به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس از کرمان، به بهانه تشییع 270 غیورمرد عاشق؛ با رزمندگان گردان غواص لشکر 41 ثارالله مصاحبه ای انجام دادهایم که در چند بخش به مرور آن خواهیم پرداخت:
کمی قبل از ساعت 22 روز چهارشنبه 18 دی ماه سال 1365 سه گردان از رزمندگان لشکر 41 ثارالله به سوی آب راه افتادند. ابتدا نیروهای گردان 410 غوّاص به فرماندهی شهید علی عابدینی حرکت کردند در حالی که افراد گروهان های امام حسن(ع) به فرماندهی حسن صابری و امام سجاد(ع) به فرماندهی عباس علیزاده از گردان 412 که لباس غواصی پوشیده بودند، با فاصله ی کمی دنبال آنها حرکت می کردند، از جناح چپ خطّ حدّ لشکر، پای در آب گذاشتند.
محمد میرزایی جانشین گردان 412
تصمیم لشکر بر این شد که یک گردان باید پشت سر گردان های غوّاص حرکت بکند و بعد از تبادل نظر، قرار بر این شد که گردان ما همان گردانی باشد که بعد از غوّاصان وارد خط بشود و خط شکن باشیم. بچّه های ما به آن صورت شنا وارد نبودند. صد در صد شنا یاد نداشتند و امکان داشت در منطقه شلمچه که می خواستیم وارد عمل بشویم، زیر آب، کانال یا سنگرِ تانک باشد و عمق آب جایی زیاد باشد. بنابراین نمی شد بچّه ها بدون تجهیزات وارد آب شوند و تصمیم گرفتند لباس غوّاصی بپوشند. اول تصمیم گیری شد که دو گروهان لباس غوّاصی بپوشند و هر گروهان از یک محور وارد عمل شود. بعد گفتند که هر سه گروهان باید لباس غوّاصی بپوشند و ما با توجّه به وقت کمی که در اختیار داشتیم با بچّه ها صحبت کردیم که همگی اعلام آمادگی کردند که هر گونه مانوری برای ما در نظر بگیرند ما با جان و دل حاضریم و با توکل به خدا انجام می دهیم. آب که نه، هر گونه مانع دیگر که باشد با توکل به خدا از آن می گذریم.
رزمندگان گروهان های امام سجّاد علیه السلام و امام حسین علیه السلام از گروهان 412 در حالی غوّاصان گردان 410 را همراهی می کردند که با توجّه به کمبودهای موجودّ عدّه ای از آنها کفش غوّاصی و گروه دیگری جوراب غوّاصی به پا نداشتند.
مجتبی زمانی رزمندۀ عضو گروهان امام حسن مجتبی(ع) از گردان 412
لباس های غوّاصی را تحویل گرفتیم، اما کمبودهای زیادی وجود داشت. تعدادی از بچّه ها کفش غوّاصی نداشتند فقط جوراب غوّاصی داشتند. با توجه به خار و خاشاک و سیم های خارداری که در منطقه بود و نازک بودن جوراب غوّاصی، بچّه ها نمی توانستند با آن راه بروند و بعضی هم نه کفش داشتند و نه جوراب غوّاصی.
محمد میرزایی جانشین فرمانده گردان 412 نیز کمبودها را تائید می کند:
هر چه سعی کردیم که برای همه کفش غوّاصی تهیه کنیم مقدور نشد و بچّه ها حتی با پای برهنه و بعضی با جوراب غوّاصی و تک و توکی هم کفش غوّاصی داشتند. ما نزدیک 280 نفر بودیم که مجموعاً 50 جفت کفش غوّاصی داشتیم و حدود دویست و خورده ای کفش نداشتند و اکثراً جوراب غوّاصی داشتند و بعضی پای برهنه بودند که بعضی از بچّه ها کفش های کتانی پوشیده بودند.
اما این کمبودها نمی توانست حاج علی محمدی فرمانده گردان 412 و رزمندگان تحت امرش را از نبرد باز دارد. وی لحظاتی قبل از ورود به آب، وقتی برای آخرین بار با نیروهای گردانش صحبت می کرد گفت:
"ان شاالله مانور خوبی می شود . ان شاالله خداوند کمک می کند. ما قوی هستیم وپیروز می شویم. این معنویت شماست که شما را به پیروزی می رساند. لباس و کفش و جلیقه، این ها وسیله هستند. اگر ایمان کافی و معنویت داشته باشید( موفقیت) به این ها بستگی ندارد و این موانع چیزی نیست که از پیشرفت کار شما جلوگیری کند."
لحظاتی پس از حرکت گردان 410 غوّاص و گروهان های امام سجاد علیه السلام و امام حسن مجتبی علیه السلام از گردان 412 ، رزمندگان گردان 408 غوّاص نیز به صورت ستون حرکت خودشان را آغاز کردند. هنوز ستون به آب نرسیده بود که گلوله های دشمن اطراف شان به زمین خورد و رزمندگان در تاریکی شب متفرق شدند.
حسین خاکپور پیک گردان 408 :
"قبل از این که وارد آب بشویم به صورت اتفاقی چند گلوله دشمن اطراف بچّه های گردان که به ستون حرکت می کردند، به زمین خورد که باعث از هم پاشیدن ستون شد. من دو مرتبه از اول ستون تا آخر حرکت کردم تا صف را منظم کنم. آخرین گلوله هایی که اطراف مان خورد، گلوله های خمپاره بود که دقیقاً به نزدیک ستون بچّه ها اصابت کرد و باعث جدایی و از هم پاشیدن مجدد بچّه ها شد. انفجار به قدری نزدیک بود که زمین خوردم در حالی که می دویدم وباعث لیز خوردن و به زمین خوردنم می شد. با صورت به زمین می خوردم. دیدم با این وضع نمی شود راه رفت.جوراب های غوّاصی را بیرون آوردم و با پای برهنه مشغول فعالیت شدم."
از آن جا که گردان 408 در عملیات کربلای 4 به هنگام شکستن خطّ جزیره ی ام الرصاص دچار تلفات و خسارات عمّده ای شده بود، گروهان جوادالائمه(ع) به فرماندهی اسماعیلی از گردان 412 آن ها را به عنوان پشتیبان همراهی می کرد.
حمید شفیعی فرمانده گردان 408 غوّاص:
"کادرمان کاملاً نصف شده بود.(پس از عملیات کربلای 4) نصف فرمانده دسته های مان مانده بودند. فقط 70 نفر از 150 نفر باقی مانده بودیم. این ها را سازمان دادیم. بچّه ها عاشق عملیات بودند. فقط می گفتند نباید معطل کنیم و باید سریع حمله کنیم چون این جا ماندن باعث کسالت می شود. سه تا دسته تشکیل دادیم. سه تا دسته 20 نفره. سه تا فرمانده دسته و دو تا سه نفر معاون، هر کدام از دسته ها داشتند. وارد آب شدیم. خودم با یکی دسته ها حرکت کردم. ساعت نه و پنجاه دقیقه یک گروهان پشت سرمان از بچه های گردان 412 که غوّاص نبودند ولی بچّه های خوبی بودند و لباس غوّاصی پوشیده بودند که نیروی دست مان باشند که بتوانیم حداقل خط را پاکسازی کنیم، حرکت می کردند."
محمد میرزایی جانشین فرمانده گردان 412 آن شب پیشاپیش رزمندگان گروهان جواد الائمه علیه السلام حرکت می کرد. لحظاتی قبل از این، فرمانده گردان 412 حاج علی محمدی به اتفاق سید کاظم هاشمی معاون گردان، همراه با دو گروهان دیگر، پشت گردان 410 غوّاص وارد آب شده بودند.
محمد میرزایی جانشین فرمانده گردان 412:
"ساعت بیست دقیقه به ده بود که دستور دادند بروید داخل آب. بچّه ها حرکت کردند. دو گروهان با گردان 410 غوّاص بود که حاج علی محمدی با سیّد کاظم هاشمی معاون گردان با آن دو گروهان حرکت کردند. من با گروهان جوادالائمه علیه السلام پشت سر گردان 408 حمید شفیعی حرکت کردیم. "وی در پاسخ به این سئوال که با توجه به فاصله زمانی محدود بین عملیات کربلای4 و کربلای 5، رزمندگان گردان 412 پیش از شب عملیات و قبل از ورود به آب، فرصت مانور با لباس غوّاصی را داشتند یا خیر؟می گوید:
گفتیم یک مانوری با لباس غوّاصی برای بچّه ها بگذاریم. با توجه به مسائل حفاظتی نمی توانستیم بچّه ها را به کارون ببریم. یک روز بچّه ها لباس غواصی پوشیدند و روی آن بادگیر به تن کردند تا کسی نفهمد. بعد حرکت شان دادیم. یک جوی آبی در ده کیلومتری جنگل اهواز محل استقرار گردان بود که عمق آن تقریباً بین یک تا یک و نیم متر بود. بچّه ها را بردیم آن جا، تا اطمینان حاصل کنند که این لباسی است که از غرق شدن آنها جلوگیری می کند و می توانند با تجهیزات انفرادی واسلحه و کوله پشتی داخل آب حرکت کنند.ابتدا تعدادی از بچّه ها را بدون سلاح انداختیم داخل آب و اعتماد کافی پیدا کردند که اگر بدون تجهیزات با لباس غواصی روی آب بخوابند، غرق نمی شوند. بعد آمدیم یکی دو نفر از برادران کادر را با تجهیزات کامل و اسلحه و مهمّات فرستادیم داخل آب. به بچّه ها گفتیم؛ ببینید این برادران با اسلحه و مهمّات و تجهیزات با لباس غوّاصی غرق نمی شوند و زیر آب هم نمی روند. بعد از هر گروهان یک نفر آرپی جی زن و تیربارچی و یک تیرانداز داخل آب شدند و بدون این که دست و پا بزنند داخل آب خودشان را آزاد گذاشتند و بچّه ها اطمنیان پیدا کردند که با این لباس می توانند با تجهیزات کامل وارد آب شوند و غرق هم نمی شوند."
حسین عالی مسئول محور اطلاعات، پیشاپیش رزمندگان گردان 410 حرکت می کرد. پس از او به تربیت چند نفر از پرسنل تخریب،علی عابدینی فرمانده گردان به اتفاق پیک هایش ، محمود امینی جانشین فرمانده گردان و سپس سایر افراد در یک ستون قرار داشتند. صد متر آن طرف تر، رزمندگان گردان 408 نیز به صورت منظم در یک ستون حرکت می کردند. غلام آبسینه مسئول محور اطلاعات، جلو دار این ستون بود. پس از وی سه نفر از اعضای واحد تخریب، حمید شفیعی و پیک هایش و احمد عبداللهی جانشین فرمانده گردان و سپس سایر افراد گردان قدم بر می داشتند.
مسعود کرمی رزمنده عضو گردان 408:
غلام آبسینه از بچّه های اطلاعات و عملیات لشکر جلوتر از همه حرکت می کرد. وی در آن شب، راهنمای گردان بود. پس از او تعدادی از بچّه های واحد تخریب حرکت می کردند که قرار بود سیم های خاردار را بچینند و موانع را کنار بزنند. فرمانده گردان حاج حمید و پیک هایش و احمد عبداللهی جانشین گردان، بعد من بودم و پشت سرمن هم بقیه حرکت می کردند."
رزمندگان گروهان های گردان 412 در هر دو جناح با فاصلۀ تقریبی 200 متری، پشت سر نفرات گردان های 410 و 408 در حال پیاده روی بودند.
ناصر شمس الدینی رزمنده گروهان جوادالائمه از گردان 412:
"تقریباً 200 متر عقب تر از گردان 408 می رفتیم."
عمق آبی که دشمن در منطقه شلمچه رها کرده بود، متفاوت و قابل پیش بینی نبود، به طوری که آب گاهی تا زانوی رزمندگان می رسید و گاه تمام بدن شان در آب فرو می رفت.
عباس قطب الدینی رزمنده عضو گردان 410:
آن شب در طول مسیری که حرکت می کردیم، آب گاهی کم وگاهی زیاد بود. کل منطقه را دشمن آب انداخته بود وهمه چیز زیر آب بود. درتمام طول مسیر،پای بچّه ها به کف زمین می رسید. آب هیچ وقت از سرمان عبور نکرد. البته گاهی آب تا زیر گلوی مان می آمد و می فهمیدیم داخل گودال هایی که بر اثر انفجار ایجاد شده است، رفته ایم ویا داخل سنگرهای تانک هستیم. در آن آب به فین غوّاصی نیازی نبود. چون فقط راه می رفتیم و شنا نمی کردیم و لباس غوّاصی را هم پوشیده بودیم که سردی آب و هوا را کمتر احساس کنیم و تجهیزات را راحت تر حمل کنیم."با این همه در آن شب زمستانی آب و هوا به قدری سرد بود که تمام رزمندگان با وجود این که لباس غوّاصی بر تن داشتند بدون استثناء می لرزیدند.
عبدالله حسین خوانی یکی از رزمندگان گردان 412:
داخل آب سرد بود و همه می لرزیدیم. ولی ذکر خدا قطع نمی شد و خدا را قسم می دادند به فاطمه الزهرا سلام الله علیها که سرما باعث نشود ماموریت را به خوبی انجام ندهند.
محمد میرزایی جانشین فرمانده گردان 412:
" ما به بچّه ها گفته بودیم وارد آب که شُدید یک حمد و 70 قل هوالله بخوانید.
بچّه ها همه ذکر می گفتند. همگی حمد و قل هوالله می خواندند و توسل پیدا کرده بودند به حضرت فاطمه الزهراسلام الله علیها و اشک می ریختند. با وجود این، از سرما می لرزیدند. خود من هم می لرزیدم."
رزمندگان هر سه گردان با قدم هایی مطمئن به سوی اهداف حرکت می کردند و تلاش فرماندهان این بود که حرکت رزمندگان گردان ها، یکنواخت و هماهنگ باشد .
ادامه دارد....