وصیت‌نامه شهید «فریبرز اشجعی»؛

زیر بار سنگین و پر مشقت ذلت نخواهم رفت

در فرازی از وصیت‌نامه شهید «فریبرز اشجعی» آمده است: به خدا قسم بار سنگین چرخ‌های تانک را بر روی سینه‌ام تحمل می‌کنم، اما زیر بار سنگین و پر مشقت ذلت نخواهم رفت؛ زیرا که حسین (ع) این را به ما آموخته که مردن با عزت به از زندگی با ذلت.
کد خبر: ۴۷۴۸۵۲
تاریخ انتشار: ۱۰ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۹:۰۷ - 01September 2021

زیر بار سنگین و پر مشقت ذلت نخواهم رفتبه گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از رشت، دفاع مقدس روایتگر حماسه و ایثار فرزندان معنوی حضرت روح‌الله و انقلاب اسلامی است؛ پیران و جوانان نابی که با عشق به الله و سربازی اسلام، پا به معرکه جنگ و جهاد گذاشتند و حماسه‌هایی از جنس نور و ایثار و شهادت آفریدند.

بی‌شک آشنایی با سبک زندگی، راه، مرام و شخصیت الهی این شهیدان والامقام، درس زندگی و راه و روش متعالی است برای ما جاماندگان و گرفتار در این دنیای خاکی.

«فریبرز اشجعی» یکی از این شهدای والامقام است که در نوزدهم اردیبهشت ۱۳۴۵ در شهرستان «آستارا» به دنیا آمد و در ۱۰ شهریور ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ در منطقه «حاج عمران» عراق بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید.

وصیت نامه شهید:

خدایا، تو بیشترین نعمت را به من دادی، اما بیشترین نافرمانی‌ها و معصیت‌ها را انجام دادم.

خدایا، تو بیشترین لطف و مرحمت خود را بر من عطا نمودی، ولی من قدر آن را ندانستم.

 خدایا، تو بزرگترین رحم کننده‌ای و من معصیت کار؛ محتاج به رحم و بخشش تو هستم.

 خدایا، نمی‌دانم از چه بگویم؛ آیا از کثرت گناهانم که بر دوشم سنگینی می‌کند؟

 باید بر مظلومیت اسلام گریه کرد؛ اسلامی که با رنج‌های پیامبر اسلام (ص) و حتی قبل از آن با رنج دیگر پیامبران آغاز شد و با فرق شکافته علی (ع) روح تازه در آن دمیده شد.

خدایا، آرزو دارم در راهت به دردناک‌ترین زخم‌ها کشته شوم اگر صبرم دهی؛ دوست دارم که به دست شقی‌ترین آدم‌ها کشته شوم، اگر لایقم دانی.

خدایا، اگر چه علم من اندک است، اما تو مرا لایق دانستی که در این سنگر (دانشگاه) خدمت کنم.‌ای منافق و یا هر کس که می‌خواهی در مقابل اسلام بایستی، بدان که تا یک مسلمان و حزب اللهی در این دنیا هست نمی‌گذارد آب خوش از گلویتان پایین برود؛ مگر می‌توان با کوه عزم و اراده جنگید؟ مگر می‌توان با ایمان و عشق جنگید؟ نه، نه نمی‌توانید.

تصور می‌کنید با کُشتن می‌توانید ما را خاموش کنید، زهی خیال باطل؛ به خدا قسم اگر چشم هایمان را کور کنید و نور دیده را از چشمان مان بگیرید نمی‌توانید نور الهی را در قلبمان خاموش کنید.

 به خدا قسم بار سنگین چرخ‌های تانک را بر روی سینه ام تحمل می‌کنم، اما زیر بار سنگین و پر مشقت ذلت نخواهم رفت؛ زیرا که حسین (ع) این را به ما آموخته که مردن با عزت به از زندگی با ذلت.

اگر سرمان را از تنمان جدا کنند نخواهیم گذاشت یک مو از قوانین اسلام را از پیکرۀ آن جدا کنند؛ چون اسلام، اسلام است و هر کس اسلام را می‌خواهد باید همه جوانب آن را رعایت کند تا رستگار شود.

 خدایا، در پایان این درد دل را با تو دارم و تمنا دارم که بر طول عمر رهبرم بیفزایی.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار