به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، خبر درگذشت «ابوالحسن بنیصدر» نخستین رئیس جمهور ایران که ۱۷ مهر امسال اعلام شد، شاید بیش از هرکس برای خانوادههای شهدای مظلوم حماسه هویزه که تا همین چند سال قبل (حداقل تا پیش از طرح بازسازی گلزارهای شهدا و تغییر سنگ مزارها)، جمله «شهید... فرزند... که در تاریخ ۱۶ دی ۵۹ با خیانت بنیصدر به درجه رفیع شهادت نائل آمد» بر سنگ مزارِ خالی جوان پرپرشان، آیینه آلام و اندوه هفتگیشان بود، مهم مینمود.
«میلاد کریمی» مسوول پژوهشی زیارتگاه هویزه در سلسله یادداشتهایی به بررسی نقش بنیصدر در کشتار شهدای دانشجو در هویزه پرداخته است، بخش اول این یادداشتها پیش از این منتشر شده است و اینک در ادامه بخش دوم آن را میخوانید.
زمان، منتظر بنی صدر نماند
زمان منتظر بنی صدر نماند و اواخر شهریور ۵۹ خیلی زود فرا رسید. اینک مرزهای باز ایران اسلامی از هر نظر برای ورود دشمن آماده بود.
نبرد آغاز شد، اما بنی صدر باز هم قدمی برنمی داشت و میگفت: «اعزام نیروهای ارتشی باعث انهدام آنها میشود. ما باید به دشمن اجازه دهیم وارد شود و سپس به سبک اشکانیان بجنگیم. یعنی زمین بدهیم دشمن را به داخل بکشانیم و زمان بدست بیاوریم و بعد از آن به دشمن هجوم ببریم.»
بنی صدر با توجه به ویژگیهای شخصیتی و فکری خود سعی داشت بر تمام امور کشور مسلط شود. برای همین هم به جای اینکه از فرصت جانشینی فرماندهی کل قوا برای پیشبرد منافع ملی و امور جنگ بهره جوید، از آن برای تشدید اختلاف بین ارتش و سپاه و تحکیم موقعیت خود علیه نیروهای خط امام استفاده میکرد و همین مسأله باعث ناتوانی کشور در دفع تجاوز عراق در ماههای اول جنگ شد.
ارتش جمهوری اسلامی؛ نه ارتش بنی صدر!
قاسم نیسی از مدافعان هویزه در زمان تهاجم دشمن بعثی تعریف میکند: «شهید حامد جرفی (بخشدار هویزه) هر آنچه در توان داشت در توجیه مسوولان استانداری و لشکر ۹۲ به کار برد. حامد دائم تأکید میکرد در صورت اعزام ارتش و مسلح کردن عشایر و مردم، توان محافظت از مرز و ایستادگی در مقابل دشمن را داریم. اما پاسخ لشکر این بود که بنی صدر اجازه نمیدهد عشایر عرب را مسلح کنیم. اصرار کردیم که شما ارتش جمهوری اسلامی هستید؛ نه ارتش بنی صدر که از اوضاع بی خبر است؛ اما فایدهای نداشت. میگفتند: بنی صدر، رئیس جمهور و فرمانده کل قواست. ایشان مشاوران و کارشناسانی دارد که تصمیم میگیرند و ما چارهای جز اطاعت از دستورات نداریم.»
بی اعتماد به مردم و عشایر
بنی صدر با سیاستی غیرمدبرانه، مردمی که خط مقدم حمله بودند را دلسرد کرده و آشکارا با مقاومت مردمی مخالف بود و میگفت: «اعتمادی به عربها ندارم. آنها در کنار عراق قرار خواهند گرفت.»
این در حالی بود که بزرگانی چون رهبر معظم انقلاب، دکتر چمران و بسیاری از فرماندهان ارتش و سپاه اوقات زیادی را با عشایر در خطوط نبرد میگذراندند و همان زمان آیت الله خامنهای فرموده بودند: «وقتی بین عشایر میروم نیازی به پاسدار و محافظ ندارم. پاسداران ما همین مردم عشایر هستند.»
شهید علم الهدی هم که در آبان ۵۹ فرمانده سپاه هویزه شد، ابتدا به سراغ عشایر رفت و در مقابل اظهارات بنی صدر از مردم دلجویی کرد و گفت: «بنی صدر از موقعیت خود سوءاستفاده کرده و علیه عشایر عرب، سخنان ناشایستی به زبان آورده است. او سرانجام از صحنه نبرد میرود، اما ما باید با قدرت جلوی دشمن بایستیم و از سرزمین مان بیرونش کنیم.»
شانس کم نیروهای ارتش با فرماندهی بنی صدر
عربها که جای خود! بنی صدر به غیر ارتشیها هم نگاه خوبی نداشت و میگفت: «عدهای راه افتاده اند که بله، اسلحه سنگین را به خود مردم بدهید؛ به غیر ارتش بدهید؛ مردم میجنگند و پیروز میشوند. مثل مادری فکر میکنند که بچه اش را در آهنگری برده بود و میگفت به محضی که آهن را در کوره گذاشتند و نرم شد، دراز کنی میخ میشود؛ پهن کنی بیل میشود! بگذارید اهل خبره کارشان را بکنند و جنگ را به نتیجه برسانند.»
رهبر معظم انقلاب درباره آن روزها میفرمایند: «نیروهای مردمی به کار گرفته نمیشدند. از سپاه و بسیج در عملیاتها خبری نبود. سپاه امکانات نداشت و گذشته از این مسوولان نظامی حتی حاضر نبودند سپاه را به حیطه کار نظامی راه بدهند. یکی از درگیریهای ما با بنی صدر همین مسأله بود. نیروهای محدود ارتش با فرماندهی مثل بنی صدر شانس موفقیت بسیار کمی داشتند.»
خوش خیالی روی نقشه
شهید صیاد شیرازی نیز مشاهداتش از دور و بریهای به اصطلاح کارشناس بنی صدر را این گونه روایت میکند: «اطراف بنی صدر را مشاورینی گرفته بودند که به جز تخصص و یک مقدار آگاهی تئوری از علم نظامی چیزی سرشان نمیشد. در اول قضیه که نیروهای ما در جبهه حضور یافتند، بنیصدر را امیدوار کرده بودند که به زودی حساب دشمن را میرسیم. با همان روحیه ناسیونالیستی، وطنپرستی و میهنپرستی که از سابق مانده بود، نوید داده بودند. حتی در اتاقهای جنگ، خیلی راحت طرح نابودی دشمن را نشان میدادند. فلشها نشاندهنده این بود که دشمن دور میخورد و منهدم میشود. بنیصدر هم گمان میکرد آن فلشها که روی نقشه کشیده شده، در روی زمین هم راحت انجام میشود.»
زمان میگذشت و زمینهای کشور یکی پس از دیگری تقدیم دشمن میشد
رهبر معظم انقلاب در این باره تصریح میفرمایند: «اگر ما میتوانستیم دو تیپ در مواضع لازم تجهیز و نگهداری کنیم، قطعا عراقیها نمیتوانستند مرز را بشکافند یا اگر میشکافتند نمیتوانستند این قدر جلو بیایند. ما در خرمشهر اگر دو گردان زرهی داشتیم، خرمشهر شکست نمیخورد. من در نامهای همان روزهای در شُرُف سقوط خرمشهر به بنی صدر نوشتم، در آن نامه تصریح کردم اگر شما یک گردان زرهی یا یک گردان پیاده مکانیزه بدهید از سقوط خرمشهر جلوگیری میکند، اما شما در این کار سستی و سهل انگاری میکنید.»
انتهای پیام/ ۱۴۱