به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس، حضرت رقیه (س) در مدینه چشم به جهان گشود. وی در سن سه سالگی همراه با پدر بزرگوارشان، امام حسین (ع) عازم کربلا شدند.
حضرت رقیه (س) بعد از شهادت امام حسین (ع) و اصحاب ایشان در صحرای کربلا، همراه با اسرا به کوفه و شام برده شد و در مسیر چهل منزل راه شهر شام، رنجهای فراوانی دید و در آنجا یزید دستور داد تا سر بریده امام حسین را به نزد حضرت رقیه ببرند.
روایت حضرت «رقیه (س)» از وقایع روز عاشورا
در کتاب الامالى شیخ صدوق پیرامون حضرت «رقیه (س)» آمده است: «فاطمه بنت الحسین (ع)» بیان کردند در روز عاشورا هنگامی که لشکر دشمن برای غارت کاروان اسرای کربلا به آنان حمله میکنند فردی شروع میکند به کندن خلخال دختر «امام حسین (ع)» و در عین حال گریه میکرده است، آن دختر گرامى دلیل گریه مرد را میپرسند و مرد میگوید ناراحتم که خلخال از پای دختر «پیامبر خدا (ص)» بر میدارم، «فاطمه بنت الحسین (ع)» به او میفرماید: خوب این کار را انجام نده مرد میگوید میترسم که من این کار را انجام ندهم و کسی دیگر بیاید و خلخال را از پای شما بر دارد، موثقترین روایت پیرامون «حضرت رقیه (س)» در کتاب مقاتل بیان شده است و تنها کتابهایى که نقل مستقیم از مقاتل دارند مورد استناد هستند.
چگونگی شهادت و مرقد مطهر «حضرت رقیه (س)»
بعد از واقعه عاشورا دشمن تمام کسانی را که زنده مانده بودند، اسیر کرد. میان این اسرا، یک دختر کوچک هم دیده میشد. این دختر کوچک رقیه بود. رقیه دختر امام حسین (ع) که حالا بعد از شهادت پدرش به همراه عمهاش زینب و اسرای دیگر بهطرف شام میرفت.
از داخل خرابههای شام، صدای یک کودک به گوش میرسید. تمام کسانی که در میان اسرا بودند، میدانستند که این صدای رقیه دختر کوچک امام حسین است. رقیه از خواب بیدار شده بود و سراغ پدرش را میگرفت. گویا خواب پدرش را دیده بود. در این حال یزید، دستور داد سر امام حسین (ع) را به رقیه نشان بدهند. وقتی حضرت رقیه (س) سر بریده پدرش امام حسین (ع) را دید، با فریاد و ناله خودش را روی سر بریده پدرش انداخت و همان جا، از دنیا رفت.
یکی از نشانههای شهادت دختر سه ساله «امام حسین (ع)»، مظلومیت «اهل بیت (ع)» و در عین حال رذالت و شقاوت دشمنان ایشان است.
انتهای پیام/ ۹۱۱