به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، نظریهپردازان علوم سیاسی و اجتماعی برای تقویت و تداوم نظامهای سیاسی، راهحلهای متفاوتی را ارائه میدهند که اتخاذ آنها با توجه به نوع نظامها، شرایط خاص سیاسی و اجتماعی، تحولات تاریخی، بافت فرهنگی و اجتماعی و... میتواند به تثبیت و تحکیم پایههای حاکمیت بیانجامد.
در مقابل، اگر اتخاذ این راهحلها، بدون توجه به شرایط مزبور انجام شود، میتواند آثار مخربی به دنبال داشته باشد و تداوم حکومتها را با دشواریهایی جدی روبرو کند.
برای نمونه، در رژیم پهلوی که نوع نظام سیاسی مستقر، از نوع رژیمهای استبدادی بود، اتخاذ راه حل فضای باز سیاسی که از سوی دموکراتهای آمریکا بر دولتمردان آن زمان ایران دیکته شده بود، این رژیم را با خطر سقوط روبرو کرد و سیستم سیاسی به دلیل ناکارآمدی، نتوانست در رویارویی با امواج انقلاب اسلامی مقاومت کند و در نتیجه، فروپاشید؛ بنابراین راهحلهای نظریهپردازان باید با توجه به شرایط خاص سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی جغرافیایی و نیز با در نظر گرفتن نوع نظام سیاسی، به کار برده شود.
در اینجا به دلیل آنکه راههای حفظ و تثبیت نظامهای سیاسی که نظریهپردازان، آنها را در قالبهای متفاوت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی نظامی ارائه کردهاند، بسیار گسترده و متنوع است، مجال معرفی آنها نیست؛ بنابراین، تنها به یکی از جدیدترین آنها اشاره میشود.
جدیدترین نظریه اجتماعی و سیاسی ارائهشده در زمینه حفظ و تداوم نظامهای سیاسی، بر مفهوم بهرهگیری از سرمایههای اجتماعی تأکید دارد.
در این نظریه که عنوان آن، سرمایه اجتماعی است، بر عناصر و متغیرهایی همچون اعتماد مردم به یکدیگر، اعتماد مردم به حاکمیت و حاکمان، مشارکت مردم در اداره حکومت، احترام دولتمردان به سمبلهای اجتماعی مردم، اطمینان مردم نسبت به کارآمدی دولتمردان و ... تکیه میشود که تقویت آنها در کنار عملکرد طبیعی ساختارهای اطمینانبخش نظام سیاسی، همچون قانون اساسی، نهادهای حکومتی و مدنی، تثبیت و تقویت پایههای نظام سیاسی را به دنبال دارد.
در این نظریه اگر اعتماد مردم به توانایی حکومت در مقابله با تجاوز خارجی که در صحنهای عملی بهدستآمده باشد، تأمین شود، پشتوانه مؤثری در تثبیت آن نظام خواهد بود.
در این زمینه دولتمردان جمهوری اسلامی ایران، سرمایه اجتماعی قدرتمندی در اختیار دارند که با بهرهگیری بهینه از آن میتوانند با اطمینان نسبت به آینده، برنامههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود را پیش ببرند و پایههای اقتدار نظام را تحکیم و تثبیت کنند.
بنابراین، تکیهبر سرمایه اجتماعی، یکی از راههای برونرفت از تنگناهای داخلی و خارجی است که نظامهای سیاسی را از داخل و خارج با تهدید براندازی روبرو میکنند.
اکنونکه نزدیک به سه دهه از استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران میگذرد، راههای متفاوتی برای تثبیت نظام، پیشنهاد و اجرا شده است که برخی از آنها هنوز مجال آزمون نیافتهاند.
دهه اول حیات نظام
در دهه نخست استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران، به دلیل بروز بحرانهای داخلی و تحقق تهدیدات خارجی که در قالب تهاجم نظامی عراق به ایران شکل گرفت، موضوع تثبیت نظام به شکل مستقیم، به بوته فراموشی سپرده شد و مردم ایران با مشارکت گسترده در دفع تجاوز خارجی و رفع مشکلات داخلی، به شکل غیرمستقیم، پایههای نظام را تثبیت کردند؛ مسئلهای که در این دوران، به یکی از سرمایههای اجتماعی کشور تبدیل شد.
در این زمینه، افکار و آرای امام خمینی (ره)، مبنی بر مشارکت فعال در تمامی صحنههای سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی، بسیار راه گشا بود و همین رویکرد نیز، افزون بر تثبیت نظام در دهه نخست، مانع از دستیابی طراحان براندازی نظام سیاسی ایران، به اهدافشان شد.
تکیه امام به اسلام و راهحلهای حکومتی آنکه در واژه مقدس عدالت تجلییافته بود، اعتماد مردم به دولت، افزایش مشارکت آنان در اداره حکومت، کارآمدی دولتمردان در اداره کشور، ایجاد اعتماد اجتماعی میان مردم، افزایش اعتمادبهنفس در مردم و دولتمردان و... که از دستاوردهای جنگ هشتساله محسوب میشوند، از جمله سرمایههای اجتماعی بودند که در این دوران، نظام جمهوری اسلامی را در جغرافیای ایران تثبیت کردند.
دهه دوم
هرچند در دهه دوم استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران، بر برخی از سرمایههای اجتماعی تأکید شد، اما با فراموشی برخی دیگر و تکیه صرف بر رشد اقتصادی، بدون توجه و دقت نظر بر مسئله عدالت اجتماعی و اقتصادی، تثبیت نظام موردتوجه کارگزاران حکومتی قرار گرفت.
بهرغم آنکه این دهه، با شعار سازندگی و آبادانی کشور، آغاز و گامهای مؤثری نیز در این زمینه برداشته شد، اما غفلت نسبت به برخی از سرمایههای اجتماعی، موضوع تثبیت نظام را با دشواریهای متعددی روبرو کرد.
کاهش مشارکت مردم در اداره کشور، فرعی شدن فعالیتهای سیاسی و اجتماعی نسبت به فعالیتهای اقتصادی، کمرنگ شدن حضور برخی از افراد و جریانهای سیاسی که در دهه نخست انقلاب، مورد تأکید امام بودند و نقش مهمی در بکار گیری سرمایههای اجتماعی داشتند، بهویژه کاهش مشارکت نیروهایی که در اداره جنگ موفق عمل کردند و عملاً در این دهه، به سرمایه اجتماعی مؤثری تبدیل شده بودند، باعث شد تا موضوع تثبیت نظام، بهکندی پیش رود.
در این دوران، برای تثبیت نظام، به میزان مؤثری از تقویت و تحکیم مبانی و اصول انقلاب در دهه نخست، بهویژه کارآمدی نظام در حل بحران جنگ استفاده شد.
دهه سوم
پسازاین دوران، دولتمردان جدید با شعار توسعه سیاسی و اجتماعی، اداره کشور را در دست گرفتند و کوشیدند تا با تکیهبر سرمایه اجتماعی مشارکت مردم، ضعفهای تثبیت نظام را در دهه دوم جبران کنند.
هرچند حضور پررونق و گسترده مردم در انتخابات این دوره نشان داد که موفقیتهای چشمگیری در راستای تثبیت نظام به دست آمده است، اما با توجه به اینکه، این تلاشها نهادمند نشده و مشکلاتی نیز در این زمینه پدید آمده بود، تقویت و تثبیت نظام در این دوره نیز بهصورت مطلوب پیش نرفت و بازهم به نتایج هشت سال دفاع مقدس، کمتوجهی شد.
در این دوره، با توجه به تحولاتی همچون تهاجم آمریکا به افغانستان و عراق، بروز برخی از بحرانهای داخلی و برخی از نارضایتیهای عمومی، موضوع تثبیت نظام شکل جدیتری به خود گرفت. به همین دلیل، به نظر میرسید در این دوران، به سرمایههای اجتماعی، توجه ویژهای مبذول شود و از نمادهای پرافتخاری همچون توانمندی نظام در پاسخ به تجاوز گسترده عراق به کشور، حماسههای هشت سال دفاع مقدس و سمبلهای فرهنگی و تاریخی همچون شهیدان دفاع مقدس، بهویژه شهدایی همچون مصطفی چمران، حسن باقری، مهدی باکری، حسین خرازی، همت و... بهعنوان سرمایههای اجتماعی انقلاب اسلامی، بهرههای بیشتر و مناسبتری گرفته شود، اما متأسفانه، به دلایل گوناگون به این سرمایههای اجتماعی کمتر توجه شد.
در حال حاضر که نظام جمهوری اسلامی، دوران سرنوشت سازی را سپری میکند و آمریکا با نیروهای نظامیاش، در مرزهای جنوبی، غربی و شرقی کشورمان، صفآرایی کرده است، بهتر آنکه، مسئولان نظام به اینگونه سرمایههای ملی بیشتر توجه و همبستگی مردم کشورمان را از طریق این پشتوانههای ملی تقویت کنند.
مقاومت و ایستادگی مردم ایران در مقابل ارتش مجهز عراق و ایستادگی رزمندگان اسلام در مقابل آنان، برگهای زرینی از تاریخ کشورمان را تشکیل میدهند که با تکیهبر آنها میتوان بر مشکلات داخلی و خارجی غلبه کرد.
در این زمینه مقام معظم رهبری، بر بهرهگیری از این سرمایههای اجتماعی تأکید خاصی دارند و همواره به مسئولان نظام نیز این نکته را یادآور میشوند. ایشان در اوایل سال ۱۳۸۲ در این زمینه چنین فرمودند:
جنگ تحمیلی هشتساله ما، داستان عبرتآموز عجیبی است. من نمیدانم چرا برخی از افراد در ارائه مسائل افتخارآمیز دوران جنگ تحمیلی کوتاهی میکنند.
بنابراین، شایسته است؛ با بهرهگیری از سرمایههای اجتماعی دوران جنگ هشتساله و طرح مناسب و صحیحی از تاریخ این جنگ، گامهای مؤثری در راستای تثبیت نظام و تقویت همبستگی ملی برداشته شود.
منبع: فصلنامه نگین ایران (شماره ۴)، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، بهار ۱۳۸۲، صفحات ۳، ۴
انتهای پیام/ 141