معرفی کتاب:

«گلاب»

کتاب «گلاب» زندگی و خاطرات شهید امر به معروف و نهی از منکر «لطف‌الله عزّالدین»، به سفارش ستاد احیا امر به معروف و نهی از منکر استان سمنان و مشارکت اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان سمنان چاپ و منتشر شد.
کد خبر: ۴۷۱۸۶۸
تاریخ انتشار: ۲۷ مرداد ۱۴۰۰ - ۰۳:۴۱ - 18August 2021

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از سمنان، کتاب «گلاب» زندگی و خاطرات شهید امر به معروف و نهی از منکر «لطف‌الله عزّالدین»  است که به قلم «حسن یعقوبی» گردآوری و تدوین شده است.

این کتاب در ۶۲ صفحه‌ شامل ۳۱ خاطره از شهید عزالدین است که با شمارگان ۵۰۰ نسخه در قطع پالتویی در سال ۱۴۰۰ به سفارش ستاد احیا امر به معروف و نهی از منکر استان سمنان و مشارکت اداره‌کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان سمنان توسط انتشارات «صریر» چاپ و منتشر شد.

در بخشی از این کتاب پیرامون معرفی شهید آمده است

«بیستم اسفند ۱۳۵۱، هم‌زمان با سالروز ولادت امام موسی کاظم (ع)، خانه آقا کریم و احترام خانم در روستای چهارقشلاق گرمسار، سرشار از روشنی و صفا و شادمانی شد. خدا به آن‌ها پسری عنایت کرده بود. مادربزرگ، نام لطف‌الله را برایش انتخاب کرد تا نام و یاد پدربزرگ در خانواده زنده بماند. لطف‌الله فرزند دوم بود و خواهری بزرگ‌تر از خود داشت. پدر، اصالتاً سمنانی بود و مادر، گرمساری. آن‌ها چندی بعد به تهران نقل مکان کرده، در خانه‌ای استیجاری ساکن شدند. مادر لطف‌الله در یکی از مدارس جنوب تهران کار می‌کرد. پدر هم در کارخانه‌ای مشغول به کار شد. لطف‌الله دوره ابتدایی را در دبستان ابن‌سینای تهران گذراند. بعد از مدّتی، آن‌ها به گرمسار منتقل شدند. پدر به کشاورزی و دامداری مشغول شد. لطف‌ا‌لله دوره راهنمایی را در مدرسه عمار خواند و سپس به دبیرستان آیت‌الله خامنه‌ای ثبت‌نام کرد و در رشته ریاضی فیزیک به ادامه تحصیل پرداخت.

او از همان دوران کودکی، همراه مادر در برنامه‌های مذهبی شرکت می‌کرد. پرجنب‌وجوش، مؤدب و مهربان بود. با فامیل و همسایگان، با مهربانی و نیکی رفتار می‌کرد.

رابطه‌ای دوستانه و صمیمی با خواهر بزرگ‌ترش داشت. بعد‌ها یک برادر و دو خواهر به جمع گرم خانواده آن‌ها اضافه شدند. لطف‌الله، یار و یاور پدر در کشاورزی و دامداری بود. مدّتی هم در تعمیرگاه دوچرخه و موتور کار می‌کرد. پرتلاش بود و زحمت کش. در کنار این کارها، به ورزش هم می‌پرداخت. فوتبال، والیبال و دوچرخه‌سواری، از ورزش‌های موردعلاقه‌اش بود.

سال ۱۳۶۲ وارد بسیج شد. از بسیجیان فعّال پایگاه شهید بهشتی گرمسار بود و عضو گردان ۴۰۱ عاشورا. سال ۱۳۷۲ در کلاس سوم دبیرستان تحصیل می‌کرد که تصمیم گرفت به خدمت سربازی برود. درس را رها کرد و در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گرمسار به‌عنوان پاسدار وظیفه مشغول خدمت شد. در بخش دبیرخانه سپاه کار می‌کرد. بیشتر وقتش را در پایگاه، کنار دوستان بسیجی‌اش می‌گذراند. مسئول اطلاعات پایگاه بود.

بیست‌وهفتم اردیبهشت ۱۳۷۴ در پایگاه بسیج کنار دوستانش بود. پس از تلاوت قرآن کریم، حوالی ساعت ۱۱ شب، مأموریت گشت در یکی از خیابان‌های گرمسار به او محوّل شد. در مسیر با دو جوان روبه‌رو شد. به آن‌ها تذکّر داد و امر به معروف و نهی از منکر کرد؛ امّا با برخورد تند آن دو مواجه شد. آن‌ها لطف‌الله را مورد ضرب و شتم قرار دادند و در نهایت، او را مظلومانه خفه کردند و به شهادت رساندند. این جوان مؤمن و انقلابی، در شب عید غدیر، مهمان مولایش امیرالمؤمنین (ع) شد. دو روز بعد، در مقابل مسجد جامع گرمسار، خیل عظیمی از مردم شهیدپرور گرمسار، بر پیکر مطهّر شهید لطف‌الله عزّالدین نماز خواندند و او را تا گلزار شهدای امامزاده قاطول مشایعت کردند.

او اولین شهید امر به معروف و نهی منکر استان سمنان است که در راه احیای این فریضه الهی، به فیض شهادت رسید.»

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها