گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس: دومین دوره انتخاب بهترین کتاب مدافعان حرم؛ جایزه «سردار شهید حاج حسین همدانی» بههمت مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس درحال برگزاری است؛ در همین راستا سلسله نشستهای تخصصی با عنوان واکاوی نسبت ادبیات مقاومت و پایداری با جریان مدافعان حرم در خبرگزاری دفاع مقدس برگزار میشود.
«بررسی و میزان تأثیرگذاری داستان و رمان در تبیین فرهنگ مدافعان حرم» موضوع نشستی با حضور «محسن پرویز» نویسنده و از مدیران فرهنگی سابق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد که بخش اول و دوم این گفتوگو منتشر شد و ادامه آن را میخوانید؛
دفاعپرس: ارزیابی شما از آثار رسیده به دبیرخانه دومین جشنواره جایزه شهید همدانی چیست و چقدر میتواند این آثار و ادامه این روند در بحث تعالی داستان و رمان در این زمینه کمک کند؟
میدانید که در حوزه رمان و داستان تعداد آثاری که آمده بود زیاد نبود و کم بود. در بین این تعداد کم، میتوانم بگویم که نیمی از آثار خوشبختانه قابل تأمل بود. نکته نگران کننده قلت آثار است اما نقطه امیدوار کننده آن این است که بین این آثار، آثار ارزشمند و قابل تأمل زیاد بود.
این نکته خوب و مثبتی است. یعنی اگر ما بتوانیم یک مقدار این را تقویت کنیم و آثاری که در این حوزه نوشته میشود با آن اهداف مشخص تقویت بشود و از کیفیت لازم هم برخوردار باشد، مثل آثار کیفی الان باشد، ما میتوانیم امیدوار باشیم به آینده.
البته اگر بخواهیم ضعف آثار را هم بشماریم کم نیست. بعضی از آثار به لحاظ محتوایی و آشنایی نویسنده با فضایی که مینویسد، آثار خوب و ارزشمندی بود، اما به لحاظ تکنیکی شاید ضعف بیشتری داشت و یکی دو تا اثر به لحاظ تکنیکی آثار قابل تأملی بود، ولی به لحاظ محتوایی، اغنا مورد نیاز را ایجاد نمیکرد.
لذا به نظرم میآید که ما در قضاوت کلی میتوانیم بگوییم که کم بودن آثاری که در این حوزه نوشته شده یک نقطه ضعف است اما با وجود این تعداد اندک، آثار قابل تأمل در بین اینها وجود داشته که این هم یک نقطه قوت میتواند حساب بشود.
یک نکته هم که قبلاً هم اشاره کردم و اینجا دوباره تأکید میکنم، به نظرم همان کاری که ما در حوزه دفاع مقدس کردیم و شاید رمز موفقیت رمان و داستان دفاع مقدس این بود، آن را باید در بحث مقاومت هم تقویت کنیم و آن این بود که راویان خیلی از این آثار ارزشمند دفاع مقدس، بسیجیانی هستند که در صحنههای نبرد حضور داشتند. اگر چه اینجا به پای سپاه نوشته میشود، ولی عملاً بسیج است.
شما اگر بخواهید مقایسه کنید بین سپاه و ارتش و بگویید چقدر از فداکاریهای سپاه انعکاس پیدا کرده در آثار هنر مکتوب و چقدر از فداکاریهای ارتش، میبینید که ارتش خیلی جا ندارد. این به این معنا نیست که ارتشیها فداکاری نکردند در دفاع مقدس و ماها که خودمان در بعضی از عملیات حضور داشتیم، از نزدیک شاهد بودیم که چهرههای بسیار درخشان و افراد فداکاری در بین نیروهای ارتش بودند، هوانیروز که عمدتاً فعالیت خیلی خوبی داشت و در نیروی زمینی هم ما از نزدیک شاهد بودیم بعضی از افراد که بسیار فداکارانه در جبهه حضور پیدا میکردند و آدمهای مؤمن و معتقد و درستی بودند.
اینها چرا انعکاس پیدا نکرده؟ به خاطر اینکه آن طرف راوی بسیجیها بودند، یعنی بدنه بزرگی از کسانی که افراد هنرمندی هم بودند و هنر بیان مطلب داشتند و میتوانستند مطالب خودشان را منتقل کنند، اینها آمدند و از محیط پیرامونی خودشان نوشتند. صحنههای ایثار را منعکس کردند. ولی در سمت ارتش، این بدنه وجود نداشته و اگر هم چیزی منتشر شده، با نگاه سازمانی منتشر شده و نه نگاه دلی و نگاه هنری که از میان این بدنه برآمده باشد.
در حوزه مقاومت هم من فکر میکنم ما نیاز داریم افراد داوطلبی که در این صحنهها حاضر شدند و حضور پیدا کردند را تشویق کنیم به این که بنویسند و منتقل کنند و مطالبشان را بگویند. در کنار این به گمانم خود مردم کشورهای حوزه مقاومت هم میتوانند نقش ویژهای در انتقال این مطالب داشته باشند.
خلاصه عرضم این است که ما در این حوزهها نیازمند مردمیتر کردن ماجرا هستیم. اگر ماجرا را مردمی نکنیم، خیلی از صحنههای حماسه و ایثار فراموش میشود و ممکن است جایی هم ثبت و ضبط نشود.
بیشتر بخوانید:
دفاعپرس: در ابتدای صحبتتان یک اشارهای به مستندنگاری یا خاطرهگویی به نوعی در کتابهای دفاع مقدس اشاره کردید. میخواستم بپرسم که در بحث مدافعان حرم، چقدر بحث خاطرهگویی و رماننویسی میتواند مؤثر باشد؟ این که آنچه ما در حوزه دفاع مقدس میبینیم، کتابهای پرفروش بیشتر کتابهایی هستند که خودنگاشت هستند و یا دیگران گفتهاند و نگارش شده است. در حوزه مدافعین حرم چطور میشود این؟ آیا میتواند موفقیتآمیز باشد و میتواند کمک کند به شناخت مدافعان حرم؟
این یک مدل شناخته شده در همه جای دنیا است و آثار زیادی هم در همه جا شکل نوشتنش این طوری شده که اشخاص مشهور خیلی وقتها خاطراتشان را گفتهاند و یک کسی که با ادبیات آشنا بوده اینها را تنظیم کرده و مرتب کرده و آن تعلیق و آن حس کنجکاوی مخاطب برای اینکه بعد چه میشود و چه اتفاقی خواهد افتاد را در تنظیم مطلب رعایت کرده و صورت ظاهر ماجرا یک خاطره یا یک زندگینامهای است که مربوط به زندگی یک نفر است و یا خاطرات یک نفر آدم است که وقتی شما شروع به خواندن میکنید، دیگر دوست ندارید کتاب را زمین بگذارید.
ما در داخل کشور هم این را تجربه کردیم و آثار ارزشمندی از این بابت آفریده شد. در حوزه مقاومت و مدافعان حرم هم طبیعتاً ما نمیتوانیم توقع داشته باشیم تک تک این بچههایی که میروند و آنجا حضور پیدا میکنند افراد توانمندی به لحاظ قلمی باشند و یا این که بدانند چطوری مطلب را باید تنظیم کنند. خیلی وقتها قرار گرفتن یک نویسندهای که با اصول داستاننویسی آشنا هست و با اصول نوشتن زندگینامه آشنا است، اگر در کنار اینها قرار بگیرد و خاطرات آنها را بگیرد و آنها را تنظیم کند و به شکل مناسبی تدوین کند، این خیلی کمک کننده است.
دفاعپرس: در حوزه دفاع مقدس میبینیم که مردم به یک اقناع ذهنی و فکری رسیدهاند که دفاع باید حتماً صورت میگرفت، در بحث مدافعین حرم یک اشارهای هم شما کردید که مدافعین اسد، این اغناسازی در مدافعین حرم به چه شکلی میتواند صورت بگیرد؟ با رمان و خاطره میشود یا با مستندنگاری؟
ما یک ضعفی داریم. یک وقتی امام خمینی (ره) در صحبتهایشان یک اشارهای کردند و یک مثالی هم زدند. به مسئولان اجرایی گفتند اگر کار خوب انجام میدهید این را به مردم اطلاع بدهید تا مردم بفهمند که این اتفاق مثبت صورت گرفته، ما یک مشکلی که داریم و این مشکل دیرینه است و از قبل هم بوده، نمیتوانیم مطالب خوب را به مخاطبان خودمان انتقال بدهیم و اقناع افکار عمومی به شکل درستی انجام نمیشود.
این ضعف هست و ما متأسفانه این ضعف را داریم و میرویم تلاش میکنیم و کارهای مثبتی هم انجام میدهیم، ولی نمیتوانیم خوب این را نشان بدهیم. یعنی فراتر از آن قضیه، بعضیها تلاش میکنند که تردید ایجاد کنند که ما چکار داریم به رژیم صهیونیستی؟ آنها خودشان وما خودمان.
دنیای امروز، دنیای نیست که بگویید ما چکار به او. حتی براساس همان مسائل غیر دینی و غیر از توصیههایی که ما اساساً در دین خودمان داریم مبنی بر اینکه باید مراقبت کنیم و کمک کنیم به مسلمانان و مردم مظلوم در همه جا، این را هم اگر کنار بگذاریم، حتی اگر فقط منافع ملی خودمان را هم در نظر بگیریم، نمیشود که ما دشمن را در نظر نگیریم و بگوییم ما اینجا نشستهایم و نگاه میکنیم ببینیم دشمن ما میآید در شمال کشور ما و یک تعداد پایگاه میزند و از آن طرف آمریکاییها را تحریک میکند و آنها میآیند در شرق و غرب کشور ما پایگاه میزنند و از طرف دیگر سوریه را ساقط میکند.
مگر میشود یک چنین چیزی. از لحاظ استراتژیک هم، جایی که حتی به منافع ملی خودشان نگاه میکنند هم نمیتوانند این چیزها را در نظر نگیرند. امکانپذیر نیست. منتها ما این را نمیتوانیم به مردم تفهیم کنیم، و دلیل این که نمیتوانیم تفهیم کنیم این است که حرف ما، حرف درست و منطقی است و قابل انتقال هم هست، منتها هجمهای شکل گرفته برای اینکه این حرف حق را به گوش مخاطب نرساند و در درجه دوم تشکیک ایجاد کند نسبت به حقانیت این موضوع.
این نیاز به فعالیت مستمر و فعالیت قویتری دارد از ناحیه ما. یعنی ما نتوانستیم همدلی مخاطبان را بربیانگیزیم و به آنها تفهیم کنیم که اگر این اتفاقات برای بانوان سرزمین همسایه ما افتاد، فردا روزی ممکن است اگر ما ساکت باشیم، این اتفاقات برای خود ما هم بیفتد و لازم است جلوی این قضیه و پیشروی این ماجرا را بگیریم. لازم است که خودمان را در محاصره قرار ندهیم و نظایر اینها. به نظرم اینها همان بخشهای مغفول ماندهای است که باید تلاش بشود در آثار معرفی بشوند.
این همان فضایی است که باز است و باید نویسندهها بنویسند و تلاش کنند که این موضوعات را برای مخاطبان تبیین کنند به شکل هنری.
دفاعپرس: بعد از پانزده بیست سال از خاتمه جنگ، نویسندگان و ناشران ما به تدریج آمدند به سمت نگارش کتابهایی در حوزه دفاع مقدس که جزو کتابهای پرفروش هم شدند. آیا در حوزه مدافعین حرم هم باید منتظر این باشیم که پانزده سال یا ده سال بگذرد و بعد شروع کنیم؟
نه. اصلاً با این موضوع موافق نیستم. دفاع مقدس یک محدوده درگیر با زندگی عموم مردم ما بود. یعنی حداقل میشود گفت که پنجاه سال ممکن است از خاطرهها نرود. بالاخره یک میلیون نفر یا بیشتر از جوانان این مملکت در جبههها به شکلهای مختلف حضور داشتند.
صدها هزار نفر شهید شدهاند و اگر خانواده اینها را هم در نظر بگیرید، عدد چندبرابر درگیری مداوم مستمر با موضوع دارد. طبیعتاً موضوع فراموش نمیشود و خاطرهاش و موضوعش هست. شما چه بخواهید و نخواهید، یعنی شما اگر تلاش میکردید و مجموعهای مثلاً تلاش میکردند و میگفتند ما میخواهیم یک کاری بکنیم که یاد و خاطره دفاع مقدس از این مملکت بیرون برود، مگر میتوانستند؟
نمیتوانستند، چون این با زندگی عموم مردم عجین شده است. اما در حوزه مدافعان حرم که این طوری نیست. یک جمع محدودی از جوانان ایثارگر ما یک فعالیت مستشاری در خارج از کشور داشتهاند و دارند. این جمع معدود، با زندگی همه مردم آمیختگی ندارد و اینها اگر خاطراتشان منتقل نشود و ثبت و ضبط نشود، به زودی از بین میرود و فراموش میشود. نمیشود منتظر ماند تا زمانی بگذرد تا ما دوباره بنشینیم و اینها را تحریر کنیم. حداقل مواد خام ماجرا باید به طور کامل ثبت وضبط شده باشد.
دفاعپرس: بهترین شکل انتقال این مفاهیم در حوزه نگارش مکتوب به چه صورتی میتواند باشد؟
یک مقداری شاید سخت باشد ولی ما وقتی که کنار هم قرار بدهیم کسی را که هنرمند است و اهل هنر است با این موضوع، با کسی که در این حوزه حضور پیدا کرده و خودش از نزدیک شاهد وقایع بوده و مسائلی از این دست، اگر بخواهیم یا نخواهیم این افراد تأثیر میگیرند و شروع میکنند به نوشتن و تجارب خوبی در حوزه دفاع مقدس داریم و نیازی نیست که از نو بخواهیم شروع کنیم. همان تجارب را میتوانیم در این حوزه هم احیا کنیم و تلاش کنیم که اتفاقات مثبتی بیفتد.
دفاعپرس: خیلی متشکرم. اگر برای جمعبندی یا نکتهای مغفول مانده و قصد دارید بیان کنید لطفاً بفرمایید.
نکته خاصی به ذهنم نمیرسد. فکر میکنم که دوستانی که به فکر راهاندازی جشنواره شهید همدانی افتادهاند و جشنواره مرتبط با محور مقاومت را فکر کردهاند که باید راهاندازی کنند، اینها تدبیرشان یک تدبیر درستی بوده و اگر متصل به آن تدبیر اولیه و اصلی که انجام شد، یعنی همین موضوع جشنواره و برگزاری جشنواره، این موضوع نقاط ضعفی که شناسایی میشود توسط دوستان پیگیری بشود و منتقل بشود و تلاش بشود که آن موارد هم برطرف بشود، شاید سالهای دیگر شاهد رشد این بخش باشیم که جزو برکات این جشنواره میتواند محسوب بشود.
انتهای پیام/ 121