مادر شهید قدوسی روایت کرد؛

همراهی شهید قدوسی با علم الهدی/ رفاقتی که ختم به شهادت شد

مادر شهید «محمدحسن قدوسی» با حضور بر سر مزار فرزندش در یادمان شهدای هویزه به روایت خاطراتی از دوستی فرزندش با شهید علم الهدی پرداخت.
کد خبر: ۵۰۲۳۳۸
تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۴۰۰ - ۰۴:۲۳ - 05February 2022

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «محمدحسن» فرزند بزرگ شهید قدوسی، دانشجوی رشته جامعه شناسی دانشگاه مشهد و از دانشجویان پیرو خط امام بود.

همراهی شهید قدوسی با علم الهدی/ رفاقتی که ختم به شهادت شد

وی پیش از انقلاب اسلامی بسیار فعال بود و یک بار هم به زندان افتاد. همچنین در روز ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ در یک درگیری مسلحانه در مشهد، از ناحیه دست زخمی شد، ولی نیرو‌های شاه نتوانستند وی را دستگیر کنند؛ اثر زخم و جراحت، سبب ناراحتی شدید او پس از آن حادثه شده بود که تا آخر عمر همچنان باقی ماند. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی از مؤسسان انجمن اسلامی دانشگاه مشهد بود و سپس در بخش تحقیقات دفتر تحکیم وحدت فعالیت می‌کرد. همچنین برای راه‌اندازی اردو‌های عقیدتی در تهران بسیار می‌کوشید و به دلیل آشنایی قبلی با اعضای جامعه مدرسین و روحانیون مبارز، از نخستین افرادی بود که ارتباط میان دانشجویان و روحانیون را برقرار کرد.

پس از آغاز جنگ تحمیلی، میل به جهاد و عشق به شهادت، چنان در وجودش زبانه کشید که همه کار‌های اجتماعی و فرهنگی و حتی معالجه جراحت دست خود را کنار گذاشت. مسئولان انقلاب که او را شناخته و می‌دانستند فردی لایق و مقید است، با اجبار او را در تهران نگه داشتند، ولی او تمام کار‌ها را رها کرد و به جبهه رفت و به جمع کوچکی از فداکارترین فرزندان اسلام و قرآن که در هویزه بودند، پیوست.

۱۵ دی سال ۱۳۵۸ در یک عملیات محمدحسن که ۲۳ سال سن داشت به همراه ۱۶ تن دیگر از رزمندگان به دلیل گیر افتادن در محاصره دشمن و با اصابت گلوله به گلویش به شهادت رسید. پیکر این شهید به همراه دیگر شهدای واقعه هویزه در محلی که امروز به نام این شهدا به عنوان «یادمان شهدای هویزه» شناخته می‌شود قرار دارد.

پدر محمدحسن در آن زمان مسوولیت دادستان کل انقلاب را برعهده داشت و مادرش نیز نجمه طباطبایی فرزند علامه سید محمد حسین طباطبایی است.

چندی پیش مادر شهید محمد حسن قدوسی و همسر شهید علی قدوسی بر سر مزار فرزندش حاضر شده و خاطراتی را از روز‌های همراهی محمدحسن با شهید علم الهدی را روایت می‌کند.

وی می‌گوید: شهید علم الهدی همشاگردی محمدحسن در دانشگاه فردوسی مشهد بود. محمدحسن خیلی به او علاقه داشت. حسن بچه مرموزی بود. کارت شناسایی به نام محمود گرفته بود تا اگر ساواک او را می‌برد متوجه نشود. دیوار راست را بالا می‌رفت. دائم ساواک دنبالش بود. محمد حسن ۱۷ شهریور تیر خورد و ۱۳ بار دستش را عمل کردند. زلزله طبس که پیش آمد قرار شد حسین علم الهدی با محمد حسین بروند طبس، اما مجروحیت دست محمد حسین خیلی شدید بود و او نتوانست برود.

طباطبایی ادامه می‌دهد: تا اینکه انقلاب پیروز شد و تا آن مدت دست حسن مشکل داشت. با شروع جنگ گفت می‌خواهم بروم جبهه. تازه جبهه شروع شده بود. پدرش گفت آخر به نشانه‌ای چیزی بروف گفت هرجا حسین برود من همانجا هستم. هرچقدر پدرش گفت بگذار دستت بهتر شود گوش نکرد. ۲ ماهی در جبهه بود که شهید شد.

در ادامه روایت این مادر شهید را می‌بینید.

انتهای پیام/ ۱۴۱

نظر شما
پربیننده ها