وصیت‌نامه شهید «جلیل مدیری»:

به مادیات دنیا بند نباشید؛ دنیایى که به شما اصلا تعلق ندارد، صاحب اصلى خداست

شهید «جلیل مدیری» در فرازی از وصیت‌نامه خود آورده است: من به شما آدم‌هایى که این قدر جان خود را دوست مى‌دارید مى‌گویم که اینقدر به خودتان ننازید و این قدر به مادیات دنیا بند نباشید. دنیایى که به شما اصلا تعلق ندارد و درحقیقت صاحب اصلى خداست.
کد خبر: ۴۷۶۱۱۵
تاریخ انتشار: ۱۶ شهريور ۱۴۰۰ - ۲۲:۳۳ - 07September 2021

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از یزد، دفاع مقدس گنجینه‌ای ماندگار از حضور عارفانه انسان‌های برگزیده خداست که شهادت‌طلبی و ایثارگری را می‌توان از جمله خصوصیات بارز اخلاقی‌شان نام برد. شهیدانی که هرکدام نمونه و الگوی ایستادگی و مقاومت هستند، که جان برکف برای دفاع از ارزش‌ها و آرمان‌های کشورشان دل به دریا زدند و در کربلای ایران، حماسه‌های بی‌بدیل خلق کردند و پیروز شدند.

شهید «جلیل مدیری» یکی از چهار هزار شهید استان یزد است که در ادامه، وصیت‌نامه این شهید والامقام را از نظر می‌گذرانیم.

شهید جلیل مدیری ۲ اردیبهشت ۱۳۴۳ در شهرستان یزد به دنیا آمد و تا چهارم متوسطه در رشته راه و ساختمان تحصیل کرد. وی راننده لودر بود. با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان پاسدار راهی جبهه‌های حق علیه باطل شد. سرانجام ۱۱ شهریور ۱۳۶۳ در جاده کوشک نصرت اهواز بر اثر اصابت ترکش خمپاره به دست و سینه به شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهدای خلدبرین یزد به خاک سپرده شد.

وصیت‌نامه شهید:

«بسم‌الله الرحمن الرحیم أَیْنَمَا تَکُونُوا یُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ وَلَوْ کُنْتُمْ فِی بُرُوجٍ مُشَیَّدَةٍ» هرکجا باشید مرگ شما را فرا مى‌گیرد اگر چه در برجهاى محکم و قوى باشید. (سوره نسا آیه ۷۸)

به نام خدایى که ما همه از او هستیم و به سوى او بازمى‌گردیم. خدایى که مرگ و زندگى و جان و مال و عزت و همه چیز ما دست اوست و اوست که یکى را با عزت و جلال مى‌میراند و با سعادت و یکى را با خفت و خوارى؛

و با درود و سلام فراوان به امام امت حامى قرآن و یاران با وفایش همچون بهشتى عزیز و رجایى و باهنر و... که درخون خود غلطیدند و تسلیم این جانیان شرق و غرب و امپریالیسم جهانخوار به سرکردگى آمریکاى جنایتکار نشدند و در آن سپیده دم آزادى و در آن زمان که صداى الله اکبر بلند مى‌شود و بانگ خروس‌ها درفضا طنین‌انداز مى‌شود آن موقع دست دعا به سوى آسمان بلند مى‌کنم و مى‌گویم: «خدایا خدایا تا انقلاب مهدى خمینى رانگهدار»، چون این یک تکلیف شرعى است که جوان‌ها به جبهه بروند تا کسانى که در جبهه هستند خسته نشوند.

من در این جا تکلیف خود دانستم که دین خود را ادا کنم اگر ما نرویم پس چه کسى به جبهه برود. پیرمرد‌ها بروند پیرزن‌هاى ما. هر کسى وظیفه‌اى دارد و وظیفه ما در این موقعیت جنگیدن و راندن دشمنان به بیرون و پاک کردن مرز خودمان از دست اجانب و بیگانگان است و من به شما آدم‌هایى که این قدر جان خود را دوست مى‌دارید مى‌گویم که اینقدر به خودتان ننازید و این قدر به مادیات دنیا بند نباشید. دنیایى که به شما اصلا تعلق ندارد و درحقیقت صاحب اصلى خداست.

این امانت چند روزى دست ماست بله این امانتى است که همین چند سال‌ها دست شماست و شما باید این امانت را خوب نگهدارید و طورى از آن استفاده نکنید که در آن دنیا عذاب ببینید. اسراف نکنید، کارهاى حرام نکنید و خلاصه هرکار که برضد گفته‌هاى قرآن است انجام ندهید.

همیشه خدا را به یاد داشته باشید، چون اوست که همه کار‌ها را درست مى‌کند و گر نه از دست بنده او هیچ کارى ساخته نیست و من در اینجا به شما مى‌گویم که شما هر چه کردید و امام امت. مبادا او را تنها بگذارید هر چه شما کردید و امام بزرگوارمان، چون ما مرده بودیم و او زنده‌مان کرد.

به هرحال اى بعضى از انسان‌ها، گول زرق و برق دنیا را نخورید، چون عاقبت همه ما زیر خروار‌ها خاک است خاکى که پست‌ترین چیز روى زمین است و تنها چیزى که از انسان برروى زمین مى‌ماند یکى کارهاى خوب انسان و خوبیهاى اوست که او را جاوید نگه مى‌دارد و سعى کنید از آن افرادى باشید که در دل همه همیشه جاى دارند.

من در اینجا خواستم وصیت‌نامه‌اى بنویسم، چون به جبهه حق علیه باطل مى‌روم در آنجا مرگ و زندگى دست خود انسان نیست دست خدا است اگر لیاقت شهید شدن داشتم به این ترتیب وصیت مى‌کنم اول از همه از پدر و مادر عزیزم مى‌خواهم که من را و کارهاى من را ببخشند که من را به اینجا رساندید من هیچ بودم و شما با سختى و زجر من را بزرگ کردید مبادا از من دلگیر باشید مبادا من را حلالم نکنید، چون اگر من را نبخشید من درپیش خداى خود مسئولم و ناراحت و با عرض معذرت از خواهرم که اینقدر او را اذیت کردم مى‌خواهم که مرا ببخشد.

همچنین برادرم از او مى‌خواهم که مواظب پدر و مادرمان باشد من که به آن‌ها خدمتى نکردم شاید او به آن‌ها خدمت کند و همچنین از خاله‌هایم و عمه‌هایم و تمام بچه‌هاى طایفه مى‌خواهم که اگر در این مدت عمرم کدورتى بینمان بوده یا به وجود آمده من را ببخشند و از همه پوزش مى‌طلبم و وسایلم را به برادرم مى‌دهم هرچه هست.

با عرض معذرت از همه شما خداحافظى مى‌کنم. درضمن ۴ روزه قرضى دارم و درضمن برایم نماز قرضى بخوانید. اگر عروسى یا جشنى است خواهشمندم به خاطر من به هم نزنید. متشکرم.

مبادا براى من گریه کنید من راضى نیستم. دوباره از پدر و مادرم معذرت مى‌خواهم هر چه آن‌ها را ناراحت کردم مخصوصا پدرم من را ببخشد و حلالم کنید.

والسلام - با التماس دعا، جلیل مدیرى

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار