بُرش کتاب؛

ماجرای بولدوزر و رشادت یک جهادگر

برشی از کتاب «بالهای پولادین» که ماجرای «بولدوزر و رشادت یک جهادگر» به کلام «حسین رئیسی» از شهرستان نیکشهر را روایت می‌کند.
کد خبر: ۴۶۲۴۳۲
تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۶:۳۳ - 17June 2021

ماجرای بولدوزر و رشادت یک جهادگربه گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از زاهدان، کتاب «بالهای پولادین» نقش جهادسازندگی استان سیستان و بلوچستان در دفاع مقدس که فصل هفتم آن هفتاد و یک خاطره از جهادگران استان بیان شده است.

در ادامه برشی از کتاب «بالهای پولادین» که ماجرای بولدوزر و رشادت یک جهادگر به کلام «حسین رئیسی» از شهرستان نیکشهر را روایت می‌کند، می‌خوانید:

ماجرای بولدوزر و رشادت یک جهادگر

تیر ماه سال ۱۳۶۵ قبل از شروع عملیات کربلای یک، برای آزادسازی شهر مهران از چنگال ارتش بعث عراق در خاکریز خط مقدم روبروی عراقی‌ها مستقر شده بودیم.

یک دستگاه بولدوزر از چند روز قبل در حین احداث خاکریز و درگیری با نیروهای عراقی بین خاکریز خودمان و عراقیها گیر کرده بود و بولدوزر به عراقی ها نزدیک تر بود تا به ما. یک روز دم دمای غروب، تعدادی از رزمندگان و برادران جهادی باهم صحبت می کردیم تا شاید چاره ای پیدا شود که بتوانیم بولدوزر را به سمت خاکریز خودمان منتقل کنیم، در حال گفت گو بودیم که یکی از برادران جهادگر در یک اقدام غافل گیر کننده، سریعا از خاکریز ما جدا شد و به سمت بولدوزر حرکت کرد، همه نگران و ناراحت بودیم که با این حرکت دیری نخواهد پایید که توسط عراقی‌ها یا اسیر می‌شود یا به شهادت می رسد.

حدود یک ساعت بعد این جهادگر شجاع، در کمال ناباوری به خاکریز خودمان برگشت و توضیح داد که عراقی‌ها، چند قطعه از بولدوزر را برداشته اند که روش نشود. بنابراین بعد از تهیه ی قطعات مورد نیاز بولدوزر، شب بعد دست به کار شد.

ضمن ریختن آتش تهیه بر سر دشمن و تأمین منطقه ی درگیری، آن بولدوزر، توسط همان برادر جهادی راه اندازی شد و همان شب در همان نقطه، شروع به احداث خاکریز کرد.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار