوان تازه‌ترین اثر سامان است که داستان آن در سال‌های ابتدایی دهه ۶۰ و جنگ تحمیلی می‌گذرد. هرچند این سریال در این برهه از تاریخ می‌گذرد اما نقد تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران نیست؛ چراکه در آن ارجاعی به روند تحولات سیاسی و اجتماعی ایران نشده است. این سریال طنز تلخی است که از نفوذ معاندان وطنی به بدنه نظام صحبت می‌کند و در این میان نیز سادگی عوام تاثیری مهم دارد.

«زیر خاکی» روایتی از نفوذ معاندان وطنی و حسرت ناتمام طبقه محروم است

«فریبرز باغ بیشه» که بلاهتی کاریکاتورگونه و اغراق شده دارد، نمادی از توده مردمی است که جهان اول و دوم، نه شرقی و نه غربی، جنگ و انقلاب برایش اهمیتی ندارد. او تنها به کسب معاش فکر می‌کند و البته می‌خواهد یک شبه راه ۱۰۰ ساله را طی کند. فریبرز آنقدر در اوهام و خرافه غرق است که متوجه شرایط نیست برای همین جلال نویسنده و جلال خواننده را اشتباه می‌گیرد. با این توضیحات فریبرز نه قهرمان است و نه ضد قهرمان. او نماینده طبقه‌ای است که به آرزوهایش نرسیده است، هرچند انقلاب اسلامی سبب شد طبقه محروم دیده شوند، اما به سبب کارشکنی‌های کسانی چون اسکندر هنوز به حقی که دارند نرسیده‌اند. فربیرز ماهیتا شخصیت با تعریف کلاسیک ندارد تا در مسیر تحول و رشد و بلوغ اندیشه قرار بگیرد.

«زیر خاکی» روایتی از نفوذ معاندان وطنی و حسرت ناتمام طبقه محروم است

هدف و انگیزه فریبرز کاملا مشخص است و این ویژگی سبب شده تا بیننده با او همذات‌پنداری کند. اتفاقا یک بعدی بودن فریبرز برگ برنده سریال است که هم پژمان جمشیدی در مقام بازیگر و هم جلیل سامان در مقام کارگردان به خوبی توانسته‌اند آن را زنده کنند و به تصویر بکشند. جلیل سامان همه تمرکز خود را بر شخصیت فریبرز معطوف نکرده است، همه شخصیت‌های سریال مختصات و جغرافیای خاص خود را دارند. «ستاره پسیانی» در نقش فرنگیس به خوبی توانسته نقش زن رمال و شیادی را بازی کند که برای کسانی چون فریبرز کیسه دوخته‌اند. تجربه طولانی ستاره پسیانی روی صحنه تئاتر از او بازیگری کاربلد ساخته است که به اتکای هنر خود و نه خانواده هنرمندش به سریال «زیرخاکی ۲» اعتبار بخشیده است.

«زیر خاکی» روایتی از نفوذ معاندان وطنی و حسرت ناتمام طبقه محروم است

اگر زاویه نگاه خود به این سریال را تغییر بدهیم و «زیرخاکی ۲» را همان‌طور که هست ببینیم، متوجه کنایه‌های «جلیل سامان» خواهیم شد. قبل از هر چیز باید «زیرخاکی ۲» را دید و از آن لذت برد. اینکه بخواهیم مغرضانه و فقط به صرف تحمیل نظرات شخصی سریال را به تیغ نقد بکشیم راه صوابی نرفته‌ایم. «زیرخاکی ۲» در میان خیل آثاری که دهه ۶۰ را محور روایت خود قرار دارند، اثر قابلی است.

انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها