به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، «علیاکبر فندرسکی» در ۴ تیرماه ۱۳۶۷ در عملیات تک عراقیها به جزیره مجنون، که در عراق به عملیات مرحله دوم «توکلنا علیالله ۴» معروف است، درحالیکه به سختی از ناحیه دست و پا مجروح شده بود، به اسارت نیروهای بعثی درآمد. دوران اسارت این آزاده در بیمارستان «تموز» و اردوگاههای «رمادی ۱۳» و «تکریت ۱۷» سپری شد.
فندرسکی در بخشی از خاطرات خود درباره دهه فجر در دوران اسارت روایت میکند: «یکی از دوستان اردوگاه موصل نقل میکرد: طبق معمول، بهمناسبت ۲۲بهمن داشتیم توی آسایشگاه نمایش بازی میکردیم. دو نفر را کنار پنجرهها مأمور کردیم تا نگهبانی بدهند. نگهبان باید بهمحض نزدیکشدن سرباز عراقی، با رمز به بچهها اطلاع میداد. عراقیها متوجه موضوع شدند.
داستان از این قرار بود که یکی از بچهها با گریم و لباس خودش را به شکل الاغ درآورده بود و نمایش بازی میکرد. بچهها مشغول تماشای نمایش و خندیدن بودند. نگهبانها هم انگار حواسشان جلب نمایش شده بود و نگهبانی را فراموش کرده بودند. سرباز عراقی از پشت پنجره داخل آسایشگاه را میبیند و فکر میکند واقعاً یک الاغ آمده داخل آسایشگاه. بلافاصله با سرعت میرود و به همراه افسر عراقی و چند سرباز برمیگردد.
بچهها فوری صحنه را بههم میزنند و خودشان را به خواب میزنند. عراقیها در آسایشگاه را باز میکنند و شروع میکنند به دادوبیداد: یالّا یالّا، آمار، خمسهخمسه و .... طبق معمول، ضربهزدن با کابل همراه با ناسزا و گفتن قشمار، قندره بود. افسر عراقی از بچهها میپرسد: «ون حمار؟» الاغ کجاست؟ چهکارش کردین؟ بچهها میگویند ما الاغمون کجا بود. توی آسایشگاه که قفله و دورتادور اردوگاه هم که سیمخاردار و نگهبان داره. از سرباز عراقی اصرار و از بچهها انکار. سرباز دائماً قسم میخورد که من خودم با دو تا چشمم یک الاغ توی آسایشگاه دیدم. افسر عراقی شروع میکند به بازدید و زیروروکردن همهجا.»
کتاب «هفتخوان» روایت خاطرات جانباز و آزاده «علیاکبر فندرسکی» از استان گلستان است.
منبع: ایسنا
انتهای پیام/ ۹۱۱