به گزارش خبرنگار دفاعپرس از تبریز، با آغاز جنگ تحمیلی، جوانان غیور ایران اسلامی از جای جای این سرزمین پهناور برای حضور در جبهههای حق علیه باطل اعلام آمادگی کرده و با ایمانی راسخ و قلبی سرشار از شجاعت، برای دفاع از ناموس و تمامیت ارضی کشورمان مقابل دشمن سینه سپر کرده و جنگیدند.
«اسدالله سلیمانی» که زمان خدمت سربازی به صورت داوطلب عازم جبهه شده بود، پس از پایان خدمت نیز بارها راهی جبهه شد. بخشی از زندگینامه این شهید والامقام را مرور میکنیم.
زندگینامه شهید «سلیمانی»
«اسدالله سلیمانی» فرزند «فرج الله» هفدهم آذر سال ۱۳۴۰ در روستای «زرد خانه» از توابع شهرستان اهر استان آذربایجان شرقی در خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود. پس از دوران کودکی، تحصیلات ابتدایی خود را در زادگاهش به پایان رساند و به علت مشکلات اقتصادی خانواده و همچنین عدم امکانات تحصیلی در روستا، ترک تحصیل کرد و به کارهای کشاورزی و دامداری مشغول شد.
اسدالله، جوانی پرشور و مذهبی به بار آمد و در انجام واجبات دینی و کارهای معنوی بسیار فعال بود. دوستانش را همیشه به کارهای خیر تشویق کرده و سفارش میکرد که باید به فقیران و مستضعفان کمک کنیم، با مستکبران به مبارزه برخیزیم و به فرمایشات حضرت امام خمینی (ره) گوش داده و عمل کنیم و هیچ وقت امام را تنها نگذاریم.
او در اوج گیری انقلاب اسلامی به همراه مردم انقلابی در راهپیماییها و تظاهرات شرکت کرد و هر چه در توان داشت تلاش کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی به کارهای روستایی مشغول بود که در سال ۱۳۵۹ جنگ تحمیلی عراق علیه ایران آغاز شد. در اوایل جنگ تحمیلی به خدمت مقدس سربازی رفت و در صف سربازان نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت. در دوران خدمت سربازی با اندیشهها و راه امام خمینی (ره) بهتر و بیشتر آشنا شد و با جان و دل به امام خمینی (ره) عشق میورزید.
او با اصرار فراوان به جبهههای جنوب اعزام شد و با شوق شهادت در راه رسیدن به مقامات عالی و معنوی روز به روز تلاش کرد.
اسدالله اوایل سال ۱۳۶۱ با اتمام خدمت مقدس سربازی به زادگاهش برگشت و پس از مدتی برای کار کردن به شهر تبریز رفت. مدتی برای تأمین مخارج زندگی به کارگری مشغول شد، ولی شوق جبهه و جنگ و شهادت را در سرش میپروراند.
او در یکی از پایگاههای مقاومت مساجد تبریز ثبت نام کرد و شبها به نگهبانی میپرداخت و از دستاوردهای انقلاب اسلامی حفاظت میکرد. برای اولین بار با عضویت بسیجی به مدت سه ماه به جبهههای جنوب اعزام شد و در یگان زرهی لشکر عاشورا سازماندهی شد و با جان و دل، با دشمنان میهن اسلامی به نبرد مشغول شد. پس از اتمام مأموریت سه ماهه خویش، به مرخصی رفت و مدتی در حضور خانوادهاش بود که دوباره به جبهه اعزام شد.
اسدالله در ایمان و خلوص، زبانزد همه آشنایان و دوستان شده بود و با شجاعت و شهامتی که بارها از خود نشان داده بود، جایگاه ویژهای در بین همرزمانش پیدا کرده بود. وی عاشق شهادت بود و به امام و انقلاب اسلامی عشق میورزید.
سر انجام آن رزمندهی شجاع و عاشق ولایت در اولین مرحله عملیات «والفجر مقدماتی» در ۲۲ فروردین سال ۱۳۶۲ در منطقه «شرهانی» به آرزوی دیرینهاش نائل آمد و به لقاءالله پیوست.
انتهای پیام/