به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس، کتاب «جوانمرد» روایت زندگی و خاطرات شهید ابراهیم هادی به قلم علی اکبری مزدآبادی از سوی انتشارات یا زهرا (س) منتشر و روانه بازار نشر شد.
علی اکبری مزدآبادی در یادداشتی بر این کتاب درخصوص مراحل نگارش و سختیهای بهوجود آمده آن آورده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
من ورخ مومنا فکانما احیا
هرکه تاریخ مومنی را بنویسد، همانند کسی است که او را زنده کرده. پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله)
سلام و صلوات خدا بر پیامبر اعظم و خاندان جواهر وجودش و سلام و درود بی پایان بر خمینی عزیز، آن منادی عشق و ایمان و آن معشوق تا ابد جاویدان.
بنا داشتم در این مجال، سفره ی دل بگشایم و مسیر صعب و شاق تولید کتاب پیش رو را از ابتدا تا انتها و موانعی که افراد به طور مستقیم و غیر مستقیم بر سر راهم قرار دادند، شرح بدهم؛ چند ده سطر هم پیرامون آن نگاشتم، اما در نهایت، با حکم اخلاق و توصیه ی دو عزیز، منصرف شدم و تمام آن متون را حذف کردم. فقط به همین اندک بسنده میکنم که: ما ز یاران چشم یاری داشتیم...
در دهم اردیبهشت سال ۱۳۹۸، اولین مصاحبه را از یکی از هم رزمان شهید ابراهیم هادی گرفتم. بازخوردی که پس از آن، از جانب چند شخصیت حقیقی بر من حادث شد، متوجه ام ساخت که در جهت نیل به مقصودم، همراهی بسیار سخت در پیش رو دارم. فهمیدم باید خود را آماده ی مواجهه با موانع صعبالورود کنم.
مسیری که برایم فراهم کرده بودند، باعث شد مصاحبه ی دوم و سوم، چهار ماه بعد، در یازدهم شهریور ۹۸ انجام شود؛ و پس از آن تا انتهای سال، موفق به گرفتن مصاحبه نشوم.
این روند فوق فرسایشی، مرا از ادامهی کار بازنداشت که هیچ، مصمم تر از پیشم کرد. توکلم را به حضرت پروردگار، رب العال از دست نداده و از ابراهیم هادی مدد گرفتم. با وجود مساعی رو در رو، جهد و تقلایم را بیش از گذشته و به سطح بالایی رساندم؛ که در نهایت، حضرتش باب گشایش را بر من باز کرد؛ و این، آشنایی ام با جناب «علیرضا صادق محمدی» بود که با نام «حاج علی صادقی» میشناسندش و به «تیمسار» مشهور است.
حاج علی به نوعی، بزرگ بچه رزمندههایی است که در سالهای ۵۹ و ۶۰ و ۶۱ در جبهه گیلانغرب حضور داشتند. وی نه پاسدار است و نه بسیجی و نه ارتشی، بلکه به عنوان نیروی مردمی در سال ۵۹ در جبهه های غرب و به طور خاص گیلانغرب حاضر می شود و به دلیل مردمداری و کاریزمای منحصر به فردش، فرمانده ی سپاه گیلانغرب نیز هماهنگی با او در امور جاریه را بر خود واجب می کند. می توان گفت در آن مقطع، سخنان حاج علی، فصل الخطاب بوده است.
او هنوز هم چنین خصوصیاتی دارد و رفقای زمان دور و نزدیکش، خود را مجاب به اطاعت از سفارشات او می دانند. همو بود که به ما و مجموعه ی انتشارات یا زهرا (س) اعتماد ورزید و درباره ی ما و در ارتباط با کار ما با تک تک دوستان و همرزمان ابراهیم هادی تماس برقرار کرد و از وجهه ی قابل احترامش، برای ما خرج کرد. امیدوارم که توانسته باشیم جواب محبتش را بدهیم؛ انشاالله.
کم کم یاران، رفقا و همرزمان آقا ابرام هادی آمدند پای کار. از پنجم تیر ۱۳۹۹ دوباره کار شروع شد. با قریب سی نفر مصاحبه صورت دادیم؛ از برادر و بچه محل و رفیق قبل از انقلاب گرفته تا هم رزم جبهه و جنگ. تا قبل از این، بنده هیچ آشنایی با ابراهیم هادی نداشتم. زمانی که با دوستان و رفقای آقا ابرام برخوردم و روحم ورد و روحم با شخصیت او گره شد، تازه متوجه ی چرایی ایجاد این اتمسفر شدم.
شخصیتی که آقا ابرام دارد، چنان ژرف اقیانوسی ست که هر کس دست بر آن برد، بلاشک، کف دستش پر از مروارید و یاقوت خواهد شد. تازه به این پی بردم و یافتم که چرا دوستان آقا ابرام، این چنین شیدا و شوریده، مفتون وار از او سخن میگویند و هنوز بعد از گذشت قریب به چهل سال از بی نشانی او، مجنون اویند. زمانی که «مهدی حسن قمی» صحبت می کرد، چنان ملیحانه از آقا ابرام می گفت، گویی حاضر است هر چه دارد بدهد، فقط یک بار دیگر رفیق بی بدیلش را ببیند.
تازه به این پی بردم و یافتم که چرا دوستان آقا ابرام، این چنین شیدا و شوریده، مفتون وار از او سخن میگویند و هنوز بعد از گذشت قریب به چهل سال از بی نشانی او، مجنون اویند. زمانی که مهدی حسن قمی صحبت می کرد، چنان ملیحانه از آقا ابرام میگفت، گویی حاضر است هر چه دارد بدهد، فقط یک بار دیگر رفیق بی بدیلش را ببیند. اشک میریخت و از آقا ابرام یاد میکرد و حرف میزد. این، یک نمونه بود. قریب به اتفاقشان همین وضع را داشتند.
یکی میگفت: «داش ابرام همانی بود که بود. هیچ دوگانگیای نداشت.» و سخن بهجایی. ابراهیمی که جواد شیرازی از او میگفت، با ابراهیم علی صادقی و مرتضی پارساییان و جبار ستوده و سعید صالح تاش و حشمت کوهپیکر و مصطفی صفارهرندی و... هیچ تفاوتی نداشت.
از دل سخن تمام دوستان، یک ابراهیم هادی واحد در میآید؛ انسانی متقی و خداترس، مردمدار و نوعدوست، انفاقگر و حواسجمع، لوتی و داش مشتی، شجاع و متهور، عاشق اهل بیت (ص) و خاصه خانم حضرت فاطمه زهرا (س)؛ تارک دنیا و آلهی عقبا، دوست و رفیق درجه یک، خاضع و فروتن، مومن دلسوخته و ... جان کلام، شیعهی واقعی آقا مرتضی علی (ص).
انتهای پیام/ 121