به گزارش دفاعپرس از کردستان، «سید شهابالدین حسینی» اول فروردین سال ۱۳۳۱ در روستای «کول» از توابع شهرستان «دیواندره» بهدنیا آمد. پدرش «سید سعدالدین» از روحانیان مؤمن و متعهد منطقه بود؛ بنابراین «سید شهابالدین» از کودکی با قرآن کریم انس یافت و در کنار پدرش به دعا و نماز میایستاد و به صفای دل و روح خود میپرداخت، این انس و صفا را تا پایان عمر خود حفظ کرد و تحصیلات مقدماتی را از پدرش فرا گرفت.
وی ۱۰ تا ۱۴ سالگی را در مدرسه دولتی شهرستان «دیواندره» تحصیل کرد و پس از آن به «کول» بازگشت و همراه پدرش به کشاورزی پرداخت و ضمن کار کشاورزی، از دانش و معلومات پدر روحانی خویش بهرهمند میشد. «سید سعدالدین» وقتی که فرزندش ۲۱ ساله شد، درگذشت. وی همواره مردم را به راه راست هدایت و برای جوانان کلاسهای درس در مسجد روستا برقرار کرده بود و آنان را با قرآن کریم و معارف اسلامی آشنا میساخت.
مردم روستای کول «سید شهابالدین» را که اول مبانی فقهی مذهب شافعی را آموخته بود، بهجای پدرش به امامت جمعه و جماعت خویش برگزیدند؛ بنابراین وی نیز به ارشاد و حمایت مردم پرداخت و آنان را از فساد و تباهی دربار و کانونهای مختلف قدرت شاهنشاهی آگاه کرد و روح امید را در دلهای آنان برای برپایی حکومت اسلامی زنده کرد.
ملا «سید شهابالدین حسینی» پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای استقرار حکومت جمهوری اسلامی قد برافراشت با تمسک به آیات و احادیث، به مبارزه با گروهکها پرداخت و ذهن مردم را از تشکیکهای آنان رها و تبلیغات گروهکها را برای فریب مردم بیاثر ساخت.
کردار و گفتار ملا «سید شهابالدین حسینی» سبب شد که گروهکها و افراد ضد انقلاب نسبت به او کینه عمیق ورزند؛ بنابراین او را از منزلش ربودند؛ اما پس از ۲ ماه بر اثر فشار مردم مجبور شدند او را در قبال مبلغ هنگفتی پول آزاد کنند.
ملا «سید شهابالدین حسینی» پس از آزادی از بند گروهکها، باز هم به مبارزه خود علیه آنان ادامه داد؛ بنابراین وقتی گروهکهای منافق عزم او را در مبارزه استوار دیدند، هشتم شهریور سال ۱۳۶۳ وی را دستگیر کرده و به خارج از روستا بردند و با شلیک چند گلوله او را به شهادت رساندند.
مردم پس از چندساعت پیکر پاک شهید ملا «سید شهابالدین حسینی» درحالی که در خون و خاک افتاده بود را برداشتند و پس از تشییع در آرامستان روستای کول به خاک سپردند. از این شهید والامقام یک فرزند به یادگار مانده است.
انتهای پیام/