به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس، کارگاه نقد فیلم دوازده دهمین دورهی جشنواره مردمی فیلم عمار، با حضور «داود مرادیان» با حضور جمعی از فیلمسازان جوان در سینمافلسطین برگزار شد.
در ابتدای این نشست، مرادیان به تفاوتهای داستان و قصه پرداخت و اظهار داشت: وقتی در داستان میگویم «شاه مرد، ملکه مرد»، این قصه است. چرا قصه است؟، چون روابط علت و معلولی ندارد. در این مثال وقتی چرایی فوت ملکه را گفتیم پا در حوزهی پیرنگ و داستان گذاشتهایم؛ «شاهمرد و ملکه از قصه دق کرد و مرد». وقتی پیرنگ و داستان نظرگاه پیدا کند روایت ایجاد میشود؛ یعنی وقتی داستان و رخدادی را میگوییم؛ «داود مرادیان نفس نفس میزد، زیرا از سه طبقه پله بالا آمده بود»، ما اینجا چرایی رخداد را گفتیم، تا اینجا پیرنگ را شکل دادیم. در ادامه میگوییم «بهنظر میرسد جشنواره عمار توانایی ایجاد یک آشنانسور را ندارد»، اینجا نیز به چرایی نفس نفس زدن اشاره میکنیم، اما اینجا نظرگاه داریم. آنجایی که نظرگاه داریم، روایت شکل میگیرد.
وی گفت: در فیلمهایی که از بچه حزبالهی دربارهی عراق و کشورهای جریان مقاومت شاهد هستیم روایتی وجود ندارد، گفت: غیر از مستند «سوریه یک بحران» که یک مستند روایی است و ماجرای سوریه را بررسی میکند هیچ مستندی را شاهد نیستیم که سپهری از ماجرا را به ما ارائه دهد. مشکل این مسئله این است که در آموزش مستندسازی بحران به ما میگویند شما در وضعیت بحران دوربین را فقط روشن نگه دارید و فرار کنید درحالی که برای مستندسازی بحران باید سپهر روایی داشته باشیم.
این استاد مستندسازی به سبک فیلمسازی غلط اشاره کرد و تاکید کرد: بسیاری از مستندهای تولید شده هیچ وقت مخاطب را به یک سپهر کلی از شیعیان و ماجرا نمیرساند و بلکه همواره مخاطب را در یک گنگی زمان قرار میدهد. این گنگی ذهنی باعث میشود ثبت فیلمسازی غلط بماند. اگرچه این نوع تصاویر نیز باید ثبت بشود لذا میتوان با چنین مستندسازانی فقط قرارداد ثبت آرشیو یا قرار داد ساخت مستند خرده روایت بست و برای ماندگاری باید روایت و داستان سوریه را تصویرسازی کرد.
مرادیان درخصوص مطالبهی رهبر انقلاب از مستندسازان برای ثبت ماجرای کرونا عنوان کرد: اگر نخواهیم داستان کرونا را کامل تصویر نکنیم، ماجرا ماندگار نمیشود و صرفاً تصویر کردن چند طلبه و بچههای جهادی منجر به ماندگاری ماجرا نخواهد شد بلکه با این فعالیتها توانستهایم چند مستندحسی بسازیم که باب طبع روشنفکرهاست بخاطراینکه روایت حسی میکنیم مدت اندکی حس مخاطب درگیر میشود، اما به او سپهر ماجرا و گناهکار و عدم گناهکار، قاتل و مقتول را نشان نمیدهیم بنابراین همیشه جای این دو گم است و قابل دستگاری است.
وی با تاکید براینکه در مستندسازی مهم است کجا چه چیزی را روایت کنیم، گفت: سپهر ماجرا حسی نیست. اگر در تلویزیون و در برنامهی مستند شعارگونه حرف بزنیم حتماً کار نمیگیرد و مخاطب را از دست خواهیم داد و نتیجه این کار جذب مخاطب برای مستندهای شبکههای ماهوارهای خواهد شد. البته روایت حسی خوب است، اما باید در دل روایت سپهر ماجرا باید قرار داده شود.
این استاد مستندسازی خطاب به مخاطبین گفت: برای اینکه مستند منظور من از روایت حسی شوید حتماً مستند «برای سماء» را ببینید؛ این مستند اسکار گرفته است تا متوجه شوید روایت حسی وقتی مقداری همراه با روایت رخدادی شود چگونه مخاطب را دیوانه میکند.
مرادیان با بیان اینکه مستندساز بحران باید از حسن و قبحهایی ذاتی که در همهی جوامع مشترک است بهره بگیرد، گفت: تجاوز و خیانت همه جا بد است؛ مستندساز اگر اینها را بلد باشد میتواند با همینها قصه خودش را برای مخاطب بگوید.
وی با تاکید براینکه اجزای روایت در مستندسازی باید پیشبرندهی داستان باشند، اظهار داشت: تصویر بیربط نباید در مستند بهکار بست بلکه اجرای روایت باید حرکت داشته باشد. کسی که نفهمد در فیلمهای کیارستمی در هر پلان داستان را در پلان بعدی حرکت میدهد فکر میکند کیارستمی کارت پستال گیر بوده است! لذا کارکرد هر پلان گفتن داستان و جلو بردن آن در مستند و داستانی است.
این استاد مستندسازی به موفقیت مهدی نقویان در مستندسازی و داستانگویی در مستند اشاره کرد و عنوان کرد: علت موفقیت نقویان در داستانگویی مستند بخاطر علاقهی شخصی او به رمان و داستان است. او بسیار کتاب و رمان میخواند و بخاطر همین در مستندهایش داستان به مخاطب ارائه میدهد.
انتهای پیام/341