به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، دفاع مقدس گنجینهای ماندگار از حضور عارفانه انسانهای برگزیده خداست که شهادتطلبی، ایثارگری، گذشت، شجاعت، رشادت، مردانگی و جوانمردی را میتوان از جمله خصوصیات بارز شخصیتی و اخلاقیشان نام برد. همانان که جان برکف برای دفاع از دین و ناموس، ارزشها و آرمانهای این نظام دل به جاده زدند و در کربلای ایران حماسههای بیبدیل خلق کردند و بر دشمن بعثی پیروز شدند. شهیدانی که هر کدامشان نمونه و الگوی ایستادگی و مقاومت هستند. «سیدخلیل ابراهیمزاده» یکی از هزاران شهدای دفاع مقدس است که در ادامه به معرفی وی میپردازیم.
زندگینامه شهید:
در عملیات والفجر ۱۰ به شدت مجروح شد و از حال رفت. یکی از همرزمانش به خیال اینکه او به شهادت رسید، وی را با عنوان شهید به بیمارستان اهواز انتقال داد. خبر خیلی زود در همه جا پیچید. بچههای پایگاه محل نیز، در تهیه و تدارک مراسم تشییعاش بودند. همسنگرانش وقتی خبر شهادتش را شنیدند، سریع خود را به سردخانه بیمارستان اهواز رساندند. وقتی او را بیرون کشیدند، متوجه شدند پلاستیک از داخل عرق کرد. سریع همانجا به او نفس مصنوعی دادند. اینگونه بود که دوباره متولد شد. وقتی به هوش آمد، روی سینهاش نوشتهای دید: «شهید سیدخلیل ابراهیمزاده ـ اعزامی از بابل»
«سیدخلیل» در سال ۱۳۵۰ در «پایینگنجافروز» بابل به دنیا آمد. پدرش «سید نعمتالله»، کشاورز بود و مادرش «گلچمن»، بانویی کدبانو و خانهدار. آنها شش فرزند داشتند که خلیل آخرینشان بود. سیدخلیل دوره ابتدائی را در مدرسه شهید «سیدحسن اسماعیلزاده» فعلی بابل به پایان رساند. سپس تا پایه سوم راهنمایی ادامه تحصیل داد.
به گفته خانواده، «او از همان زمان کودکی، نسبت به مسائل دینی اهمیت خاصی قائل میشد و به همراه آنها در مراسم شرکت میکرد. هنوز به سن تکلیف نرسیده بود که نماز میخواند و روزه میگرفت و در نماز جماعت شرکت میکرد. به همه نیز توصیه میکرد: نماز جمعه و جماعت را از دست ندهند.
با تشکیل بسیج، فعالیتهایش را در قالب انجام اقدامات تبلیغی و فرهنگی و ترغیب جوانان به حضور در صحنههای انقلابی از سر گرفت. او در ۳۰ بهمن ۱۳۶۴ با لبیک به ندای رهبر، به عنوان تکتیرانداز راهی مریوان شد تا دوشادوش دیگر رزمندگان به دفاع از کشور بپردازد. او با حضور در عملیات کربلای ۵ آسیب دید. همچنین، در حلبچه نیز دچار جراحت شد.
«محمود اسماعیلپور» از همرزم دیرینش اینگونه یاد میکند:
«در ولایتپذیری مطیع امر رهبر بود. بهگونهای که هر وقت امام خمینی دستور میدادند که جوانان باید در جبههها حضور داشته باشند، او با وجود مجروحیت، فرصت را غنیمت میشمرد و راهی منطقه میشد. وقتی هم که ما اصرار میکردیم نرو! میگفت: اطاعت از، ولی امر واجب است. میگفت: حالا که همرزمانمان به شهادت رسیدند، نباید سلاحشان روی زمین بماند. ما باید با همان سلاح بجنگیم و پیروز شویم.»
در ۳۰ آذر ۱۳۶۶ با انتصابش به مسئول دسته، در میدان جهاد به نبرد با دشمن پرداخت. همزمان با عضویت در سپاه در سوم دی ۱۳۶۶، دوباره در کسوت مسئول دسته گردان مسلم به مناطق نبرد عزیمت کرد. او در نامههای خود به خواهرانش سفارش تاکید میکرد: «شما باید ادامهدهنده راه ما باشید. همانطور که حضرت زینب (س) در صحرای کربلا ادامهدهنده راه امام حسین (ع) بود. بعد از ما هم، شما باید کار زینبی بکنید و با حفظ حجاب خود، مشت محکمی بر دهان یاوهگویان باشید.»
«رحیمه» از برادرش چنین میگوید:
«وقتی به مرخصی میآمد، میگفتم: دیگر بس است! بگذار جوانان دیگر بروند و اسلحه تو را به دوش بگیرند. میگفت: من هم باید بروم. میپرسیدم: اگر برنگردی، چه؟ جواب میداد: در این صورت شما باید ادامهدهنده راه ما باشید.»
دلجویی از خانوادههای شهدا و جمعآوری کمکهای مردمی در راستای یاری رزمندگان، از جمله اقدامات این مجاهد خستگیناپذیر در جبهه فرهنگی به شمار میرود. سرانجام، سیدخلیل در چهارم تیر ۱۳۶۷طی عملیات پدافندی در جزیره مجنون، به درجه والای شهادت نائل گشت. پیکر پاکش نیز سه سال بعد به آغوش خانواده بازگشت و در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
وصیتنامه شهید
به نام و یاد الله پاسدار حرمت خون شهیدان و با سلام بر صاحب الزمان حضرت بقیه الله، ولی عصر (عج) و با درود به رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) و با سلام بر خامنهای شهید زنده، و تمام نیروی مخلص و خدمتگزار انقلاب و اسلام و قرآن. سخنم را که صحبتی است از یک سرباز کوچک امام زمان (عج) و یک خدمتگزار اسلام و قرآن شروع میکنم به این امید که بتوانم حرف دلم را برای شما بر روی کاغذ بیاورم.
شما ای وارثان خون شهدا! هرگز از مبارزه دست بر ندارید و تا مظلوم در جهان هست، بجنگید و تمام دشمنان اسلام و انسانیت را به زبالهدان تاریخ بفرستید. شما ای وارثان خون شهدا! مبادا امام را تنها بگذارید یا از خطش منحرف شوید جدا شدن از امام و متکی شدن به هر خطی جز ولایت فقیه جدا شدن از سرچشمه توحید است. شما ای حزب اللهیها! ای برادران بسیجی! ای بازوان مسلح ولایت فقیه! همانطوری که تا به حال ثابت کردید پشتیبان این راه باشید. ای برادران بسیجی! خوشا آنانکه زندگی و مرگشان بخاطر الله است؛ و هدفی جز او ندارند.
برادران و خواهران! به این حدیث «اوصیکم بتقوی الله و نظم امرکم» جامه عمل بپوشانید و برای تحقق این هدف تا میتوانید به بسیج مستضعفین بپیوندید و از شما میخواهم امام را که روح اسلام است یاری کنید و هر وقت که نهال اسلام احتیاج به آب داشت با خون پاک خود سیرابش سازید و مبادا سستی کنید که مورد مواخذه قرار میگیرید.
شما ای برادرانم! پشتیبان ولایت فقیه باشید و به هرقیمتی که شده امام را تنها نگذارید و شما ای خواهرانم! همچون زینب باشید و زینب گونه در سوگ من عمل کنید و بگوئید با ما چه کردند همچنان که زینب در سوگ برادرش گفت. هرچند که گوش شنوا کم داشتند. در سوگ من اصلا اشک نریزید، چون صبر و بردباری شما خنجری است بر قلب دشمن.
انتهای پیام/