گروه بینالملل دفاعپرس: پس از ناکامیهای چند سال اخیر رژیم صهیونیستی در جنگ با حزبالله لبنان و فلسطین و همچنین شکستها و ضربههای سنگین و جبران ناپذیری که این رژیم در اثر حملات سایبری به دستگاهها و شرکتهای خود متحمل شده میبینیم که کارشناسان و فرماندهان آنها در اظهارنظرهایی جسته و گریخته ضمن اعتراف به قدرت محور مقاومت به ضعف و عدم توان خود در رویارویی با این محور اعتراف کردند.
این شرایط سخت و ناگوار در شرایطی برای رژیم صهیونیستی پیشآمده است که شاهد قدرت گرفتن جمهور اسلامی ایران به دنبال برگزاری انتخابات قدرتمند و عزتبخش ریاست جمهوری در منطقه غرب آسیا هستیم. از طرف دیگر نیز مشاهده میکنیم که آمریکا بهعنوان یگانه حامی و پشتیبان این رژیم اشغالگر با دوران افول خود دست و پنجه نرم میکند.
بر این اساس با توجه به مجموعه شرایط نامناسبی که ایالات متحده آمریکا دچار آن شده میبینیم که این کشور در حال خروج از غرب آسیا و تنها گذاشتن این رژیم سراسر جعل است. همانطور که مشاهده کردیم آمریکا در سال جاری بسیار شتابزده و غافلگیرانه از کشور افغانستان خارج شده و زمزمههایی نیز مبنی بر خروج نیروهای آن از کشور عراق نیز به گوش میرسد.
از طرف دیگر فتنه جنگ داخلی سوریه نیز به روزهای پایانی خود بسیار نزدیک است و در این جبهه نیز شاهد شکست و ناکامی آمریکا و رژیم صهیونیستی در پشت پرده این درگیریها هستیم که این کشور هم به باتلاقی دیگر برای آمریکا، این قدرت سلطهگر، اما پوشالی جهان امروز تبدیل شده است.
نکته جالب وقایع اخیر منطقه خاورمیانه اینجاست که شکستها و ناکامیهای آمریکا و رژیم صهیوینستی تمامی ندارد و در کشور «یمن» دیگر جبههای که درگیر هستند نیز اخبار حاکی از قریب الوقوع بودن پیروزی کمیتههای مردمی و ارتش یمن و شکست دولت سابق این کشور به ریاست منصور هادی هستیم.
اما در این میان عامل مهم و اساسی که موجب شده تا آمریکا و رژیم صهیونیستی در برابر محور مقاومت احساس ضعف و ناتوانی کرده و ناکامی آنها همچنان باشد قدرت سیاسی و نظامی آنها است. البته نکته بسیار مهم و اساسی که نباید از نظرها دور بماند حمایت و پشتیبانی معنوی و فکری جمهوری اسلامی ایران از محور مقاومت است. زیرا این امر موازنه نیرو.ها را به سود مقاومت تغییر داده و موجب شده تا خط مقاومتی قوی و قدرتمند از تهران شروع شده و با گذشت از عراق و سوریه به یمن برسد. همچنین در طرف دیگر این محور مقاومت خطی تدافعی از ایران تا لبنان و فلسطین شکل گرفته و تا زیر گوش رژیم صهیونیستی امتداد پیدا کند.
حال ماجرا اینجا بسیار جالبتر میشود که اگر بدانیم درست زمانی که قدرت جمهوری اسلامی افزایش یافته و تسلط آن بر منطقه بیشتر شده، آمریکا در سراشیبی بی سابقهای در مسیر افول قرار گرفته است. زیرا دولت ضعیف و سرگردان بایدن در حالی روی کار آمده که ایرانیها یک دولت مصمم و حامی مقاومت تشکیل دادند.
حتی اگر از تمامی این مسائل نیز بگذریم بهتر است تا نگاهی کوتاه و گذرا به اوضاع داخلی اسرائیل در ماههای اخیر داشته باشیم. اگر ثبات نسبی رژیم صهیونیستی در داخل ارکان حکومت آن در سالهای گذشته را را به توان نقطه مثبت در کارنامه آنها دانست، اخیرا این به ظاهر امتیاز نیز از آنها سلب شده است که این موضوع عمق بحران را در این رژیم بیش از پیش گسترش داده است.
پس از برگزاری انتخابات در اسرائیل و بعد از اینکه «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر وقت این کشور جای خود را به «نفتالی بنت» نخست وزیر جدید رژیم صهیونیستی داد اوضاع نسبتا آرام داخلی این کشور نیز بهم ریخت و دچار هرج و مرجهای فراوانی شده است؛ زیرا اختلافات داخلی این رژیم زمانی خود را بهتر نشان داد که بعد از روی کار آمدن «نفتالی بنت» شاهد اخلالها و کارشکنیهای متعددی از سوی «بنیامین نتانیاهو» بوده و هستیم به صورتی که مصاحبهها، صحبتها و اظهارنظرهایی که در فضای سیاسی کشور بیان میکند همه در جهت و مسیری است که موجب میشود تا هرج و مرج بیشتری را در فضای حاکمیتی این کشور شاهد باشیم.
در انتها باید به این نکته اشاره کنیم که مجموع رویدادها و عوامل پیش روی در کشور اسرائیل و هیات حاکمه رژیم صهیونیستی عرصه را به این حکومت اشغالگر بیش از پیش تنگ کرده و خواهد کرد به صورتی که آنها هم در داخل و هم در خارج با چالشهای فراوان و متعددی روبرو خواهند شد.
انتهای پیام/ ۱۳۴