گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ ولی منصوریان؛ دومین دوره انتخاب بهترین کتاب مدافعان حرم؛ جایزه «سردار شهید حاج حسین همدانی» بههمت مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس درحال برگزاری است؛ در همین راستا سلسله نشستهای تخصصی با عنوان واکاوی نسبت ادبیات مقاومت و پایداری با جریان مدافعان حرم در خبرگزاری دفاع مقدس برگزار میشود.
«بررسی بازتاب جریان مدافعان حرم در کتاب کودک و نوجوان و نقش شعر در آشنایی با فرهنگ و ارزشهای متعالی مدافعان حرم» موضوع نشستی با حضور «علی داوودی» شاعر و از مدیران فرهنگی برگزار شد که در ادامه مشروح آن را میخوانید؛
دفاعپرس: نظر کلیتان در رابطه با کتاب کودک و نوجوان در حوزه هم دفاع مقدس و هم مقاومت چیست و فکر میکنید آیا اینها با هم تفاوتهایی دارند؟
این سؤال که پرسیدید در حقیقت دو سه تا سؤال است. هم بحث ادبیات کودک و نوجوان را مطرح میکند و هم فرق آنها و شباهت آنها.
دفاعپرس: ببخشید ما باید قبل از همه اینها به لزوم این که موضوع مدافعین حرم و مقاومت را در سطح کودکان و نوجوانان بخواهیم نگارش داشته باشیم، بپردازیم و بعد این سؤال را مطرح کنیم.
الان مطرح میشود بحث ادبیات دفاع مقدس و ادبیات مقاومت و پایداری. این جریان وضع اصطلاحات از گذشتههای دور همیشه در پژوهش مطرح بوده و خواهد بود و هیچ وقت هم به یک اتفاق نظر نخواهیم رسید. چون بخشی از آن سلیقهای است و بخشی مبتنی بر برداشتهای مختلف و آگاهیهای مختلف است.
دفاع نامقدس نداریم
این است که خیلی ما دعوا سر اصطلاح نداریم که آیا این شعر یا این متن در حوزه دفاع مقدس است یا در حوزه پایداری است یا مقاومت است. اما چیزی که برای همه پذیرفته شده است و جا افتاده است، ما یک مفهومی داریم به اسم دفاع و دفاع اساساً مقدس است. ما دفاع نامقدس نداریم. اگر شکل نامقدس باشد، تهاجم تلقی میشود و اگر فلسفی به آن نگاه کنیم دفاع به حساب نمیآید. دفاعی که حاصل شرارتها باشد دفاع نیست.
اما باز این را مشخصتر کنیم، ما در دوره بعد از انقلاب به واسطه شکل گرفتن جنگ، دفاع مقدس ما شکل گرفت. وقتی ما میگوییم دفاع، یعنی ما در موضع دفاع بودیم و در موضع تهاجم نبودیم و ادبیاتی که مربوط به این است ادوار مختلفی را طی کرده و همچنان ما معتقدیم تا موقعی که مقوله دفاع در جامعه ما هست، ادبیات آن هم هست و حالا میتواند اشکال مختلف داشته باشد و ادوار مختلف را طبعاً طی کرده. به همان نسبت که در خود جامعه این حادثه و اتفاق جریان داشته ادوار مختلف آن هم در ادبیات قابل شناسایی و ردیابی هست.
این از بحث اینکه ما ادبیات دفاع مقدس داریم و مقاومت داریم. ادبیات را از اول شعر شروع کنیم و بعد کودکان و نوجوان را بگوییم. یا اول کودک و نوجوان را بگوییم و بعد شعر را. چون کودک و نوجوان مختصرتر است، ابتدا آن را بگویم.
شعر هنر واکنش سریع است
ادبیات تقریباً آمادهترین حوزه است برای اینکه یک معنایی را انتقال بدهد، به ویژه در شعر که خیلی واکنش سریع است. اتفاقی میافتد و ساعتی نگذشته میبینیم که شعرهایی در این حوزه و این موضوع پدید آمد. نمونهاش را من چندین مورد میتوانم بربشمارم، مثلاً شهدای هستهای، که به محض انتشار اخبارشان ساعتی نگذشته بود که اشعار منتشر شد. یعنی اولین واکنشهای فرهنگی جامعه همین بود. یا برای شهید فخریزاده و یا شهید سردار بزرگ سلیمانی، به فاصله ده ساعت از انتشار اخبار در رسانهها ما شب شعر برای این بزرگوار برگزار کردیم؛ لذا ادبیات آمادهترین حوزههاست برای اینکه وارد مقوله اجتماعی بشویم.
باز در رشتههای مختلف این تفکیک میشود که شعر و داستان دو تا حوزه کاملاً مشخص هستند. در داستان نیاز به زمان دارد، چون داستان نیاز به مطالعه دارد، به اتفاق و تاریخ نیاز دارد و به گذشت و جاافتادن نیاز دارد و این طور نیست که هر اتفاقی به محض رخ دادن، ما بتوانیم داستانی برای آن خلق کنیم. اگر بناست داستانی منوط و درپیوند با یک اتفاق باشد و نه صرفاً تخیل یک نویسنده.
در بخش ادبیات کودک و نوجوان که ما هم شعر را در این جشنواره داشتیم و هم داستان را داشتیم، آثار نسبتاً خوبی به جهت کمّی آمده بود به ویژه در داستان. داستان در حوزه کودکی به شکلی که وجود دارد، یا حاصل سفارش ارگانهاست یا حاصل پذیرش سازمانها و حمایت سازمانهاست که یک نویسندهای یک مطلبی را دارد آماده میکند و ارائه میکند به سازمانها و نشری از آن حمایت میکند.
داستانهای جایزه شهید همدانی حاکی از ابراز ارادت و دلتنگی نویسنده بودند
در داستان یک مقوله ناگزیری است، لذا نظارت خیلی بیشتر از آن چیزی است که در شعر است. شعر یک مفهوم دیگر است. نوع داستانهایی که در داستانهای کودک و نوجوانی که به ویژه کودک که در این دوره جایزه ارسال شده بود، داستانهایی بودند که بیشتر حاکی از ابراز ارادت و دلتنگی بودند و اهتمام بر این که در اتفاقات اینچنینی ادبیات و نویسندگان هم نقشی داشته باشند و مهمتر از همه این که بتوانند آن نقش و جایگاه شهدا را تبیین کنند برای نسل جدید، برای کودکان؛ لذا مثلاً برای سردار سلیمانی کتابهای متعددی به نگارش درآمده که جای تقدیر و تأمل دارد و اینکه نویسندگان به این سمت و سو رفتند و این را تأکید دارند که شخصیت سردار سلیمانی برای کودک و نوجوان میتواند جذاب باشد و اساساً این اسطوره تاریخی ما باید تبیین بشود. این تلاش، تلاش بسیار ارجمندی بود.
در حوزه کودک اثر شاخص مدافعان حرم نداریم
اما این که در بُعد ادبی و هنری چه میزان موفقیت کسب کردیم، جای تأمل دارد و نوعاً آثار، آثار ضعیفی بودند. چون نویسندگان، نویسندگان حرفهای نبودند و نویسندگان تازهکاری بودند که شاید جزو تمرینهای اولشان بوده و نوع کتابهایی که منتشر شده پیوند حمایتی سازمانها را میرساند و تلاش نویسندگان را. اما هنوز ما به یک اثر شاخص در حوزه کودک ونوجوان نرسیدهایم و بیشتر جنبه ترویجی و تبلیغی دارد تا اینکه بخواهد یک اثر ادبی تلقی بشود؛ لذا داستان در حوزه کودک و نوجوان، داستانهای متوسط و ضعیفی بودند.
دفاعپرس: ارزیابی شما نسبت به دوره اول چطور است؟
نسبت به دوره نخست این جشنواره، داستانها طبعاً رشد چشمگیری داشته است. ما در آن دوره اصلاً به لحاظ کیفی و کمّی چنین تعدادی را نداشتیم و برگزاری خود این جایزه و این همایش، امسال باعث ترغیب نویسندگان شده که در این حوزه فعال بشوند و همینطور باعث ترغیب نشرهای مختلف شده که بروند به این سمت و سو، در راستای انتشار آثاری از این دست و پیامهای جشنواره را ترویج کنند. اما هنوز جا دارد که برسند. البته یک بخشی هم آثاری است که در این جشنواره حضور پیدا نکرده، یا مؤلف یا ناشر کوتاهی کرده و یا نخواسته در این جشنواره و جایزه شرکت کند؛ لذا همه آثار موجود، آثار موجود در جشنواره نیست. در این حوزه کار شده و طبعاً این جایزه و برنامه این چنینی بیتأثیر نبوده است.
دفاعپرس: در زمینه داستان در سطح کودکان و نوجوانان یک صحبتی که میشود، یک سری با فرض این که موضوعات جنگ و مقاومت در حوزه ادبیات کودک و نوجوان، اصلاً روی خوشی ندارند و میگویند باعث خشونت است و ما داریم مباحث خشونتآمیز را طرح میکنیم. نظر شما در این رابطه چی است؟ اصلاً این درست است؟
نه. این یک مغالطه است و اساساً درگیری برای بشر جذاب است. چون درگیری صرفاً در جنگ تنها نیست و وجود انسان همیشه درگیر با طبیعت، با رشد و با تصرف طبیعت در تلاش است. شما نگاه کنید که رشتههای مختلف علمی در تلاش هستند که طبیعیت را به تسخیر دربیاورند، این یک جنگ است و انسان مدام در جنگ است و کلمات ما روزمره دارد باهم جنگ میکند. عبارات و اصطلاحات ما دارند با همدیگر جنگ میکنند. این که میگویم ذهن ما مشغول شده و به اشغال درآمده، یعنی حاوی یک معنای جنگی است. از همین بگیرید تا مسابقات فوتبالمان. گروه حمله میکند، بازیکن، دفاع، این یک مغالطه است. بعد هم ژانرهای مختلف در حوزههای مختلف، مثلاً در فیلم، سینما، کارتون، اگر اینها توی سر و کله همدیگر نزنند، اصلاً برای کودک جذاب نیست. همین طور برای بزرگسال.
بزرگترین پروژههای هنری جهان روی مقوله جنگ بنا شده است
شما الان ببینید، بزرگترین پروژههای هنری جهان روی مقوله جنگ بنا شده است. نه جنگهای انجام شده مثل جنگ اول و دوم جهانی و جنگ آفریقا و آسیا و اسلام و مسلمین و. نه. جنگهای تخیلی. شما ببینید سالیانه چقدر قهرمان میسازند و چقدر جنگهای تخیلی میسازند که اگر در این موقعیت قرار گرفتند و موجوداتی از فضا حمله کردند، ما چکار کنیم؛ لذا این نیست که جنگ یک بحث جدیدی باشد و بدون ذهنیت برای کودک باشد و صرفاً ما بخواهیم با ادبیات دفاع مقدس این مسئله را مطرح کنیم؛ لذا کودک پس میزند. نه، خود به خود مقوله جنگ همیشه بوده و هست. انسان با جنگ زنده است و این مغالطه است.
دفاعپرس: در انتقال فرهنگ مقاومت و مدافعان حرم به کودکان که فرهنگ جدیدی است، باید چه ملاحظاتی را در نظر گرفت به عنوان یک نویسنده در آثارش.
ما با دو تا مسئله همزمان مواجه هستیم. یکی بحث این که اسطورهسازی میخواهیم بکنیم و بار تاریخ را اسطورهها به دوش دارند و معانی از این طریق به ما منتقل میشود، همزمان ما مواجه هستیم با تقدسزدایی از همه امور. یکی هم بحث انسانها و اساطیر است و خدایان.
بالاخره ما چکار کنیم؟ بگوییم که این ابرمرد است و مفهوم ابرمرد اصلاً وجود دارد یا نه؟ و همچنین چیزی را ما الان درگیر دنیای جزئیات هستیم و نباید انسانها را آنقدر بزرگ کنیم که از ملیّت و قانون و چارچوب کشورداری بزند بیرون و نتوانیم آنها را مهار کنیم و تأثیر اجتماعی آشوب داشته باشد. آیا این است؟ یا نه و باید اینها را پر و بال بدهیم.
این دعوا و درگیری همیشه بوده که از یک طرف میگویند شهدا آنچنان باید وجههای داشته باشند که ما بگوییم همه کمالات را داشتند، مثلاً نماز شب میخواندند، همیشه روزه بودند، یک نگاه این است ونگاه دیگر میگوید چرا اینجوری دارید عمل میکنید؟ اگر اینها را اینجوری فرادست کنید، دیگر هیچ وقت قابل دسترسی نیستند و انسان به جای اینکه میل پیدا کند که به این سمت و سود برود، میگوید اینها موجودات دیگری بودند و ما نمیتوانیم از آنها نیستیم و فاصله میگیرد.
هر دو نظر همیشه بوده و خواهد بود. اما روز به روز انسان به سمتی میرود که انسان نوعی را میپسندد. الان ما همین روزها عالم بزرگوار علامه حسنزاده را از دست دادیم. هر اندازه از این طرف اغراق میشود که بگویند این مرد خداست، وصف یک عالمی است و طیالارض است و قدرتهای ماورائی داشتند، ولی از آن سمت میبینید خود خلق و خوی این آدم آنقدر مردمداری میکند که همه آن ذهنیتها را پاک کند و میگوید خبری نیست، هر چی هست درهمین رفتار است؛ لذا این حرکت کردن در لبه تیغ است و به نظر من خود رفتار شهدا، خود رفتار کسانی که در این مسیر میروند، بزرگترین الگوست برای نویسنده و شاعری که بخواهد در این مسیر حرکت کند. اگرچه ذات ادبیات قهرمانپروری و قهرمانسازی است.
هنر نمیتواند منجمد باشد در چارچوب روزمرهگی
هنر نمیتواند منجمد باشد در چارچوب روزمرهگی. اگر بنا به این باشد، گزارش تلویزیون کفایت میکند. هنر میآید و به جای اینکه یک شعر بخواهد اینجا را توصیف کند، اول اندازه نمیگیرد که بگوید دوازده متر در چهاردهمتر، میگوید دریایی است این اتاق. چرا این را میگوید؟ در اولین قدم شما میبینید که میگوید میز من کویر است. برای این که تصرف میکنم و این را حذف میکند.
ذات هنر این است که با آن تخیل اینجا را یک معنای دیگر بدهد؛ لذا معناآفرینی و تصرف در عینیات ذات هنر است. اما این نباید به سمتی برود که کلاً ما فکر کنیم که در دریا و کویر و جنگل هستیم. نه. در آن هستیم، ولی باید مثل انسان زندگی کنیم. فکر میکنم که بزرگترین، باز تأکید میکنم، بزرگترین الگو در ترسیم آرمان و رفتار بزرگمردان عرصه دفاع مقدس، خود رفتار کسانی است که در این عرصه بودهاند.
یعنی خود شهدا و رزمندگان که از طرفی متصل به غیب بودند و از طرفی هم میرفتند کفش همرزم خودشان را واکس میزدند؛ و خدمت میکردند و نمیگذاشتند آن غرور ملکوتی اینها را در بر بگیرد. این که میفرمایید ما باید قهرمانسازی بکنیم یا نه؟ بله ما باید قهرمانسازی بکنیم،، اما قهرمانی که ظرفیت این را داشته باشد که با مردم زندگی کند و مردم بتوانند با او زندگی کنند.
ادامه دارد...