به گزارش خبرنگار دفاعپرس از مشهد، جهادگر شهید «حسین تقوایی مقدم» در سال ۱۳۳۳در شهر فاروج چشم به جهان گشود. در دوران کودکی با نغمههای خوشآهنگ معارف دین و تقوا در دامان پر محبت پدر و مادری باایمان به رشد و بالندگی رسید و پس از پایان تحصیلات دوره ابتدایی، وارد حوزه علمیه شهر فاروج شد تا علوم دین و اخلاق را از مکتب علمای تشیع فرا بگیرد و از همانجا بود که بنیه ایمان در وجودش قوام گرفت و روح پرمهرش با آموزههای نیک اخلاقی سرشته شد تا در فراسویی نه چندان دور، آموزگار درس ایثار و شهادت شود.
همجوار امام رئوف
شهید تقوایی مقدم پس از آنکه پدرش را در انجام کارهای کشاورزی تنها و ناتوان یافت، درس حوزه را رها کرد تا به یاری او بشتابد. مدتی بعد به برکت همین رزق حلال ازدواج کرد و زندگی مشترک خود را با همسری مهربان و مؤمنه آغاز نمود. پس از تشکیل خانواده، برای کار و کسب درآمد راهی تهران شد و در شرکتی عمرانی، کار با دستگاهها و ادوات تخصصی را یاد گرفت و برای انجام کار، به شهرهای مختلف کشور سفر کرد؛ از خرمآباد گرفته تا تهران و سرانجام پس از اشتغال در یک پروژه عمرانی در مشهدالرضا، دریافت که با امام رئوف ارتباطی عمیق و از صمیم دل دارد ولذا خانواده خود را هم برای سکونت دائم در جوار مضجع نورانی رضوی متقاعد کرد.
مبارزه بیامان با طاغوت
به خاطر ارتباط مستمر و بیواسطه شهید تقوایی مقدم با طلاب و دانشجویان پیرو خط امام، این شهید والامقام خراسانی همزمان با روزهای اوجگیری مبارزات سیاسی مردم با رژیم طاغوت، وارد صفوف انقلابیون شد. او با حضور در بیت آیتالله شیرازی، فعالیتهای انقلابی خود را تحت حمایت ایشان انجام داد و گستره فعالیتهایش به حدی رسید که در جریان قیام دهم دیماه سال 1357 مردم مشهد، شهید تقوایی مقدم مورد تعقیب یک گروه ویژه از مأموران امنیتی قرار گرفت و بسیاری از یاران و دوستانش در درگیری با عوامل ساواک شهید و یا دستگیر شدند.
نابغه جهاد سازندگی خراسان و دلاور خطوط مقدم
پس از پیروزی انقلاب، شهید تقوایی مقدم برای تحقق اهداف و آرمانهای انقلاب، وارد جهاد سازندگی شهر قوچان شد و با آغاز جنگ، به دلیل اینکه صبر و قرار ماندن در پشت جبهه را نداشت و غیرت انقلابی، او را بر آن میداشت تا در مقابل دشمنان نظام و ملت ایستادگی کند، در دورههای تخصصی آموزش نظامی شرکت کرد و به عنوان رزمنده به مناطق جنگی اعزام شد. وصف رشادتهای او در خطوط مقدم و مظاهر نبوغ آمیز فعالیتهایش در پشت جبهه، روایت پرتکرار همرزمان شهید تقوایی مقدم است تا اینکه در یازدهمین روز از اسفند سال ۱۳۶۰ در جبهه مریوان بر اثر اصابت ترکش توپ به شهادت رسید و با پرواز خود به سوی معبود، از شاهدان و مقربان درگاه حق گردید و پیکر صدپاره این شهید در فاروج به خاک سپرده شد.
خاطره همسر جهادگر شهید «حسین تقوایی مقدم»
روز اعزامش فرارسیده بود و همه اقوام در حیاط خانه جمع بودند تا حسین آقا را بدرقه کنند. وصیتنامهاش را به یکی از اقوام داد و از یک یک آنان خداحافظی کرد. وقتی وارد اتاق شد تا ساکش را بردارد، ساک را ندادم چون طاقت دوری او برای من و خانواده خیلی سخت بود و با خواهش و تمنا از او خواستم که از رفتن به جبهه صرف نظر کند.
حسین آقا در پاسخ به من گفت: «خانم جان! امروز وظیفه من است که به جبهه بروم. اگر سلامت برگشتم در کنار خانواده میمانم اما اگر شهادت نصیبم شد، بدان که شما هم خدایی دارید و اوست که یاور و پشتیبان شماست و در دنیای دیگر، جای شما را در بهشت محفوظ نگاه میدارم».
انتهای پیام/