به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، اما ماهیت و اهداف این گروه سؤالی است که مدتهاست ذهن بسیاری از مردم منطقه و شاید جهان را به خود مشغول داشته است. در جستوجوی پاسخی بر این پرسش بر آن شدیم گفتوگویی را با ابو روح الله الدیراوی فرمانده حشد الشعبی در جنوب عراق که تجربه حضور و نبرد با این سازمان تروریستی را در سوریه و عراق در پرونده خود به ثبت رسانده است ترتیب دهیم. اندکی پس از این گفت و گو و در 27 تیرماه، الدیراوی بر اثر سانحه رانندگی به شهادت رسید تا متن زیر آخرین گفت و گوی اختصاصی خبرنگار اعزامی «جوان» با این فرمانده باشد که از نظرتان میگذرد.
سلفیها برآْن هستند که درگیری شیعه و سنی را دامن بزنند و سالها بود که چنین درگیری مابین این دو مذهب اسلامی رخ نداده بود، شما به عنوان شخصی که هم در سوریه و هم در عراق با این سازمان داعش نبرد کردهاید، چه ارزیابی از آنها دارید؟
در گام اول این نشان از یک برنامهریزی و سازماندهی دارد که اصولاً در مدت کوتاه اینگونه متولد ندارد. گام بعدی نوع فعالیت این سازمان تروریستی است که در دو شاخه نظامی و عقیدتی خلاصه میشود. اگر از لحاظ اعتقادی به بررسی این سازمان بپردازیم باید یک نگاهی به آرشیو سخنرانیهای سران وهابی در خصوص این سازمان و ملت و قربانیان آن داشته باشیم. هیچ شکی نیست که ریشه اعتقادی سازمان و گروه تروریستی داعش و حتی دیگر گروههایی چون جبهه النصره و احرارالشام و. . . در علفهای هرز وهابیت و آل سعود رشد کرده است. اما بحث نظامی و فاز این گروه تروریستی جای حرفهای بسیار دارد. مدعیان دروغین تروریسم در جهان که همواره از بنیانگذاران تروریسم در جهان هستند رد پای پاک نشدنی از خود در این جریان به جای گذاشتهاند که برای مشاهده آن حتی نیازی به ذرهبین نیست. آیا رسانههایی که امروز در مسیر منافع غربیها قدم برمیدارند از خود پرسیدهاند که یک تروریست چگونه بهترین آموزشها را در قبل از ورود به انجام عملیات میبیند و خوشبختانه یا متأسفانه تاکتیک جنگ که از آموزشها نشئت میگیرد چرا اینقدر شبیه تاکتیک نظامی اسرائیل و غربیها است. مسئله مهمتر از آن چگونه دلالان سلاح به بهترین و بهروزترین سلاحهای سازمانی، نظامی غرب دسترسی دارند. چه در سوریه و چه در عراق بهترین سلاحهای امریکایی، اسرائیلی و انگلیسی را در دست تروریستها مشاهده کردم و این نمیتواند اتفاقی باشد. در نتیجه یک نتیجهگیری بیشتر نمیماند و آن حضور امریکا و غربیها و اسرائیل در رأس هرم نظامی این سازمان تروریستی است. مادامی که آنها نخواهند هیچ سازمان و گروه تروریستی اتفاقی با سلاح و تاکتیک آنها نمیجنگد.
به نظر شما علت خاصی دارد که غرب و اسرائیل اینگونه در فاز نظامی به کمکرسانی به این گروه ورود کردهاند؟
سه علت بسیار واضح و روشن وجود دارد. علت اول وجود بهانهای برای بازگشت امریکا و غرب در منطقه است. علت دوم شکستن محور مقاومت در منطقه میباشد. هیچ مسئلهای به اندازه مبانی فکری انقلاب اسلامی ایران که طراح آن امام خمینی میباشد برای منافع غربیها و اسرائیل و صهیونیسم خطرناکتر نیست؛ صدور شاخصهای اعتقادی انقلاب که اسلام ناب امام خمینی میباشد و امروزه در منطقه مقاومت ظهور و بروز پیدا کرده است. اما وجود داعش در این منطقه و فعالیتهای آن در محور لبنان، سوریه و عراق نمیتواند اتفاقی باشد. علت سوم سود بزرگی است که این تروریستها نصیب سازندگان و اربابان خود میکنند. تهیه سلاح، مهمات و... نفع بزرگی برای سازندگان سلاح که امریکا و اسرائیل در رأس آن است دارد. حمله به مسلمانان و کشتار مسلمانان و شیعیان نفع بزرگی برای صهیونیسم و امریکا دارد که متأسفانه برخی در این مسئله غفلت دارند. علت دیگر قوت گرفتن تشیع در منطقه است و غرب و صهیونیسم از این مسئله به شدت هراس داشته و دارند.
مشکل عمده داعشیها و سلفیها برای اربابانشان چیست؟
این تروریستها بعد از اینکه شروع به فعالیت کردند، به نظر من با بررسی اوضاع یک مشکل جدی دارند و آن عدم کنترل سازندگان و اربابانشان به آنها میباشد. آنها یک سازمانی را پایهریزی کردند و به وجود آوردند، اما بعد از مدتی کنترل آن از دست آنها خارج شده است و امروز بودجه به آنها میدهند، اما تروریستها را نمیتوانند کنترل کنند، برای این در بعضی مواقع خودزنیهایی صورت میگیرد که از نبود توان کنترل و مدیریت خبر میدهد. در علم نظامی شما نهایت جبههای که میتوانید باز کنید 500 کیلومتر است. 500 کیلومتری که در آن توان عملیات دارید. حتی در دوران دفاع مقدس ایران و رزمندگان ایران در مواجههای که با صدام داشتند از ارتفاعات جام عمران و پیرانشهر تا دهنه خلیج فارس 1300 کیلومتر مرز و خط درگیری داشتند، اما امکان نداشت در 1300 کیلومتر عملیات انجام شود یا در جنوب یا در غرب یا در شمال غرب عملیات میشد. اما امروز یک نیروی تروریستی از کوبانی تا جرف الصخه 1800 کیلومتر جبهه دارد که در همه آن عملیات میکند. این نشان از حضور یک پشتیبانی بسیار قوی دارد. اما اگر به نبردها ریز شویم میبینیم که مدیریت و کنترل نیروهای تروریست در همه جا صورت نمیگیرد.
بر مبنای ایدئولوژی انقلاب اسلامی ما توانستیم مشکل جنگ را از تکیه بر سلاح به تکیه بر اعتقاد عوض کنیم و در این راه حزبالله، بدر، مجاهدین افغانستان، علویان سوریه و... را هم به عنوان نمونه و مصداق این تفکر ارائه میکنیم. چه اتفاقی افتاده است با وجود این مطلب که نهضتهای نام برده از این الگو و روش (جنگ نامتقارن یا اعتقادی) پیروی میکنند و بدر یکی از آنها است، امروز در مواجهه با سلفیها دچار مشکلاتی شده است؟
الان که اول جنگ است و پیروزی از سوی خدا وعده داده شده است و میآید. پیروزی اول ما تشکیل و سازماندهی نیرو در این ابعادی که مشاهده میکنید (25 تیپ) میباشد. تشکیل و سازماندهی نیرویی که خود را سرباز ولایت فقیه میداند و تحت نظر و فرمان ایشان عمل میکند. این برای ما پیروزی است و امروز در خطوط مقدم این برادران به نبرد با تروریستها مشغول هستند. پیروزی دوم عدم تصرف مناطق شیعهنشین به دست داعش است. داعش تاکنون نتوانسته است هیچ منطقه شیعهنشینی را تصرف کند.
فقط در موصل آن هم چند روستا بودند که داستان خاص خود را دارند، وگرنه آنها هم مقاومت کردهاند. پیروزی سوم با کشف ماهیت این تروریستها در سرتاسر عراق یا بهتر بگوییم جهان است. اگر بخواهم از خط قرمزها عبور کنم، تعداد بیشتری از پیروزیهایمان را میتوانم برایتان عنوان کنم به هیچ کدام رحم نمیکنیم. بزرگترین پیروزی برای ما و شیعیان حضور در منطقه اوجه است. شیعیان روزی در خواب هم نمیدیدند خط آنها به اوجه برسد و رسیدیم و حتی در اوجه پادگان داریم. خدا هیچ کاری را بدون حکمت نمیگذارد. اگر اینها (تروریستها) به وجود آمدند، خدا میخواست این پیروزیها را نصیب ما کند. خدا را شاکریم که توانستیم سپاهی با توان و حد و اندازههای بدر وارد کار زار کنیم.
در حالی که نبرد برای آزادسازی فلوجه در جریان است، پیروزی در این نبرد چه پیامی در بر دارد؟
فلوجه برای آنها رمز مبارزه است. این شهر در زمان ورود امریکا، پایگاه بعثیها برای مقاومت و مبارزه بود. شرارتها و مبارزه آنها در آنجا شروع شد و نشئت گرفت. اسم فلوجه یک بار روحی برای آنها دارد و یک نماد است، برای همین روی آن خیلی مانور میدهند.
رابطه داعش با سایر جریانهای بعثی در عراق و جریان نقشبندیه چیست؟
میان داعش و بعثیها اختلافی وجود دارد. در میان خودشان اینگونه معنا میشود. اگر یک بعثی درون داعش وارد میشود، دیگر بعثی نیست، بلکه داعش است و این یکی از مسائل اختلافانگیز میباشد. بعث یک مقوله جدا و داعش مسئله و مقولهای دیگر است. بیشتر بعثیهایی که بعد از سقوط صدام متدین سنی شدند، به این گروهها ورود کردند. گروههایی چون جیشالاسلامی، داعش و... نقشبندیه صورت دیگر بعثیها هستند. یعنی بعثیها در صورت و شکل دیگری نقشبندیه خوانده میشوند.
منبع: روزنامه جوان