پژوهشگر و نویسنده دفاع مقدس در گفت‌وگو با دفاع‌پرس:

تلخ‌کامی‌های وحشتناک ناشی از سقوط سوسنگرد به‌طور کامل مطرح شود

«سلمانی» گفت: بهترین راه برای تبیین اهمیت عملیات آزادسازی سوسنگرد این است که تلخ‌کامی‌های وحشتناک ناشی از سقوط شهر به‌طور کامل مطرح شود.
کد خبر: ۴۸۹۶۲۶
تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۴۰۰ - ۱۱:۲۳ - 18November 2021

گروه دفاع‌پرس استانها: در شرایطی که در ماه‌های آغازین جنگ، دشمن در داخل خاک میهن اسلامی گستاخانه پیشروی می‌کرد و خیانت بنی‌صدر و وابستگان او، عرصه را برای دلسوزان انقلاب و وطن نیز سخت کرده بود، شاید بتوان روایت شکست محاصره سوسنگرد و آزادسازی آن را یکی از شاخص‌ترین فتوحات رزمندگان اسلام در آن دوران غم‎بار دانست؛ یک فتح غرورآفرین در بین مظلومیت‎ها و فرازی در میان فرودها که متأسفانه تاکنون کمتر به شایستگی به آن پرداخته شده است.

به همین منظور، با «عیسی سلمانی لطف‌آبادی» پژوهشگر و نویسنده مجموعه شش‎جلدی «جهاد سازندگی خراسان در دفاع مقدس» پیرامون ناگفته‌هایی از تاریخ پرافتخار سوسنگرد از روزهای ایستادگی غریبانه مدافعان شهر تا ایام پر غرور رزمندگان فاتح به گفت‌وگو پرداختیم که در ادامه می‌خوانید.

دفاع‌پرس: اگرچه مخاطبان این مصاحبه کمابیش از خیانت‌های بنی‌صدر در جریان سقوط سوسنگرد آگاه هستند اما لطفاً خیلی شفاف پاسخ بدهید که آیا می‌توان سهل‌انگاری یا سستی نیروهای مدافع را علت سقوط شهر دانست؟

هرگز! اجازه بدهید به چند روایت از روزهای پرالتهاب سقوط سوسنگرد اشاره کنم تا حقایق روشن شود. حقیقت آن است که دو شبانه روز مانده به سقوط سوسنگرد، سپاه پاسداران فقط هزار نفر نیروی رزمنده در خط سوسنگرد داشته است و فرمانده سپاه آن، در شش روز منتج به اشغال از اتاق جنگ اهواز درخواست نیروی کمکی می‌کرد اما پاسخ عملیاتی شایان توجهی مشاهده نمی‌گرفت و اساساً نه اینکه فرماندهان از اهواز، تدبیری برای نجات سوسنگرد نداشتند بلکه کمبود نیرو و خیانت همان‌هایی که اشاره کردید، باعث می‌شد تا محدودیت در جبهه‌ها بیداد کند. در یک نمونه عنایت داشته باشید که در حالی که دشمن شهر را از سه محور به محاصره درآورده و حلقه آن را هر لحظه تنگ‌تر می‌کرد، لشکر ۱۶ زرهی قزوین دورتر از شهر و دور از دسترس دشمن موضع گرفته بود.

ماجرای گروهی از مدافعان سوسنگرد که بنام «یاران مسجد» مشهور شدند

در آن لحظات، نیروهای مدافع شهر و خصوصاً برادران جهاد سازندگی خراسان که بالغ بر ۳۵ نفر بودند، امیدوار به نصرت پروردگار و رسیدن نیروهای کمکی مجدانه با دشمن‌ ستیز می‌کردند. اندک بودن این تعداد از رزمندگان جهاد خراسان به این خاطر بود که پیش‌تر، تعدادی از آنان که آموزش نظامی لازم ندیده بودند و توانایی رزم نداشتند، بنا به پیشنهاد سپاه ناچار به ترک شهر شدند و فقط آن‌هایی در شهر مانده بودند که کاملاً توان رزم داشتند.

دفاع‌پرس: به نظر شما، چرا عظمت فتح سوسنگرد در اذهان عمومی و به‌خصوص نسل جوان، کم‌اهمیت‌تر شکست حصر آبادان یا عملیات‌های دیگر جلوه می‌کند؟ چطور می‌توان ارزش راهبردی شکست محاصره سوسنگرد را بهتر درک کرد؟

به نظر من بهترین راه برای تبیین اهمیت عملیات آزادسازی سوسنگرد این است که تلخ‌کامی‌های وحشتناک ناشی از سقوط شهر به‌طور کامل مطرح شود که البته علاوه بر اندوه کشنده ناشی از عقب نشینی و سقوط سوسنگرد، موقعیت نیروها در خوزستان هم پس از اشغال شهر به لحاظ استراتژی موضع‌گیری به شدت دستخوش تغییر شده بود و تسلط ارتش متجاوز بعثی بر سوسنگرد، برتری راهبردی ویژه‌ای به آنان می‌داد.

شب قبل از سقوط شهر، سوسنگرد لحظات دشواری را سپری می‌کرد. دفاع، دیگر منحصر به سپاه و نیروهای نظامی نبود بلکه هرکس اسلحه به دست می‌گرفت و آماده نبرد خیابانی می‌شد. تمام راه‌های خروجی شهر مسدود شده بود و تنها راه پیشروی جهاد سازندگی، حرکت به‌سوی هویزه بود. شهید «علم‌الهدی» که فرمانده سپاه هویزه بود، در آن لحظات رو به ما کرد و گفت که جهادگران بهتر است به هویزه بروند زیرا این احتمال وجود دارد که نیروی کمکی برسد و شهر سقوط نکند و سپس رو به رزمندگان جهاد خراسان کرد و گفت که هرکس در تصمیم خود آزاد است و لازم است بدانید که ماندن در اینجا راه بازگشتی ندارد لذا به پیشنهاد شهید علم‌الهدی، برادران اسامی خود را در برگه‌های جداگانه نوشتند و آن‌ها که می‌خواستند بمانند در یک برگه و آن‌هایی که می‌خواستند بروند، در برگه دیگری نامهایشان را یادداشت کردند. حال و هوای آن لحظه‌ها وصف‌ناشدنی بود و همه به یاد روایت‌های شب عاشورا بودند. در نهایت امر، ۱۱ نفر تصمیم گرفتند در موضع بمانند و بقیه رفتنی شدند.

تا اینکه یک خودروی جیب و کامیون اداره پست برای انتقال رزمندگان آماده شوند، برادران یکدیگر را در آغوش گرفتند و از یکدیگر حلالیت می‌طلبیدند. این ۱۱ نفر باقی‎مانده برای رزمندگانی که قصد تخلیه شهر را داشتند، وصیت می‌کردند و خصوصاً از این خداحافظی‌های اشکبار روایت شده که در لحظه حرکت کامیون پست، یکی از رزمندگان که همچون سایرین بشدت متأثر بود، خود را از خودرو پایین انداخت و درحالی که می‌گفت «من چطور این یازده برادرم را تنها بگذارم و بروم»، دوان‌دوان به قافله این شیرمردان ملحق شد.

دفاع‌پرس: الآن که بحث از ناگفته‌های سقوط سوسنگرد شد، مشتاقانه می‌خواهم از شما درباره راز گروهی از رزمندگان مدافع شهر سؤال کنم که بعدها به «یاران مسجد» معروف شدند. ماجرای یاران مسجد چه بود؟ این‌ها چه کسانی بودند؟

ماجرای یاران مسجد، روایت حماسی از یک گروه خاص از مدافعان شهر است که همگی از رزمندگان جهاد سازندگی خراسان و تعدادی از جهاد خوزستان و تحت فرماندهی شهید بزرگوار «سید حسین علم‌الهدی» بودند. حقیقت یاران مسجد مربوط به همان شبی است که همه رزمندگان سپاه و جهاد سازندگی در مسجد جامع سوسنگرد سنگر گرفتند و نظرشان این بود که اگر بنا باشد، شهید بشوند، هیچ جایی بهتر از مسجد نیست.

در شرایطی که تعداد ۷۰ رزمنده پاسدار به‌طور پراکنده در شهر سنگر گرفته بودند، شمار یاران مسجد از ۳۰ نفر بیشتر نبود و اگرچه همه از نرسیدن نیروی کمکی یقین داشتند و طبق گزارشات، ارتش بعث به یک کیلومتری شهر رسیده بود، اما یاران مسجد بدون توجه به احوالات نگران‌کننده و احتمال قطعی شهادت یا اسارت، برای دفاع از شهر و عمل به تکلیف مصمم بودند که با آگاهی از اینکه فرماندهی این جمعیت از رزمندگان جهاد سازندگی بر عهده شهید علم‌الهدی بود، می‌توان این روحیه انقلابی و شجاعانه رزمندگان را در آن لحظات پرالتهاب ریشه‌یابی کرد.

ماجرای گروهی از مدافعان سوسنگرد که بنام «یاران مسجد» مشهور شدند

پاسی از شب، اخبار رادیو اعلام کرد که حمله همه‌جانبه بعثی‌ها به سوسنگرد از ساعت ۸ صبح آغاز خواهد شد و در برابر این حمله «همه‌جانبه»، یاران مسجد تنها به تعدادی معدودی «ام۱»، «ژ۳» و کوکتل مولوتوف مسلح بودند که همین تعداد از مهمات تخریبی را هم به برادران مستقر در چهارراه‌های شهر سپردند تا از پشت‌بام‌ها بتوانند با ارتش زرهی مهاجم درگیر شوند.

آن شب حفاظت از انبار تدارکات و اسلحه سپاه سوسنگرد برعهده همین جمع ۳۰ نفره رزمندگان جهاد سازندگی بود. هرکس در حاشیه خیابان اصلی چاله‌ای حفر کرده و در آن پناه گرفته بود. شهر در تمام ساعات زیر آتش سهمگین دشمن قرار داشت. کمبود امکانات و همچنین احتمال قریب به یقین شهادت باعث شد تا همه رزمندگان تصمیم بگیرند تا آن روز، اقامه صیام کنند و با زبان روزه به مصاف دشمن متجاوز بروند. فضای عرفانی مسجد آکنده از راز و نیاز رزمندگانی بود که دل از دنیا بریده و با خوردن مقدار بسیار اندکی نان روزه گرفته بودند و البته فقط خدا می‌دانست که در اعماق وجودشان چه غوغایی بود تا جایی که تصمیم بر این شد تا همه وصیت نامه‌های خود را بنویسند و برگه‌ها را هم لابلای صفحات قرآن‌ها در مسجد قرار دهند تا پس از آزادسازی سوسنگرد، برادران همرزم آن‌ها بتوانند وصیت‌نامه‌ها را پیدا کنند.

دفاع‌پرس: عاقبت یاران مسجد چه شد؟ همه این دلاوران حماسه‌ساز شهید شدند؟

خیر؛ تعدادی از آن‌ها به شهادت رسیدند اما هنوز هم بازماندگانی از آن گروه در جمع پیشکسوتان جهاد خراسان به عنوان میراث‌های جاودانه و شاهدان زنده تاریخچه رشادت خراسانی‌ها در سوسنگرد حاضر هستند.

دفاع‌پرس: چطور رزمندگان مدافع شهر توانستند از حلقه محاصره سنگین بعثی‌ها خارج شوند؟

در همان شبی پربلایی که برایتان روایت کردم،  حوالی ساعت ۲ صبح بود که چند نفر از برادران با چشمانی اشکبار از غم شهادت یاران خبر می‌آورند که رزمندگان سپاه دهلاویه پس از تقدیم شهدای بسیار در محور الله اکبر، عقب نشینی کرده‌اند و با شنیدن این خبر، سقوط شهر برای همه محرز و مسلم شد زیرا خط دهلاویه آخرین خط دفاع از سوسنگرد بود و به تبع آن، از مرکز فرماندهی هم این دستور صادر می‎شود که سوسنگرد قطعاً سقوط خواهد کرد و عقب نشینی، تکلیف قطعی همه است. از همان ابتدا پیشنهاد شد تا از طریق رودخانه کرخه عقب نشینی صورت بگیرد و با اینکه رودخانه هم در محاصره بود، یاران مسجد حوالی ساعت ۱۱ ظهر به رزمندگان پاسدار مستقر در معابر شهر می‎پیوندند و همه باهم به دل کرخه می‎زنند.

با تحمل مصائب فراوان، نیروها توانستند از رودخانه عبور کنند و خود را به پادگان حمیدیه برسانند. ساعت ۲ ظهر بود که تصاویر مربوط به ورود بعثی‌ها به سوسنگرد در اخبار منتشر شد و اشک از دیدگان همه جاری می‎سازد زیرا سوسنگرد همچون ناموس وطن، اسیر پنجه اشغالگران شده بود و هیچ‌کس از شدت اندوه ناشی از این خبر، روی پا بند نبود.

در همین لحظات، حلقه رزمندگان متشکل از یاران مسجد و مجاهدان خیابان‌های سوسنگرد میزبان دو مهمان بلندپایه شدند؛  سردار شهید «حمزه دوران» و شهید «چمران» در این جمع حضور پیدا کردند و درواقع، نخستین بار در حالی پیرامون نقشه‌های مختلف برای آزادسازی سوسنگرد بحث شد که هنوز چند دقیقه از حضور ارتش بعثی عراق در این شهر نمی‌گذشت اما هیچ‌کس این حضور ناخوانده را برنمی‌تابید و همه خواهان پاک‎کردن لوث وجود این دژخیمان از دامان مطهر سوسنگرد بودند.

دفاع‌پرس: به نظر می‎رسد که حق با شما بود و با دانستن این مسائل، می‌توان به اهمیت عملیات آزادسازی سوسنگرد پی برد و احتمالاً حدس زد که فتح و ظفر در ۲۶ آبان ۱۳۵۹ تا چه حد برای رزمندگان شیرین بوده است. موافق هستید؟

۲۶ آبان ۱۳۵۹ که سوسنگرد آزاد شد، رزمندگان حوالی ساعت ۱۳ وارد مسجد شهر شدند؛ یعنی تقریباً همزمان با همان ساعتی که در روز سقوط شهر، برای نخستین بار تصاویر دردناک تخریب‌های دیوانه‎وار و خنده‌های پلید اشغالگران منتشر شد. البته پس از فتح، فرصتی برای جشن و شادکامی نبوده و بدون درنگ، برادران رزمنده برای تقویت مواضع دفاعی سوسنگرد و برادران جهادگر برای ساخت استحکامات و جبران خسارت‌ها واردعمل شدند اما قطعاً همه از اعماق قلب‌ها و جان‌هایشان، شادمان از این فتح عظیم و شاکر درگاه الهی برای نصرت پروردگار بودند و یاد و خاطره آن دسته از رزمندگان را زنده می‌کردند که در جریان اشغال سوسنگرد، مظلومانه تا آخرین نفس برای پاسداری از انقلاب و میهن اسلامی ایستادگی کردند.

من اعتقاد دارم که حماسه آزادسازی سوسنگرد به برکت خون‌های پاک شهدای آن هرگز فراموش نخواهد شد و البته که این جاودانگی، تکلیف را از دوش حافظان آثار و ناشران ارزش‌های دفاع مقدس در جامعه ساقط نمی‌کند و از خداوند متعال مسئلت داریم که توفیق خدمت و جهاد فرهنگی را به گونه‌ای نصیب و روزی ما بگرداند که شرمنده شهدا نشویم.

گفت‌وگو از مرتضی محمدپور

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار