دفاع‌پرس گزارش می‌دهد؛

نشانه‌های شهادت‌طلبی شهید «سید حمید حسینی» به روایت دوستانش/ آرزوی شهید برای زینت تابوتش با یک عکس

شهید «سید حمید حسینی» از جمله شهدای امنیت است که در تقابل با ددمنشی گروهک پژاک به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۸۸۴۰۲
تاریخ انتشار: ۲۵ آبان ۱۴۰۰ - ۰۴:۱۵ - 16November 2021

شهیدی که سالروز ازدواجش آسمانی شد/ شهید «حسینی» همیشه دائم‌لوضوء بودگروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: شهید سید حمید حسینی در تاریخ ۱۳۶۰/۰۴/۲۵ در خانواده‌ای مذهبی و در شهرستان هرسین واقع در استان کرمانشاه دیده به جهان گشود و تمام مقاطع تحصیلی را در این شهر و دیار سپری کرد. پدر بزرگ وی آقا سید رحمت الله حسینی بزرگ سادات حسینی و از عالمان وارسته و صاحب کرامت روزگار خویش و مورد وثوق مردم منطقه کرمانشاه و لرستان بود و همین ویژگی عشق و علاقه این شهید را در تداوم آرمان‌های ایشان و حرکت در مسیر جد بزرگوارش حسین ابن علی (ع) دو چندان کرد.

شهید حسینی از همان دوران کودکی در بسیج مسجد محل فعال و عضو گردان عاشورا بود. همزمان علاقه زیادی به ورزش مخصوصا ورزش‌های رزمی از جمله بوکس و کاراته داشت که پس از مقطعی فعالیت در رشته بوکس به کاراته سبک کیوکوشین علاقه‌مند شد. از این روی فعالیت ورزشی خود را در این سبک به صورت حرفه‌ای ادامه داد که حاصل آن چند دوره قهرمانی در مسابقات قهرمانی استانی و چندجانبه بود. سرانجام در سال ۱۳۸۱ توانست به آرزوی خود در زمینه ورزش، که همان قهرمانی کشور بود دست یابد.

بعد از کسب افتخارات فوق، وی اقدام به شرکت در کلاس‌های مربی گری و داوری کرد و پس از اخذ مدارک مربوطه، با تشکیل کلاس‌های کاراته ضمن انتقال تجربیات خود به دیگران موفق به تربیت شاگردان خوبی در این زمینه شد و توانست در مسابقات متعدد کشوری و استانی به عنوان داور حضوری موفق و تاثیرگذار داشته باشد.

وی از همان دوران کودکی با اهل بیت انس گرفت و فعالیت زیادی در هیات مذهبی و مراسم‌ها داشت و همین فعالیت‌ها موجب شد که ارادت خاصی نسبت به امام حسین (ع) و حضرت عباس (ع) پیدا کند بطوریکه این عشق و علاقه باعث شد هشت بار توفیق زیارت عتبات عالیات را داشته باشد و در این راه خانواده خود از جمله پدر و مادر و همسر و پسری که در راه داشت و همچنین تعدادی از دوستان و آشنایان را راهی سفر کربلای حسین (ع) کند.

در ماه‌های محرم و سفر یکی از فعال‌ترین نفرات در هیئت و محل کار خود بود و از برپاکنندگان مراسم‌ها از جمله کلاس‌های قرآن، زیارت عاشورا، روضه‌خوانی و سینه‌زنی بود و میان‌داری و مداحی نیز می‌کرد. همه افراد در هر سنی را تشویق به شرکت در این مراسم‌ها مخصوصا در کلاس‌های قرآن می‌کرد.

این شهید بزرگوار همیشه دائم‌الوضوء و دائم‌الذکر بود. اهمیت ویژه‌ای برای نماز اول وقت قائل بود. زمانیکه اذان گفته می‌شد، در هر شرایطی که بود اقدام به اقامه نماز اول وقت می‌کرد. اهمیت این موضوع را از آنجا می‌توان متوجه شد که به روایت دوست و همرزمش زمان کوتاهی  قبل از نائل شدن به فیض شهادت، با اطلاع از این که در چه موقعیت و شرایط خطرناکی هستند و با نگهبان گذاشتن همرزم خود فریضه نماز را به جا آورد و یا به عبارتی دیگر می‌توان به  همراه داشتن روزنامه و مهر بصورت دائم در کیف شخصی‌اش اشاره کرد که  اگر در شرایطی قرار می‌گرفت که دسترسی به مسجد یا نمازخانه نداشت، در هرجایی که بود روزنامه را پهن کرده و نماز خود را ادا می‌کرد.

شهید حسینی حساسیت زیادی به موضوع حلال و حرام داشت و همیشه سعیش این بود تا لقمه‌ای که بر سر سفره می‌آور به دور از هرگونه شک و شبه‌ای باشد. بطور مرتب خمس و زکات خود را پرداخت می‌کرد. اهمیت این موضوع به قدری برایش زیاد و حیاتی بود که در وصیت نامه خود به این موضوع پرداخته که پس از شهادتم مقداری مواد غذایی (همان مواد غذایی که در هنگام شام و ناهار میل می‌کرد) و نیز تعدادی خودکار و دفتر توسط بازماندگان تهیه و تحویل محل کار ایشان شود که مبادا در مواقعی خارج از ساعت کاری غذایی را خورده باشد و یا اینکه اشتبا‌هی استفاده شخصی کرده باشد و وصیت‌هایی از این جمله.

در زمینه علم و تحصیل هم فرد موفقی بود. وی پس از اخذ دیپلم و شرکت در کنکور در رشته مهندسی صنایع چوب دانشگاه کرمان مجاز به ادامه تحصیل شد، اما از آنجایی که روحیه ایثارگری و رزمندگی در وی موج می‌زد همان ماه‌های اول از دانشگاه انصراف داد و در سال ۱۳۸۲ به استخدام سپاه پاسداران درآمد و جهت گذراندن دوره‌های آموزش‌های نظامی راهی شهر تبریز شد و پس از دیدن آموزش‌های مربوطه به منطقه اورامانات (مناطق مرزی) استان کرمانشاه برگشت و مشغول به خدمت شد؛ در این شرایط هم دست از کسب علم بر نداشت و پس از موفقیت در کنکور، توفیق ادامه تحصیل در دانشگاه نظامی امام حسین (ع) در تهران را پیدا کرد که پس از فارغ التحصیل شدن مجددا به منطقه اورامانات برگشت و فعالیت خود را از سر گرفت. تلاش بی وقفه وی در سنگر علم و دانش تا آخرین روز‌های عمر پربرکتش ادامه داشت به طوریکه در رشته علوم سیاسی مشغول به تحصیل شد.

شهید سید حمید حسینی عاشق کار و حرفه خود بود. تلاش شبانه‌روزی  داشت. شب‌ها تا پاسی از شب بیدار می‌ماند و مشغول انجام کار‌های محوله بود. علیرغم تمامی تلاش‌ها و فعالیت‌های شبانه روزی، همواره در فکر فعالیت بیشتر و پربارتر بود بطوریکه تلاش خود را ناچیز می‌پنداشت و در این راه شهادت را سر لوحه زندگی خود قرار داد. این موضوع را می‌شد در لحن و صحبت‌های روزمره و نوع نگرش زندگی‌اش فهمید چرا که سه بار اقدام به تنظیم وصیتنامه کرد و همیشه در بین خانواده و دوستان و همکاران در مورد شهادت صحبت می‌کرد.

خانواده از جمله همسر خود را برای شهادت آماده کرده بود و چه بسا چند هفته قبل از شهادت این موضوع شدت پیدا کرده بود و طبق گفته اطرافیان از همه به یک نحوی حلالیت طلبید و یا اینکه چند روز قبل از شهادتش به قسمت فرهنگی محل کار خود مراجعه کرده و عکسی از خود به مسئول مربوطه تحویل داد که زیر آن نوشته است «الهی رو سفیدم کن» و همکار خود را قسم داده که هنگام شهادتم این عکس را به تابوتم نصب کنید. گویا به ایشان الهامی شده بود و دراین مورد فیلمی هم از خود تهیه کرد که همان فیل معروف خداحافظی است.

عشق و علاقه خاصی به شهدا داشت. زندگینامه و وصیتنامه اکثر شهدا را به صورت فیلم و کتاب در منزل داشت و همیشه از میهمان‌های خود با یاد و خاطره شهدا و فیلم‌های مرتبط پذیرایی می‌کرد. وی علاقه شدیدی به شهید همت داشت به طوریکه نحوه زندگی و شهادت ویرا دنبال می‌کرد.

شهید حسینی در جبهه‌های متعددی علیه دشمنان غاصب و بی دین مبارزه کرد از جمله در کشور عراق علیه داعش خبیث. دغدغه تمامی اعضاء خانواده و آشنایان را داشت و سعی می‌کرد که در هر کار خیری سهیم باشد. بسیار مهربانانه برخورد می‌کرد و کمتر کسی را می‌توانستیم بیابیم که از وی کدورتی به دل داشته باشد. صبور بودن وی زبانزد خاص و عام بود. به ندرت عصبانی می‌شد. همیشه دوست داشت که به دیگران کمک کند. از روابط عمومی خوبی برخوردار بود. در هر جمعی که قرار می‌گرفت کوچک و بزرگ مجذوبش می‌شدند و در بین اقوام و آشنایان از محبوبیت خاصی برخوردار بود. زندگی را زیاد سخت نمی‌گرفت.

شهید «حسینی» سرانجام در تاریخ ۱۳۸۶/۰۶/۸ پیوند ازدواج را با دختر عموی خود بست که حاصل این ازدواج پسر ۱۵ ماهه‌ای به نام کربلایی «سید محمدیاسین» است. شهید سید حمید حسینی آنقدر علیه دشمنان اسلام و منافقین محکم جنگید تا بالاخره در تاریخ ۱۳۹۴/۰۶/۸ دقیقا مصادف با سالروز ازدواجش در شهرستان جوانرود در روستای زیران حین عملیات پاکسازی اعضاء گروهک پژاک بر اثر برخورد تیری به ناحیه قلب به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

انتهای پیام/ ۳۶۱

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار