به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، «علی آقاعبداللهی» از شهدای مدافع حرم تهرانی است که ۱۰ مهر سال ۱۳۶۹ به دنیا آمد. او فرزند چهارم خانواده پس از سه دختر بود. در سالهای جنگ سوریه با وجودی که در یگان انصارالمهدی (حفاظت از شخصیتها) خدمت میکرد و مشتاق حضور در جبهه سوریه شد و توانست با کسب موافقت خانواده و فرماندهان به سوریه اعزام شود تا اینکه ۲۳ دی همان سال به شهادت رسید و پیکرش در منطقه ماند تا مفقودالاثر باقی بماند.
پدر شهید آقاعبداللهی در گفتوگویی با گروه دوستان شهدایی اظهار داشت: علی، چون در یک خانواده مذهبی بدنیا آمدند اهل مسجد و مکبر مسجد بود. کمی بزرگتر که شد هیات عزاداری با کمک دوستانش منزل برپا کرد. خیلی کنجکاو بود و از روزهای قبل و بعد از انقلاب سوال میکرد. چون من و برادرم در کمیته انقلاب بودیم برایش از درگیریها با منافقین و جنگ با صدام تعریف میکردیم. خیلی خوشش میآمد که بداند دوران انقلاب چه گذشته برای همین کارهای نظامی را دوست داشت. در سن ۱۲ سالگی وارد بسیج مسجد حضرت ولیعصر (عج) شد. به کارهای رزمی مانند راپل، پرواز با پاراگلایدر و پریدن از هلی کوپتر خیلی علاقه داشت.
وی بیان داشت: به عنوان بسیجی در جریان مبارزه با فتنه گران درسال ۸۸ بسیار فعال بود و در درگیریها مجروح شد، حتی فتنه گران موتورش را آتش زدند.
آقاعبداللهی درباره توسلات شهید به ائمه معصومین (ع) گفت: ایشان به حضرت زهرا سلام الله علیها بسیار علاقهمند بود و شهید صیاد شیرازی را بسیار دوست داشت. همسرش در بخشی از صحبتهای خود که در کتاب شهید آمده ذکر کرده است که یک روز با علی صحبت میکردیم و او گفت دوست دارم بی نشان باشم و پیکرم برنگردد.
وی در ادامه بیان کرد: سال ۹۱ ازدواج کرد و حاصل این ازدواج یک پسر بنام امیرحسین است که در زمان رفتن علی به سوریه ۱۶ ماهش بود. پس از تحصیل در رشته الکترونیک دانشگاه آزاد اسلامی سال ۹۰ وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد و به یگان انصارالمهدی که مسولیت حفاظت شخصیتها را برعهده دارند رفت. از آنجایی که بر خودش تکلیف میدید از حرم حضرت زینب سلام الله علیها و مردم مسلمان دفاع کند با اصراری که دو سال طول کشید توانست موافقت فرماندهاش را بگیرد. من باتوجه به اینکه همسر و فرزند داشت موافق نبودم، ولی چون مادر و همسرش موافقت کردند بنده هم رضایت دادم.
پدر شهید آقاعبداللهی تصریح کرد: ۱۹ آذر سال ۹۴ به سوریه اعزام شد. کارش در اتاق بیسم بود، ولی با اصرار خودش موافقت فرمانده را برای شرکت در عملیات کسب کرد تا اینکه ۲۳ دی در خالدیه خانطومان در محاصره جبهه النصره قرار گرفت و به شهادت رسید.
وی ادامه داد: یک روز در میان با ما و یا همسرشان تماس میگرفت، ولی هشت روز قبل شهادت در آخرین تماس گفت ما جایی میرویم که دسترسی به تلفن نداریم، نگران نباشید اگر تماس نگرفتم، پس از هشت روز از محل کارش آمدند منزل ما و خبر شهادت را دادند. اما متاسفانه نحوه شهادت را هیچکس حتی همرزم وفرمانده اش ندید والان چهار سال و نیم است که جاوید الاثر شده.
پدر شهید مدافع حرم گفت: داغ فرزند خیلی سخت است، مخصوصا برای مادر، همسر و فرزند، ولی دل خوشی ما به عاقبت بخیری فرزندمان و شهادت اوست، که امیدواریم مورد شفاعتش قرار بگیریم و مورد قبول خداوند متعال و اهل بیت علیهم السلام باشد.
انتهای پیام/ ۱۴۱