به گزارش خبرنگار دفاعپرس از همدان، «سیدمحمدرضا سعیدی» در دوم اردیبهشت ماه ۱۳۰۸ در «همدان» دیده به جهان گشود. دروس ابتدایی را نزد پدرش سید احمد آموخت و برای ادامه تحصیل به مشهد رفت و منطق و اصول را نزد عالمان برجسته و نامدار فرا گرفت. پس از آن به قم هجرت کرد و از محضر بزرگان علم و دین بهرههای فراوانی برد و با راه یافتن به محضر درس حضرت امام خمینی جزو نامدارترین شاگردان ایشان شد. با شروع فعالیتهای سیاسی، اولین بار در آبادان به خاطر سخنرانی علیه حکومت شاهنشاهی، دستگیر شد که با وساطت آیت الله العظمی بروجردی آزاد گردید. در حادثه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ که منجر به دستگیری امام خمینی گردید، در کویت رژیم شاه را به باد انتقاد گرفت و با ارسال نامه برای مراجع مقیم نجف آنان را از خطری که جان امام را در ایران تهدید میکرد مطلع نمود. پس از چند ماه به قصد زیارت حضرت امام با لباس مبدل وارد ایران شد و به دنبال تبعید امام از ترکیه به نجف، خود را به آنجا رسانید و برای بهتر شناساندن امام خمینی به علما و مدرسین حوزه علمیه تلاش فراوانی کرد.
وی در مسیر مبارزه علیه رژیم شاه بارها توسط ساواک تحت تعقیب قرار گرفت و دستگیر شد و ممنوعالمنبر شد، و در ماجرای کاپیتولاسیون به شدت علیه مستشاران آمریکایی به انتقاد پرداخت. پس از بازگشت به قم، به دعوت عدهای از مؤمنین جنوب شرق تهران، به مسجد موسی ابن جعفر آمد و ضمن اقامه نماز جماعت در آنجا، مسجد را به صورت پایگاهی قوی علیه رژیم شاه درآورد. در سال ۱۳۴۵ به اتهام اقدام علیه امنیت کشور دستگیر و ۶۶ روز بازداشت بود.
سال بعد به طور مخفیانه به عراق رفت. در سال ۱۳۴۷ به فرمان امام، مأمور جمعآوری کمک برای مردم فلسطین شد. در اردیبهشت ۱۳۴۹ در اعتراض به مشارکت سرمایهداران آمریکایی در اقتصاد ایران سخنرانی کرد. او ورود سرمایهگذاران آمریکایی به ایران را خیانتی بزرگتر از کاپیتولاسیون و قرادادی استعماریتر از تنباکو میدانست و با سخنان تند، نامهها و بیانیههای افشاگرانه، رژیم شاه را سخت به وحشت میانداخت، به همین علت روز ۱۱ خرداد ۱۳۵۰ مأموران با هجوم به منزل وی، او را دستگیر و به زندان قزلقلعه بردند. مدت ده روز تحت شدیدترین شکنجهها قرار گرفت و استقامت نمود تا آن که سرانجام مأموران ساواک با طرح مرموزی در روز ۲۰ خرداد ۱۳۵۰ با قطع برق زندان و یورش به سلولش، با پیچیدن عمامه به دور گردنش وی را به شهادت رساندند.
در تاریخ ۲۱ خرداد، جنازه شهید برای مراسم کفن و دفن به قم انتقال یافت. ساواک برای جلوگیری از حرکت مردم، به طور مخفیانه جنازه را دفن کرد، در حالی که در مراسم تدفین به غیر از چند نفر ساواکی و شاهد محلی تنها سید محمد سعیدی، فرزند آن شهید حضور داشت، رئیس ساواک برای جلوگیری از شرکت مردم و روحانیون در مراسم ترحیم شهید آیتالله سعیدی، دستور داد کسانی که در این زمینه تبلیغ یا فعالیت کنند به مدت سه سال تبعید میگردند. در حالی که جوّ خفقان در همه جا حاکم بود و ساواک از تشکیل مجالس ترحیم برای شهید ممانعت میکرد، جمعی از مردم تهران در حالی که روحانی مجاهد آیتالله سید محمود طالقانی و دکتر عباس شیبانی در جلو جمعیت در حرکت بودند، با بازگشای مسجد موسی ابن جعفر (ع) که از تاریخ بازداشت شهید بسته شده بود، اولین مجلس ترحیم را برا او برگزار کردند.
وصیت نامه شهید آيتالله «سید محمدرضا سعیدی»
بسم الله الرحمن الرحیم
پسران من همگی اهل علم و تبلیغ برای خدا شوید، دختران من به شوهران اهل علم و تبلیغ همسر شوید در زندگی با هم متحد باشید. جنازه مرا در قم دفن کنید و مرا دعا کنید و سلام مرا به همگی برسانید. دو روز روزه برایم بگیرید.
از آیه ۱۵۲ تا ۱۵۷ از سوره روم غفلت نکنید. کتابهایی که رفقا بردهاند در کتاب محجهالبیضا. صورتهایش هست. کتابها و نوشتهجات مرا به وسیله آقای خزعلی پس بگیرید و به ایشان و آقای مشکینی بگویید از طلب خود مرا حلال کنید. بدهی به آقا جواد بپردازید؛ ظاهراً ۲۵۰ و اندی تومان است. بقیه کتابهای آقای مشکینی را بدهید.
به هر کس که میخواهد زحمت برایم بکشد بگویید در عوض یک مسئله یاد بگیرد و عمل کند. هر کس به من بدهکار است من که صورت ندارم، اگر تا آخر عمرش نتوانست بپردازد برئ الذمه است.
مقداری پول در بانک دارم در ته چک نوشته است. میتوانید به وسیله آقای جعفری خوانساری دریافت دارید و نیز بوسیله ایشان و آقای کشمیری آقای بهاری را ملاقات کنید که هر طور هست خانهام را از گرو بانک بیرون آورند. آقای نیکنام و آقای نظری از جریان اطلاع دارند.
انتهای پیام/