گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ رسول حسنی؛ دفاع مقدس حادثهای عظیم در تاریخ معاصر بود که اثرات و برکات آن هنوز قابل مشاهده است. دفاع مقدس توانست فرهنگی را در کشور نهادینه کند که برای رسیدن به آن باید دهها سال هزینه کرد. دفاع مقدس سبب شد روحیه خودباوری و کشف استعدادهایی که تا آن روز مورد غفلت واقع شده ظهور و بروز پیدا کند.
حضرت آیتالله خامنهای سند متغن و گویای دفاع است و از آنجایی که در طول هشت دفاع مقدس به طور مستمر و از نزدیک با جنگ تحمیلی درگیر بودند و تجربه نزدیک از جبههها داشتند، خاطرات ارزشمندی از آن سالها دارند که توجه به آنها میتواند تصویر تازهای از جنگ تحمیلی ارائه دهد.
«به روایت رهبر» که قسمت اول آن را در ادامه میخوانید، نگاهی است به خاطرات رهبر معظم انقلاب اسلامی از جنگ تحمیلی که مناسب هفته دفاع مقدس منتشر خواهد شد.
حمایت شرق و غرب از عراق در جنگ تحمیلی
لشکرهای رژیم صدام در اول جنگ، لشکرهای معدودی بودند، امکاناتشان هم امکانات متعارف بود [اما] با گذشت زمان، روزبهروز به این امکانات افزوده شد. خب جنگ امکانات را از بین میبرد، امکانات را کم میکند؛ هرچه جنگ پیش میرفت، امکانات رژیم بعثی چند برابر میشد؛ چه کسی به او میداد؟ فرانسه، انگلیس، آلمان، آمریکا؛ شوروی هم که ضد آمریکا بود، در این قضیه همراه آمریکا وارد میدان شد، آن هم به دلیل خاص خود: [چون] شوروی تعداد نسبتاً زیادی جمهوریهای مسلمان دارد؛ حرکت اسلامی، انقلاب اسلامی در ایران موجب میشد که آن جمهوریها به فکر هویت اسلامی خودشان بیفتند.
دولت شوروی حاضر نبود، لذا او هم در در قضیه جنگ علیه ما و کنار آمریکا، دشمن دیرین خودش ایستاد. هدف همه قدرتهای مسلط دنیا که پشت سر صدام قرار گرفتند برای این بود که جمهوری اسلامی را از بین ببرند؛ هدف، فتح خرمشهر یا قصر شیرین یا مانند اینها نبود، هدف این بود که بیایند؛ کمااینکه همان اول کار صدام گفت که ما امروز اینجا مصاحبه میکنیم، یک هفته دیگر در تهران مصاحبه خواهیم کرد؛ اینجوری برنامهریزی کرده بود. یعنی جنگ تحمیلی یک توطئه عظیم بینالمللی علیه جمهوری اسلامی تازه پدید آمده بود.
جمهوری اسلامی، آن روز نه نیروهای مسلح منظمی داشت و نه دستگاه اطلاعاتی منسجمی. اول انقلاب بود، همهچیز بههم ریخته بود. جمهوری اسلامی تنها چیزی که داشت، ملت باایمان و رهبر مقتدری مثل امام بزرگوار بود؛ این تنها چیزی بود که ملت داشت. فرانسه پیشرفتهترین هواپیماها و بالگردهای خودش را به عراق داد؛ همین کشور آلمان، سلاح شیمیایی در اختیار رژیم صدام گذاشت برای اینکه بتواند در جبهههای جنگ از مواد شیمیایی استفاده کند.
انگلیسها کمک کردند، آمریکاییها کمک کردند، نقشههای جنگی و ماهوارههایشان کمک کردند، همه دستگاههای شیطانی عالم به این شیطان بدبخت متکبر مغرور خودخواه یعنی صدام کمک کردند. تلاش کردند که این جنگ به وجود بیاید و ادامه پیدا کند و با پیروزی عراق تمام بشود. البته همه این تلاشها مثل تیری بود که به سنگ بخورد، علیرغم همه کمکهایی که طی هشت سال به عراق شد، نتوانستند یک وجب از خاک جمهوری اسلامی را در اختیار بگیرند، در طول هشت سال، ملت ایران بر تمام این قدرتها پیروز شد.
«در دیدار جوانان شرکت کننده در کاروانهای راهیان نور 19 اسفند 1396»
رشد علمی ایران به برکت انقلاب
جوانهای ما [در ابتدای جنگ تحمیلی] در نیروی هوایی، همت کردند و وارد میدان شدند؛ دستهای معجزهگر خودشان را به کار انداختند و همان هواپیماهایی که به ما گفته میشد زمینگیر خواهند شد، تا آخر جنگ کار کردند و تا امروز هم همانها دارند کار میکنند. این معجزه دستها را انقلاب بهوجود آورد. انقلاب به ایرانی شخصیت داد، هویت داد، جرئت داد، او را تشویق کرد به اینکه نیروی درونی خودش را به کار بیندازد. نتیجه این شده که ما در بین اینهمه کشور دنیا در رتبه پانزدهم علمی قرار بگیریم؛ این خیلی حرف بزرگی است. ایران بعد از انقلاب با فشار جنگ، با تحریم، با اینهمه مشکلات توانست خودش را برساند به این سطح؛ این را انقلاب به ما داد. این تواناییها را، [این] «هر کاری میتوانید بکنید» را از انقلاب و نیز از تأمینکنندگان امنیت کشور بدانید.
«در یدار شرکت کنندگان در نهمین همایش ملی «نخبگان فردا» 22 مهر 1394»
شهیدباقری و باکری؛ نمونه بروز استعدادها در دفاع مقدس
مسئله دفاع مقدس علاوه بر اینکه یک آزمون بزرگی برای ملت ایران بود، آزمونی برای بروز استعدادها هم بود، دفاع مقدس وسیلهای شد برای اینکه استعدادهای مکنون در انسانها، به شکل عجیبی بروز کند. مثلا در سپاه، شما ملاحظه میکنید یک جوانی وارد میدان جنگ میشود در حالی که از مسائل نظامی هیچ اطلاعی ندارد و وارد نیست، در ظرف یک سال، یک سال و نیم، دو سال تبدیل میشود به یک استراتژیست نظامی؛ این خیلی مهم است.
مثلا فرض کنید شهید حسن باقری بلاشک یک طراح جنگی است. هرکس منکر این معنا باشد، اطلاع ندارد؛ والا کسی اطلاع داشته باشد، خواهد دید که واقعاً این جوان بیست و چند ساله یک طراح جنگ است. این مسیر حرکت از یک سرباز صفر به یک استراتژیست نظامی، یک حرکت بیست ساله، بیست و پنج ساله است؛ این جوان در ظرف دو سال این حرکت را کرده است! این خیلی نکته مهمی است. مثلا شهید باکری؛ ایشان در آغاز جنگ یک جوان دانشجو است که تازه فارغالتحصیل شده؛ حالا چند ماه یا یک مدتی هم در پادگانها گذرانده، بعد هم به دستور امام که [گفتند] از پادگانها بیایید بیرون، آمده بیرون.
مثلا مهر ماه سال ۵۹ شهید باکری یک چنین حالتی دارد. بعد شما نگاه کنید در عملیات بیتالمقدس، در عملیات خیبر، قبل آن در عملیات فتحالمبین، این جوان یک فرماندهی زبده نظامی است که میتواند یک لشکر را، در بعضی جاها یک قرارگاه را حرکت بدهد و هدایت کند و کار کند. این عجیب نیست؟ این معجزه نیست؟ اینها معجزه انقلاب است.
این جوانها توانستند یک ارتش مجهز پشتیبانیشده از سوی قدرتهای بزرگ را، با آن همه ساز و برگ در عملیاتهای فوقالعاده عجیبی، آنچنان در محاصره بیندازند که آنها خودشان حیرت کنند. فرض کنید در عملیات فتحالمبین طراحیهای همین نیروهای جوان ما، همین بچههای ما موجب شد که دشمن ناگهان احساس کند که این نیرویی که در مقابل او است و دارد با او میجنگد، از پشت سر دارد به او حمله میکند. این مهم نیست؟ این کوچک است؟ این قابلیت ندارد که درباره آن کار شود، فکر شود، تحقیق شود، کار هنری شود؟
در عملیات بیتالمقدس دو سه لشکر مجهز دشمن ناگهان احساس میکنند در محاصره قرار گرفتند؛ در این صحرای منطقه خوزستان از شمال دارد به آنها حمله میشود، از شرق دارد به آنها حمله میشود، از این طرف دارد به آنها حمله میشود.
پس اهمیت و صحت طراحیهای جوانهای ما، این استعدادهای برجسته، از جمله اینجا معلوم شد که یک لشکر مجهز، یک نیروی مسلح از همه جهت مجهز که هم ژنرالهای کارکشته و قدیمی و افسران برجسته به قول خودشان داشتند، هم از طرف دشمنان ما در سطح جهانی به اینها کمک میشد، به اینها دستور داده میشد، روش یاد داده میشد، حتی تاکتیک به اینها تعلیم داده میشد؛ این ارتش آنچنانی در مقابل طراحیهای جوانهای ما دست و پایشان بسته میشد، کم میآوردند و مغلوب میشدند؛ این دلیل چیست؟ این دلیل این است که کار در اینجا دارای یکچنین عظمت و اهمیتی است.
«در دیدار اعضای ستاد بزرگداشت سراداران و 10 هزار شهید استان مازنداران 25 آذر 1392»
ادامه دارد...