به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، با آغاز سلسله قاجاریه بالاخص نهضت مشروطه در دوره پادشاهی مظفرالدین شاه مجالس روضه در ماه محرم رنگ و بوی سیاسی به خود گرفت و بستر و کانونی برای مبارزه علیه اقدامات و سیاستهای حکومت قاجار تبدیل شد؛ چنانکه از شواهد موجود برمیآید علما و طلاب انجمنهای غیررسمی بهویژه در شهر تهران از این مجالس نهایت استفاده را به عمل آوردهاند. این مجالس نقش مهمی در بسیج نیروها، آگاهیبخشی به تودهها و در نتیجه وادار کردن دولت به عقبنشینی داشت. روحانیان و سخنرانان مشروطهخواه ضمن وعظ، سعی کردند مردم را با افکار و اندیشههای جدید آگاه سازند. این مجالس با استقبال زیادی روبهرو شد. [۱]
علما، وعاظ و مردم در این مبارزه اعمال قاجاریه را با اعمال بنیامیه مقایسه کردند و بدینگونه، مردم حادثه کربلا را با احوال آن روزگار تطبیق دادند. [۲]
با فرارسیدن ماه محرم ۱۳۲۳ ق. زمینه برای خیزش مردم علیه حرکتها و سیاستهای حکومت قاجار فراهم بود. از جمله موضوعهای داغ آن روزها اهانت مسیو نوز بلژیکی به لباس روحانیت بود. علما و روحانیون نیز از فرصت استفاده کرده و ماجرای نوز بلژیکی را علم و عکس او با لباس روحانیت را انتشار دادند. در این میان مردم و طلاب عکس اهانت آمیز نوز را به دست گرفته و در مجلس روضه شرکت و از عمل ضددینی نوز به شدت انتقاد کردند. [۳]
بدین ترتیب جلسات روضهخوانی ماه محرم آن سال به کانون و پایگاهی برای بیان اعتراضهای علما و مردم علیه دولت قاجار تبدیل شد. این جلسهها به صورت پیوسته ادامه یافت و کم کم از دل آن، درخواست مردم برای اصلاح و مشروطهخواهی آشکار گشت.
در روز دوم محرم ۱۳۲۳ ق. انجمن مخفی در خانه ادیب بهبهانی تشکیل شد و وی در این مراسم سخنرانی و درباره لزوم داشتن قانون صحبت کرد: «بیائید فکرتان را منحصرا به اجرای قانون اسلام کنید. اغلب آنچه دیگران دارند از قانون اسلام اتخاذ و اقتباس کردهاند (ز ما دزدیده و بر ما فروشند) پس باید کاری کرد که قانون اسلام در بین ما جاری گردد و از برای دولت هم قانونی که عقلا و دانشمندان بنویسند لازم است..» همچنین در این جلسه بر لزوم هماهنگی و همراه کردن علما برای ادامهی مبارزه تاکید شد. [۴]
در روز سوم محرم، مجلس روضه در منزل سید عبدالله بهبهانی از مجتهدان طراز اول، برگزار شد. منزل ایشان در آن زمان پایگاه مبارزه علیه دولت بود و در این مجلس جمعیت زیادی حضور یافتند. شرکتکنندگان که بیشتر از طلاب مدارس بودند ماجرای اهانت مسیو نوز به لباس روحانیت را مطرح و شروع به عزاداری و گریه و زاری کرده و از اقدامهای خلاف شرع دولت، به شدت انتقاد کردند. آنها در این مجلس مصمم شدند که مسیو نوز را از منصبش عزل کنند. ادامه یافتن مجالس عزاداری، موجب تشدید مبارزه میان مردم و دولت گردید و فضای ضد دولتی خاصی حکمفرما گشت. [۵]
اما با وجود اعتراضهای پیوسته علما و مردم، دولت توجه و اعتنایی به خواستههای آنان نکرد. دولت تصور کرد که با بیاعتنائی میتواند اوضاع را کنترل کند و خشم مردم را فرو نشاند. اما مردم همچنان بر خواستههای خود تاکید داشتند.
در روز هفتم محرم، آیتالله سید عبدالله بهبهانی به درخواست مردم و طلاب به منبر رفت و برای مردم سخنرانی کرد. ایشان در این منبر عزل مسیو نوز را خواستار شد. در این راستا، وی و دیگر علما عریضهای برای شاه نوشتند و با وجود کارشکنی درباریان؛ این عریضه در روز نهم محرم به دست مظفرالدین شاه رسید. شاه جواب داد که پس از عاشورا درخواست آنان را عملی خواهد ساخت. دستخط شاه بر بالای منبر خوانده شد اما این پاسخ علما، طلاب و مردم را راضی نکرد چرا که آنها احتمال دادند در این پاسخ شاه فریب و نیرنگی نهفته باشد. [۶]
از طرفی دولت قاجار برای کنترل حرکت مردم و جلوگیری از هرگونه حرکتی در روز عاشورا، حرکت دستهها در داخل شهر را ممنوع کرد اما مردم به پا خواسته با هدایت علما و بیتوجه به این اقدام دولت، روز عاشورا در شهر به حرکت درآمدند. دولت نیز برای کنترل اوضاع در اقداماتی امنیتی و به بهانهی محافظت از خارجیان، در درب خانه فرنگیها سرباز گذاشت و سربازها به این بهانه شب و روز در خیابانها گردش کردند. [۷]
شایان ذکر است در این دهه، اعلامیههای بسیاری بر ضد عینالدوله و مسیو نزوز بلژیکی و سعیدالسلطنه وزیر پلیس، در شهر پخش شد. [۸]
پس از پایان یافتن دهه عزاداری، علما و مردم کوشیدند برای رسیدن به خواستههایشان مجالس روضه را همچنان برپا کنند. از اینرو پس از عاشورا، برگزاری مجلسهای روضه همچنان ادامه یافت. در ۱۲ محرم جلسهی انجمن مخفی در خانه ناظمالاسلام کرمانی، تشکیل شد. در این جلسه آیتالله سیدعبدالله بهبهانی بر منبر رفت و درباره عهدشکنی حکومت، ظلمهای مسیو نوز به تجار و تسلط وی بر گمرگ و موضوع عکس او با لباس روحانیت صحبت کرد. [۹]
در آستانه محرم سال ۱۳۲۴ قمری دولت قاجار با تجربهای که از محرم سال قبل داشت تدابیری را برای کنترل مراسم عزاداری آن سال اتخاذ کرد. در این راستا عینالدوله به فکر تبعید وعاظ افتاد. یکی از این وعاظ سید جمالدین واعظ بود. بعد از بازگشت علما از تحصن حرم عبدالعظیم (ع) مظفرالدین شاه از سید جمال ناراضی و خواهان تبعید وی شد اما مشروطه خواهان اعلام کردند مخالف تبعید وی هستند. عینالدوله اعلام کرد که چون منبرهای او باعث تحریک مردم و بر هم خوردن اوضاع میشود بهتر است در دهه عاشورا در تهران نباشد. حتی تهدید کرد در صورت خارج نشدنش از تهران او را خواهد کشت. نخست قصد داشتند وی را به مشهد تبعید کنند. در نهایت تصیم گرفته شد به قم تبعید شود. در نهایت سیدجمال راهی قم شد.
در روز نهم محرم آیتالله بهبهانی و عینالدوله صدر اعظم و نیرالدوله حاکم تهران سه تلگراف به قم مخابره و اجازه بازگشت وی را به تهران دادند. سید جمال دو روز دیگر در قم ماند. سپس غروب روز سیزدهم وارد حرم عبدالعظیم (ع) شد. طلاب و تجار در صد بر آمدند که او را با احترام وارد تهران کنند که برخی صلاح ندانستند. [۱۰]
شایان گفتن است غیر از سید جمال واعظ، کسانی همچون حاجی میرزا حسن رشدیه، مجدالاسلام کرمانی و میرزا آقای اصفهانی نیز تبعید شدند. [۱۱] بنابراین محرم آن سال با محدودیتهای ایجاد شده از سوی حاکمیت بر خلاف انتظار با ملایمت آغاز و با آرامی تمام شد. [۱۲]
چندی پس از پیروزی نهضت مشروطه مظفرالدین شاه فوت کرد و محمدعلی شاه به تخت سلطنت نشست. محمدعلی شاه با مشروطه خواهان روابط خوبی نداشت و در صدد الغای مشروطیت بود؛ بنابراین رقابتی سخت میان محمد علی شاه ومشروطه خواهان درگرفت. با فرارسیدن محرم ۱۳۲۵ ق در این میان، سید جمالالدین واعظ، ملکالمتکلمین، شیخ علی زرندی و بهاءالواعظین، در مجلسهای روضهها داد سخن داده و مردم را تشویق و ترغیب به عدالت و حفظ قانون و آزادی و عدالت کردند. [۱۳]
این کشمکش در محرم سال بعد نیز قابل مشاهده است. در محرم ۱۳۲۶ ق. به دلیل این درگیریها، مراسم عزاداری ماه محرم از رونق چندانی برخوردار نبود. در محرم این سال هنگامی که شاه قصد داشت وارد تکیه دولت شود و مردم تجمع گستردهای در اطراف تکیه داشتند فراشان و سربازان قصد جلوگیری از ورود مردم به داخل تکیه را داشتند. جالب است گروهی دست به طپانچه برده و آماده درگیری بودند. در این میان ماموران نتوانستند از ورود جمعیت جلوگیری کنند و بر اثر ازدحام جمعیت شماری زخمی شدند.
در محرم این سال در منزل سید عبدالله بهبهانی مجلس روضه برقرار بود. در این مجلس انجمنها حضور یافتند و نسبت به اقدامات دولت اعتراض کردند. در یکی از این مجالس سیدجمال واعظ بر منبر رفت و سخنرانی تندی علیه حکومت ایراد کرد. [۱۴]
همچنانکه که اشاره شد مجالس ماه محرم این سال از رونق چندانی برخوردار نبود تا جائی که در مراسم مسجد شیخ عبدالحسین که همه ساله از شکوه خاصی برخوردار بود، آن سال کم رونق بود. [۱۵].
اما کشمکش میان مشروطه خواهان و محمد علی شاه به طور موقت به نفع شاه پایان یافت و در روز سهشنبه ۲۳ جمادی الاولی ۱۳۲۶ به دستور محمد علی شاه، لیاخوف روسی مجلس شورای اسلامی را محاصره و به توپ بسته و عده زیادی را کشت. کم رونقی مراسم محرم در سال ۱۳۲۷ ق. نیز ادامه یافت. [۱۶]
در محرم سال ۱۳۲۸ ق. مجالس روضهخوانی به محلی برای انتقاد مشروطهخواهان از اعمال محمدعلی شاه، تبدیل شد. [۱۷] از جمله وقایع اواخر دورهی قاجار میباید به حادثه محرم سال ۱۳۳۰ ق. تبریز اشاره کرد. پس از تهاجم قوای روس به ایران و تسلط آنها بر شهر تبریز، ثقةالاسلام تبریزی را به همراه چند نفر دیگر بازداشت کردند و در صدد اعدام آنان بر آمدند. از این رو، نیروهای روس، شب عاشورا سربازخانهی محل اقامتشان را به صورت یک دژ مستکم در آوردند و صدها سرباز مسلح در روی بامها و اطراف به نگهبانی گماشتند.
همچنین چندین عراده توپ و مسلسل در نقاط مرتفع قرار دادند و چند دار در وسط سربازخانه بر پا ساختند. ساعتی پس از نیمه شب عاشورا، ثقهالاسلام را به همراه چند نفر دیگر از کنسولخانه به سربازخانه، آوردند. صبح عاشورا نیز آنها را به حیاط سربازخانه آورده و بر دار آویخته و به شهادت رساندند. [۱۸]
در اواخر دوره قاجار متاثر از اوضاع و شرایط سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور، از شمار مجالس عزاداری، مخصوصا شبیهخوانی به شدت کاسته شد. از طرفی دیگر، دستهگردانی هم زیاد نبود و کم کم به شب عاشورا و اربعین و ۲۸ صفر منحصر شد. [۱۹]
پینوشتها
۱- فاروق، خارابی، انجمنهای عصر مشروطه، تهران: موسسهی تحقیقات و توسعهی علوم انسانی، ۱۳۸۶. صص ۱۷۸-۱۷۹.
۲- ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان به اهتمام علیاکبر سعیدی سیرجانی، ج ۲، تهران: پیکان، ۱۳۷۶، صص ۳۷۷ و ۴۹۱.
۳- عبدالحسینخان سپهر، یاداشتهای ملک المورخین و مرآت الوقایع مظفری، با تصحیح و توضیحات و مقدمههای دکتر عبدالحسین نوائی، تهران: زرین ۱۳۶۸، صص ۱۲۳.
۴- ناظم الاسلام کرمانی، ج ۲، پیشین، صص ۲۶۶-۲۶۸.
۵- یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج ۲، تهران: فردوسی، ۱۳۶۲ صص ۴.
۶- یاداشتهای ملک المورخین، پیشین، صصص ۱۲۶-۱۲۷.
۷- همان.
۸- همان، ص ۱۲۷.
۹- تاریخ بیداری ایرانیان، ج ۲، پیشین، صص ۲۶۶-۲۶۸.
۱۰- تاریخ بیداری ایرانیان، ج ۲، پیشین، صص ۳۷۲-۳۷۴.
۱۱- محمد اسماعیل رضوانی، انقلاب مشروطیت ایران، تهران: کتاب جوان، بی تا، ص ۱۰۸.
۱۲- روزنامهی خاطرات عزیز السلطان «ملیجک ثانی» به کوشش محسن میرزائی، ج ۲، تهران: زریاب، ۱۳۷۶ ص ۸۷۹.
۱۳- تاریخ بیداری ایرانیان ج ۴، پیشین، صص ۸۶-۸۷ و ۸۹.
۱۴- روزنامهی خاطرات عزیز السلطان «ملیجک ثانی» ج ۲، صص ۱۱۶۵-۱۱۱۶ و ۱۱۰۷.
۱۵- روزنامه خاطرات عین السلطنه (قهرمان میرزا سالور) به کوشش مسعود سالور و ایرج افشار، ج ۳، تهران: اساطیر، ۱۳۷۷، ص ۱۹۴۱.
۱۶- تاریخ بیداری ایرانیان، ج ۵، پیشین، ص ۲۸۳.
۱۷- خاطرات عزیز السطان، ج ۳، پیشین، ۱۶۷۷.
۱۸- مهدی ملک زاده، تاریخ انقلاب مشروطیت در ایران، کتاب هفتم، تهران: علمی، ۱۳۷۱، صص ۱۵۳۰-۱۵۳۵.
۱۹- عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی اداری ایران در دورهی قاجار، ج ۳، تهران: زوّار ص ۴۶۰.
محقق: اکبر فلاحی
انتهای پیام/ 118