گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ سید رضا اورنگ؛ فیلمهای جنگی همواره برای مخاطبان جذاب بوده و هستند. زیرا بخشی از واقعیت تاریخیاند که توسط هنرمندان سینما به تصویر درآمده و به تماشا گذاشته میشوند. تعداد فیلمهایی که در این ژانر ساخته شده به راحتی قابل شمارش نیست. بسیاری از این آثار در آسمان تاریخ سینمای جهان میدرخشند.
امروز نیز با اینکه دهها سال از زمان جنگهای جهانی اول، دوم، جنگ ویتنام و... میگذرد، اما همچنان درباره وقایع آنها فیلم ساخته شده و میشود.
کشور بزرگ ایران نیز چند دهه پیش مورد تجاوز بعثیها قرار گرفت که با مقاومت و دلاوری مردم و رزمندگان ایرانی با خفت و خواری خاک مقدس مان را ترک گفته و به سرنوشتی شوم دچار شدند. این جنگ خسارات جانی و مالی بیشماری به کشور تحمیل کرد، اما مردان و زنانی در این ایام ظهور کردند که در طول تاریخ ایران و جهان کم نظیر یا بی نظیر بوده و هستند.
جوانان و نوجوانانی اسلحه به دست گرفته و در جبههها با دشمن تا بن دندان مسلح به نبرد پرداختند که شجاعت و ایثارشان جهان را به تحسین واداشت. بسیاری از این مردان و زنان شهید شدند و نامشان بر لوح تاریخ ایران و جهان نقش بست و شهره آفاق شدند، حتی آنانی که گمنام دفن شدند یا اثری از آثار آنان به دست نیامد.
در همان ابتدای جنگ ایران با دشمن بعثی، برای نخستین بار فیلمهای جنگی با حجم گسترده وارد چرخه سینمای ایران شدند. با تجربهها و جوانان فیلمساز با کمترین امکانات و استفاده از سلاحهای واقعی، توانستند آثاری را تولید کنند که هم مورد توجه مخاطبان قرار گرفت و هم بخشی از تاریخ جنگ را به تصویر کشیدند.
فیلمهایی مانند «عقابها» و «کانی مانگا» توانستند حدود هشت و چهار میلیون تماشاچی را به سالنهای سینما بکشانند. آثار دیگر نیز حداقل حدود دو میلیون مخاطب داشتند.
چندین فیلمساز برای سینمای جنگ فیلم ساختند، اما بی شک شاخصترین آنان زنده یاد رسول ملاقلیپور بود که اغلب آثارش پر بیننده بودند.
بیشتر بخوانید؛
جشنواره جهانی فیلم فجر دستاوردی برای سینمای ایران نداشته است
در دهه ۶۰ که اوج هنر و سینمای ایران بود، فیلمهای جنگی در کنار آثار دیگر به رقابت میپرداختند، هم در سالنهای سینما و هم جشنواره فیلم فجر. این کاری بود درست، زیرا تمام فیلمها در ژانرهای مختلف جزوی از سینما هستند و نباید آنها را از هم منفک کرد.
متاسفانه با نیت خوب، اما با سیاست غلط، مدیران وقت به نوعی آثار جنگی را از دیگر فیلمها جدا کردند که به زعم خود موجب رونق این گونه فیلمها شوند. نهادهایی نیز تشکیل و بودجههای نسبتا کلانی در اختیار آنها قرار گرفت. جشنواره فیلمهای دفاع مقدس یا همان مقاومت را نیز راه اندازی کردند که اشتباهی بزرگ بود، زیرا نه تها موجب رونق سینمای دفاع مقدس نشد، بلکه آن را از رونق نیز انداخت.
این نهادها متاسفانه در اغلب موارد امکانات را در اختیار کسانی گذاشتند که توانایی لازم را برای تولید فیلمهای جنگی نداشتند. عملکرد ضعیف این نهادها که همچنان ادامه دارد، باعث شد فیلمهای دفاع مقدسی از رونق بیفتند و مخاطبان دیگر به تماشای چنین فیلمهایی ننشینند. در صورتی که در دهه شصت انتخاب اکثر تماشاگران فیلمهای جنگی بودند.
بودجههای بسیاری در اختیار فیلمسازان به اصطلاح خودی قرار گرفت تا فیلم جنگی بسازند، اما ناتوانی آنان در امر فیلمسازی باعث شد که آثار ضعیفی با بودجه هنگفت تولید شوند که نه مورد توجه منتقدان قرار گرفتند و نه مخاطبان.
اصرار بر این رویه غلط باعث شد سینمای جنگ به حاشیه رانده شود. اکنون نیز چنین بودجههایی در اختیار خودیها قرار میگیرد و فیلمسازان کاربلد غیرخودی از آن بی بهره هستند.
سال گذشته نیز با بودجهای کلان فیلمی درباره یکی از قهرمانان جنگ ساخته شد که کمتر کسی راضی به دیدن آن شد. این فیلم، نه سیمای درستی از یک قهرمان نامی به نمایش گذاشت و نه مخاطب جذب کرد.
سوال این است: چرا مدیران نهادهای متولی برای فیلمی که نه سود معنوی دارد و نه فایده مالی، این چنین سرمایه گذاری میکنند؟ چه اهدافی را از ساخت این گونه آثار دنبال میکنند؟ آیا با ساخت این نوع از فیلم ها، سینمای دفاع مقدس رونق پیدا کرد و میکند؟
اعمال مدیریتهای ضعیف بر نهادهایی که متولی ساخت فیلمهای دفاع مقدسی هستند، موجب شده این گونه آثار از چشم منتقد و مخاطب بیفتند.
همین مهم باعث شده فیلمهای جنگی جایگاه خود را در سینمای ایران از دست داده و به حاشیه رانده شوند.
اصرار به هدر دادن پول بیت المال برای ساخت آثار بی مخاطب، دیر یا زود فیلمهای سینمای دفاع مقدس را از سالنهای سینما دور کرده و در آرشیوهای عریض و طویل جای خواهد داد.
متاسفانه با اینکه میدانند رویه آنان اشتباه بوده، همچنان مدیران ضعیف و کارنابلدی را بر مسند این نهادها مینشانند، مدیرانی که بیشتر به دنبال حفظ جایگاه خود هستند تا اعتلای سینمای جنگ و زنده نگه داشتن یاد شهیدان و قهرمانان دفاع مقدس.
انتهای پیام/ 121