به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، با توجه به شرایط سخت سیاسی، اقتصادی و نظامی حاکم بر ایران در سالهای پایانی جنگ، که قسمت قابلتوجهی از آن متأثر از تصویب قطعنامه ۵۹۸ بود که بهعنوان دستاویز و بهانهای برای آمریکاییها و متحدین منطقهای و بینالمللی آن قرار گرفته بود تا ایران را تحت محاصره شدید نظامی، اقتصادی خود قرار دهند، رژیم بعثی تلاش کرد تا از این موقعیت به نفع خود بهره برده و با آزادسازی مناطق اشغالی در فاو، شلمچه و جزیره مجنون، ضمن جلوگیری از عملیات آفندی جدید ایران، جمهوری اسلامی را وادار به قبول قطعنامه ۵۹۸ کند.
«ارتش عراق برای اتخاذ چنین راهبردی، مقدمات لازم را فراهم کرد و در اواخر سال ۱۳۶۶ توسعه کمی و کیفی فراوانی یافت. عراق توانست بین سالهای ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۷، ۱۵۰ هزار نفر به نیروی انسانی خود بیفزاید.
در سال آخر جنگ، استعداد سپاه پاسداران ۱۲ لشکر و تعداد یگانهای ارتش هم در همین حدود بود، درحالیکه استعداد ارتش عراق به نزدیک ۶۰ لشکر رسیده بود. لشکرهای ایران عمدتاً پیاده و کم تجهیزات بودند، ولی یگانهای عراق پر از تجهیزات بودند. ارتش عراق روزانه به هر قبضه توپ ۱۳۰ میلیمتری ۱۲۰ تا ۱۸۰ گلوله میداد، درحالیکه سهمیه هر قبضه توپ ایران، روزی ۱۲ گلوله بود.
با خرید مداوم هواپیماهای جنگی از فرانسه و شوروی، تعداد هواپیماهای ارتش عراق در این ایام به حدود دو برابر روز آغاز جنگ افزایش یافت و به بیش از ۶۰۰ هواپیمای جنگنده رسید. گفتنی است هواپیماهای میراژ فرانسوی توانمندی نیروی هوایی عراق را در نبردهای هوایی و حمله به اهداف زمینی بهشدت افزایش داده بود» [۱]
عراق و بازپسگیری مناطق ازدسترفته
«نخستین حمله از حملات جدید عراق، در منطقه فاو انجام شد. ارتش عراق در تاریخ ۱۳۶۷/۰۱/۲۸ با دو سپاه هفتم و گارد و یگانهای نیروی دریایی خود، شامل ۱۰ لشکر و ۲۶ تیپ به مناطق عملیاتی والفجر ۸ هجوم برد. همزمان با این حمله، نیروی دریایی آمریکا، یک حرکت نظامی و درعینحال، نمادین در خلیجفارس انجام داد. در این حرکت هلیکوپترهای آمریکایی به سکوهای نفتی ایران واقع در شمال خلیجفارس هجوم آوردند تا حمایت قطعی آمریکا در حمله به فاو را به نمایش گذارند.
هجوم ارتش عراق به فاو کاملاً غافلگیرانه بود. گستردگی سلاحهای شیمیایی بهکاررفته در این عملیات قادر بود سه برابر منطقه عملیاتی را در حد تحملناپذیر برای موجودات زنده، آلوده کند.
در این وضعیت و درحالیکه عراقیها دارای عقبه خشکی مناسبی بودند و نیروهای ایران در آنسوی رودخانه میجنگیدند و عقبهشان فقط متکی به یک پل بود، خطوط پدافندی خودی در برابر آتش شدید و سلاحهای شیمیایی ارتش عراق ۴۸ ساعت مقاومت کردند.
با سقوط فاو، موانع روانی در ارتش عراق برطرف شد و ابتکار عمل به دست دشمن افتاد و رزمندگان ایران قبل از اینکه فرصت یابند خود را با وضعیت جدید وفق دهند، با حوادث دیگری مواجه شدند.
در تاریخ چهارم خرداد ۱۳۶۷ ارتش عراق با سپاههای سوم، هفتم و گارد به شلمچه هجوم برد و منطقه تصرف شده در عملیات کربلای ۵ را در اختیار گرفت. در این عملیات نیز دشمن از سلاح شیمیایی بهطور وسیع بهره گرفت.
در ۱۳۶۷/۰۴/۰۴، ارتش عراق پس از بکار گیری وسیع سلاح شیمیایی، با سپاههای ششم و گارد، به جزایر مجنون و منطقه جفیر هجوم آورد و مناطق آزادشده در عملیات خیبر و بدر را تصرف کرد.» [۲] بدین ترتیب در کمتر از یک ماه مناطق مهمی از خاک عراق که توسط جمهوری اسلامی و بهمنظور اعمال فشار سیاسی به عراق بهمنظور پایان دادن به جنگ با قبول شرایط بحق ایران، تصرف شده بود، از دست رفت، ضمن اینکه ایران طی یک برنامه زمانبندیشده از ابتدای تیرماه تا اواخر این ماه در سال ۱۳۶۷، سه هزار و ۴۰۰ کیلومترمربع از خاک عراق را که در تصرف نیروهای خودی بود، تخلیه کرد.
رویکرد غیرانسانی و ضد بشری دشمنان ایران
گذشته از تلاشهای سیاسی دشمنان جمهوری اسلامی ایران و در رأس آنان آمریکاییها در جهت ایجاد یک اجماع جهانی علیه ایران در سطح بینالملل که منجر به صدور قطعنامه ۵۹۸ و بالطبع فعالیتهای نظامی، اقتصادی گستردهتر آنان علیه جمهوری اسلامی در پوشش این قطعنامه شد، در اواخر جنگ شاهد بروز رویکردی جدید از سوی رژیم بعثی و حامیان او علیه دولت و ملت ایران بودیم و آن نیز توسل به شیوههای جنگی جنایتکارانه و کشتارهای دستهجمعی و عمومی برای تحتفشار قرار دادن مضاعف مسئولین نظام جهت پذیرش قطعنامه ۵۹۸ بود.
جنگ شهرها
«تا پیش از اسفند ۱۳۶۶، عراق نتوانست حملات گسترده و چشمگیری به تهران و شهرهای اطراف آن داشته باشد، اما در ماههای پایانی جنگ و با حمایتهای همهجانبه شرق و غرب و تکنولوژی پیشرفتهای که در اختیار حزب بعث عراق قرار گرفت، حملات موشکی تا مرکز کشور گسترش یافت و اصفهان و تهران و قم هدف بیشترین موشکهای صدام قرار گرفتند.
هزاران شهید و مجروح و ویرانیهای گسترده در این سه شهر و دهها شهر غیر مرزی، حاصل همین حملات بود که از هشتم اسفند ۱۳۶۶ آغاز شد و تا ۳۱ فروردین ۱۳۶۷ ادامه یافت.» [۳]
استفاده از سلاحهای شیمیایی با چراغ سبز آمریکا
«راهبرد امنیت ملی آمریکا در دوران ریگان یک راهبرد تازه بود که با دوران کارتر تفاوت زیادی داشت. ریگان تصمیم میگیرد بر پایه این راهبرد امنیتی به کشورهایی که در منطقه نیازمند کمک هستند، یاری رساند. در این هنگام یکی از مهمترین دستاوردهای رهنمود امنیت ملی آن بود که آمریکا باید چشمان خود را بر روی کاربرد سلاحهای شیمیایی از سوی عراق میبست.
دولت ریگان تصمیم گرفت، اگر حملات شیمیایی عراق جریان جنگ را تغییر میدهد، بهتر است اجازه دهد تا حملات شیمیایی ادامه پیدا کند.» [۴] بدین ترتیب هرچه به پایان جنگ نزدیک میشدیم؛ استفاده رژیم بعثی از سلاحهای شیمیایی در جبههها علیه رزمندگان و حتی علیه مردم بیدفاع شهرها و روستاها بیشتر میشد که از مهمترین و گستردهترین آنان حمله شیمیایی به سردشت در تیرماه سال ۱۳۶۶ و همچنین بمباران مخوف شیمیایی مردم مظلوم حلبچه در ۲۵ اسفندماه سال ۶۶ و کشته و مجروح شدن هزاران تن از مردم بیگناه بود.
«شاید بیتوجهی شورای امنیت به نقص پروتکل ۱۹۲۵ ژنو درباره کاربرد سلاحهای شیمیایی و عدم اقدام عملی در برابر آن، به این دلیل باشد که از یکطرف قصد ترغیب عراق برای فشار بیشتر به ایران را داشتند و از طرف دیگر تصور میکردند که با تشدید فشار بر ایران، بهویژه کشتار غیرنظامیان، میتوانند مسئولان جمهوری اسلامی را ناچار به پذیرش این قطعنامه (۵۹۸) کنند.» [۵]
فاجعه ایرباس
یکی دیگر از اقدامات خصومتآمیز و درعینحال وحشیانهای که در اواخر جنگ و در ۱۲ تیرماه سال ۱۳۶۷، این بار مستقیماً توسط آمریکاییها، رخ داد ساقط کردن هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی با ۲۹۰ مسافر بر فراز آسمان خلیجفارس با شلیک دو موشک ناو وینسنس بود.
در واقع آمریکاییها که در جریان جنگ فرسایشی هشتساله نیابتی صدام علیه ایران، دولت و ملت ایران را همچنان بر سر آرمانها و اصول ضد استکباری خویش مصمم میدیدند، برای اعمال فشار و وادار کردن مسئولین نظام جمهوری اسلامی به پذیرش قطعنامه، دست به شنیعترین و ددمنشانهترین اعمال تاریخ بشریت زدند.
گذشته از دلایل و مستندات موجهی که از سوی ایران برای عمدی بودن این اقدام جنونآمیز ارائه شد، سخنان کنایهآمیز و درعینحال تکاندهنده مقامات آمریکایی در قبال این فاجعه، جای هیچگونه شک و شبههای را در خصوص عامدانه بودن این جنایت بهمنظور اعمال فشار به ایران برای پایان دادن به جنگ نمیگذارد.
«در جلسه شورای امنیت سازمان ملل، جرج بوش معاون رئیسجمهور آمریکا در برابر اعتراض وزیر خارجه ایران به اقدام جنایتکارانه ناو آمریکایی در حمله به هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی، بهصراحت اظهار داشت: آقای وزیر به شما میگویم بین پایان جنگ یا تقابل با ما، باید یکی را انتخاب کنید.» [۶]
تصمیم تاریخی و سرنوشتساز امام (ره)؛ نرمش قهرمانانه
پس از اجماع جهانی علیه ایران در جنگ با رژیم بعثی و پیامدهای سیاسی، اقتصادی و نظامی آنکه در شمارههای پیشین نیز بدان اشاره شد، حضرت امام خمینی (ره) که همواره در مواقع بحرانی و حساس جنگ، تصمیمات خود را بر اساس جمعبندی از استدلالات و پیشنهادهای مقامات سیاسی و فرماندهان نظامی جنگ میگرفتند، با در نظر گرفتن واقعیات موجود و با علم به ناتوانی دولت در تأمین مایحتاج جنگ و همچنین با آگاهی از اینکه رژیم بعثی و متحدین آن و در رأس آنان آمریکا در جهت نیل به اهداف پلید خود مقید به رعایت هیچیک از اصول اولیه انسانی نیست و حاضر به انجام هرگونه جنایت بشری و کشتار دستهجمعی است، بر مبنای مصلحت، تصمیم تاریخی خود را مبنی بر پذیرش قطعنامه ۵۹۸ گرفتند.
ایشان در پیامی که در تاریخ ۲۹ تیر ۱۳۶۷ یعنی دو روز پس از پذیرش قطعنامه صادر کردند؛ آورده بودند: «قبول این مسئله برای من از زهر کشندهتر است، ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم. من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم، اما تصمیم امروز فقط برای تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضای او، از هر آنچه گفتم، گذشتم و اگر آبرویی داشتهام، با خدا معامله کردهام.
فرزندان انقلابیام،ای کسانی که لحظهای حاضر نیستید که از غرور مقدستان دست بردارید... میدانم که به شما سخت میگذرد، ولی مگر به پدر پیر شما سخت نمیگذرد؟ میدانم که شهادت شیرینتر از عسل در پیش شماست، مگر برای این خادمتان اینگونه نیست؟ ولی تحمل کنید که خدا با صابران است. بغض و کینه انقلابیتان را در سینه نگه دارید، با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگرید و بدانید که پیروزی از آن شماست.» [۷] در واقع میتوان گفت که امام (ره) با تصمیم عقلانی و سنجیده خود، نقشه و توطئه مستکبرین جهانی که همه باهم برای شکست نهایی و تغییر ماهیت نظام جمهوری اسلامی متحد شده بودند را نقش بر آب کرد و با پذیرش قطعنامه در زمانی که حتی یک وجب از خاک کشور در دست دشمن بعثی نبود، نرمش قهرمانانهای را به سمت بازسازی و تداوم حیات نظام اسلامی برداشتند که ثمرات آن را میتوان امروز در عزت و اقتدار نظام جمهوری اسلامی که بهعنوان رهبر محور مقاومت در جنگ با جبهه استکبار جهانی تبدیل گردیده است، مشاهده کرد.
صدام و رژیم بعثی آن، توسط حامیان دیروز خود به زبالهدان تاریخ فرستاده شدند، اما جمهوری اسلامی با عقبه ارزشمند هشت سال دفاع مقدس، با عدم سازش در برابر زورگوییها و زیادهخواهیهای مستکبرین جهانی و در رأس آنان دولت آمریکا، روزبهروز بر عزت و عظمت خود افزود و بهتمامی ملتهای آزاده جهان نشان داد که میتوان با اتکا به امداد الهی و بهرهوری از ظرفیتها و استعدادهای مادی و معنوی خود در برابر دنیای زورگویان و ستمگران ایستاد و از اصول و آرمانها و اهداف عالیه، مترقی و مقدس خود عدول نکرد.
منابع
[۱]علایی، حسین، تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق (جلد دوم)، تهران، نشر مرزوبوم، چاپ اول، سال ۱۳۹۵، صفحات ۴۱۵، ۴۱۷
[۲]رشید، محسن، اطلس جنگ ایران و عراق؛ فشرده نبردهای زمینی، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ چهارم، ۱۳۹۹، صفحات ۱۰۷، ۱۰۸، ۱۰۹
[۳]اسلامی، زینب، جنگ شهرها در تهران، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، ۱۳۹۸، صفحه ۳۳۵
[۴]کریمی، مجید، اتحاد شوم (اسناد همکاری وزارت خارجه آمریکا با رژیم صدام در جنگ تحمیلی)، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، ۱۳۹۹، صفحه ۱۴۱
[۵]نیکخواه بهرامی، محمدباقر، جنایت جنگی؛ حملات شیمیائی عراق در جنگ با ایران، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ دوم، ۱۳۹۴، صفحه ۲۸۸
[۶]علایی، حسین، تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق (جلد دوم)، تهران، نشر مرزوبوم، چاپ اول، سال ۱۳۹۵، صفحه ۴۴۰
[۷]رشید، محسن، اطلس جنگ ایران و عراق؛ فشرده نبردهای زمینی، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ چهارم، ۱۳۹۹، صفحه ۱۱۱
انتهای پیام/ ۱۴۱