به گزارش گروه اخبار داخلی دفاعپرس، عدالت از جمله مفاهیم فطری و مطلوب بشری در طول اعصار مختلف بوده و هست؛ به گونهای که قدمت آن را میتوان به تشکیل جوامع انسانی بازگشت داد.
بهنظر میرسد اقامه عدالت را نیز بتوان به عنوان یکی از اجزای هویت بخشی و بقاآفرین برای انقلاب اسلامی معرفی کرد؛ چرا که به تصریح قرآن کریم، ارسال رسل و انزال کتب نیز با هدف گسترش قسط و عدل انجام گرفته است.
ورود رهبر معظم انقلاب اسلامی به موضوع عدالت از چشمانداز جایگاه و نقش ممتاز دینی بوده است. بر این اساس اولین ویژگی متمایزکننده دین از سایر منابع معرفتی آن است که دین هدف خود را اقامه عملی عدالت قرار داده است و آن را هدفی برای تحقق عبودیت در حیات فردی و جمعی انسانی میداند.
ویژگی دومی که امام خامنهای در نقش متمایز دین بیان میکند، عدالت، موضوعی برای مطالعات نظری و در عین حال یک مبنا برای مبارزه اجتماعی علیه ظالمان و طاغوت است؛ از سوی دیگر هر اقدام عملی جهت تحقق عدالت در جامعه، ما را در نزدیک کردن جامعه به ظرفیتی برای ظهور حضرت مهدی یاری میکند.
مطلق دانستن ارزش عدالت در نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی، برآمده از نگاه ایشان در حوزه فلسفه اخلاق است. پیامد مطلق دانستن عدالت آن است که عدالت همه جا و در هر زمانی حق و بجاست. در واقع سایر ارزشهای اخلاقی و اجتماعی همچون صلح، متصف به صفت عادلانه یا ظالمانه میشوند و بالطبع مشروعیت یا عدم مشروعیت مییابند.
از نگاه رهبر انقلاب؛ عدالت باید گفتمان حاضر در صحنه مردم و مسئولان و به خصوص نسلهای تازه باشد. در واقع عدالت باید همیشه نصب العین جامعه باشد و مورد مطالبه و درخواست عمومی قرار گیرد تا محقق شود. باید جریانی در اثر این گفتمانسازی شکل گیرد که مردم آگاهانه طلب حق کنند و در اثر شکلگیری این جریان عمومی، مبنایی برای تلاش به منظور تحقق عدالت، شکل گیرد. آنچه مورد نظر رهبر انقلاب است، تحقق عدالت حداکثری است.
امام خامنهای به سه دلیل بحث عدالت را مطرح و بر اهمیت راهبردی آن تأکید میکنند: لزوم گفتمان عمومی شدن عدالت، پرهیز از سعی و خطا در دهه چهارم انقلاب در اقامه عدالت و توجه به عنصر عدالت در پیشرفت در دوران پیشرفت جمهوری اسلامی.
شایستهسالاری یکی از راههای اصلی رسیدن به عدالت اجتماعی است و در نظامی که رسالتش عدالت الهی است، اگر تبعیض باشد عدالت قربانی خواهد شد و هر کجا که شایستهسالاری باشد عدالت است و هر کجا نباشد، ظلم و جور است.
نقش مردم در برپایی عدالت اجتماعی یکی از بحثهاای اساسی است. شیوه حکومتهای ستم پیشه در طول تاریخ بر این بوده است که به ملتها چنین بنمایانند که آنان در این مهم، بلکه همه مسائل حکومتی نقشی ندارند و وظیفه آنان تنها پیروی از دستورهای حاکم است.
بسیاری از روحانیان و رهبران مسیحی و پارهای از فرقههای اسلامی، به پیروان خود آموزش میدادند که در برابر حاکمان ستم و برنامههای آنان باید تسلیم بود. این آموزشهای نادرست از سوی قدرتمندان ستم پیشه و توصیهگران از یکسو، جهل و فقر مردم از سوی دیگر سبب شده است که از سوی مردم کمتر حرکت و جنبشی علیه ستم و ستمگران و در راستای عدالت صورت پذیرد. ولی واقعیت تاریخی و مذهبی با چنین اندیشههایی سازگار نیست؛ چرا که تاریخ پیامبران الهی و مبلغان راستین دین، بیانگر این واقعیت است که نخستین برخورد آنان با فرعونها و قارونها بوده است و مردمان مؤمن نیز، در کنار و همراه آنان به مبارزه پرداختهاند.
عدالت اجتماعی در دنیای امروزی
در حقیقت با توجه به اهمیت عدالت اجتماعی، این موضوع هماکنون یکی از موضوعات کلیدی است که در تمام دنیا مورد بحث است بهطوریکه از سوی مجامع و سازمانهای بینالمللی چنین روزی نامگذاری شده است.
پایان دادن به فقر، تبعیض نژادی، محرومیت و بیکاری یکی از چند موضوعی است که ضرورت نامگذاری چنین روزی را بیشتر میکند. هدف سازمان ملل برای نامیدن بیستم فوریه به این نام، رعایت حقوق برابر میان همه مردم صرفنظر از جنسیت، گروه سنی، نژاد، قومیت، مذهب، فرهنگ و… اعلامشده است؛ همچنین میتوان گفت رعایت حقوق پناهجویان و مهاجران از مهمترین موضوعات عدالت اجتماعی مطرح میشود.
با وجود اینکه بیش از یک دهه از نامگذاری چنین روزی میگذرد، اما واقعیت دنیای امروز نشان میدهد که همچنان عدالت اجتماعی در حد یک شعار باقیمانده است و در بسیاری از نقاط دنیا برخی افراد حتی از اولیهترین امکانات مانند آب شرب سالم محروم هستند و با واژههایی، چون توسعه اجتماعی، زیستمحیطی و اقتصادی نمیتوانند ارتباطی برقرار کنند و نتایج تحقیقات نشان میدهد که نابرابری اقتصادی میان ثروتمندان و فقرا در جهان به شکل بیسابقهای افزایشیافته است.
گزارش از امیر قشقایی
انتهای پیام/ ۳۵۱