یادداشت/

هدف آمریکا بسط نفوذ در غرب آسیا است

رئیس مرکز تحقیقات و مطالعات مجمع جهانی بیداری اسلامی و سفیر سابق ایران در لیبی با اشاره به تلاش آمریکا برای بسط نفوذ خود در منطقه غرب آسیا، گفت: واشنگتن در عراق و افغانستان متحمل شکست شد.
کد خبر: ۴۸۹۵۰۲
تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۴۰۰ - ۰۳:۵۲ - 18November 2021

هدف آمریکا بسط نفوذ در غرب آسیا استگروه بین‌الملل دفاع‌پرس- حسین اکبری؛ ایالات متحده آمریکا همواره و در طول تاریخ با بهره برداری از ابزار‌های متعدد به دنبال بسط نفوذ خود در منطقه غرب آسیا بوده است. آمریکایی‌ها به همین منظور، ابتدا به قدرت سخت متوسل شدند و پس از آنکه به ناکارآمدی آن پی بردند به قدرت نرم روی آوردند تا شاید از این طریق بتوانند نفوذ خود را در غرب آسیا گسترش دهند.

شعار آمریکایی‌ها برای ورود به منطقه غرب آسیا این بود که ما برای نجات مردم این منطقه آمده‌ایم. پس از مدتی، ناکارآمدی قدرت نرم آمریکایی‌ها نیز آشکار شد و آن‌ها به قدرت هوشمند روی آوردند. علیرغم تمامی این تلاش‌ها، ایالات متحده آمریکا موفق نشد به اهداف خود دست پیدا کند. این بدان معنا نیست که تلاش‌های واشنگتن برای نا امن سازی منطقه غرب آسیا متوقف شد.

آمریکایی‌ها پس از متحمل شدن شکست در منطقه غرب آسیا پروژه نا امن سازی آن را در دستور کار خود قرار دادند. هدف اصلی و اساسی واشنگتن از این اقدام، مشغول ساختن کشور‌های حامی مقاومت به مسائل و مشکلات داخلی بود. با این حال، امروز ما شاهد آن هستیم که آمریکایی‌ها در هیچ کشوری امنیت ندارند. آن‌ها نه در عراق، نه در لبنان، نه در یمن و نه در افغانستان از هیچ امنیتی برخوردار نیستند.

سلسله تحولات در منطقه غرب آسیا را نمی‌توان از یکدیگر جدا دانست. اگر می‌گوییم که آمریکا و رژیم صهیونیستی برای بسط نفوذ خود تلاش می‌کنند، مقصودمان تلاش برای نفوذ در سراسر منطقه غرب آسیا است. تحولات این منطقه درهم تنیده‌اند. علت اصلی این مسأله هم آن است که بازیگران در کشور‌های مختلف واقع در منطقه غرب آسیا مشترک هستند و منافع واحدی را دنبال می‌کنند.

به عنوان نمونه، ما در تحولات غرب آسیا می‌بینیم که از یک سو آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار دارند و از سوی دیگر، مقاومت و متحدان آن به چشم می‌خورند. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، آمریکایی‌ها تصور می‌کردند که قدرت بلامنازع جهان هستند و هیچ قدرتی، توان شکست آن‌ها را ندارد. در واقع، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، آمریکایی‌ها خود را قدرت مطلق جهان دانستند.

همین رویکرد و نگرش موجب شد تا واشنگتن از هیچ تلاشی برای بسط نفوذ خود در کشور‌های متعدد دریغ نکند. جنگ‌های عراق و افغانستان نیز به همین منظور به راه افتادند. آمریکایی‌ها همواره به دنبال تثبیت حاکمیت جهانی خود بوده و هستند. آن‌ها در طول مدت زمان گذشته تلاش‌های زیادی را برای خلع سلاح مقاومت در لبنان انجام داده‌اند تا امنیت اسرائیل تأمین گردد، اما در تحقق این هدف شکست خوردند.

تلاش آمریکا در منطقه غرب آسیا جلوگیری از قدرتمند شدن کشور‌های اسلامی بوده است. آن‌ها درست به همین منظور رژیم صهیونیستی را در منطقه ایجاد کردند. ایجاد آشوب در کشور‌های اسلامی همواره جزئی جدایی ناپذیر از استراتژی ایالات متحده آمریکا بوده است. آمریکایی‌ها با این اقدام خود می‌خواهند بگویند که اسلام توان حکمرانی ندارد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، موفقیت جمهوری اسلامی ایران در جنگ ۸ ساله، آزادسازی اراضی اشغال شده لبنان در سال ۲۰۰۰ و شکست صهیونیست‌ها در برابر حزب الله در سال ۲۰۰۶ معادلات جهانی به کلی دستخوش تغییر و تحول شد. پس از سلسله تحولات مذکور، آمریکایی‌ها دیگر به عنوان قدرت بلامنازع در جهان شناخته نشدند، زیرا افکار عمومی شکست ذلیلانه متحد آن‌ها در برابر مقاومت را به خوبی مشاهده کرد.

تحولات لبنان برای آمریکایی‌ها بسیار حائز اهمیت است. همسایگی لبنان با اراضی اشغالی و نیز سابقه درگیری آن با رژیم صهیونیستی موجب شده است تا در مقایسه با دیگر کشورها، اهتمام زیادی به این کشور وجود داشته باشد. امروز معادلات قدرت در لبنان نیز همچون منطقه غرب آسیا دستخوش تغییر شده است.

صهیونیست‌ها تا دیروز لبنان را کشوری فتح شده می‌دانستند، اما امروز از قدرت حزب الله به شدت نگران هستند. آن‌ها هر بار برای خلع سلاح حزب الله لبنان تلاش کردند، اما نتوانستند به هدف خود دست یابند. آخرین حربه آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه لبنان تشدید تحریم‌های اقتصادی بود تا از این رهگذر، مردم را در برابر مقاومتِ حزب الله قرار دهند. با این حال، آن‌ها در این زمینه نیز توفیقی حاصل نکردند.

حزب الله لبنان با واردات سوخت از جمهوری اسلامی ایران و ابتکاری که در این زمینه به خرج داد موجب شد تا آخرین حربه آمریکا و صهیونیسم علیه مقاومت در لبنان با شکست مواجه شود. اقدام حزب الله در واردات سوخت از ایران یک مانور قدرت در برابر بیگانگان بود. حزب الله نشان داد که همواره از یک نگاه ملی به مسائل و قضایا برخوردار است. این گروه مقاومتی همیشه منافع خود را قربانی منافع ملی کرده است.

امروز لبنانی‌ها دیگر رژیم صهیونیستی را تهدیدی برای خود تلقی نمی‌کنند. علت این مسأله کاملاً واضح است و آن، حضور حزب الله در لبنان است. این به چه معناست؟ این به معنای تغییر معادلات قدرت به نفع مقاومت است.

انتهای پیام/ ۱۳۴

نظر شما
پربیننده ها